eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
142 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
9.4هزار ویدیو
377 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خطبه فدکیه1.m4a
4.52M
🖤شرح کوتاهی بر خطبه ی فدکیه🖤 🍃 فایل صوتی * سرکار خانم درویشی
4_5898005221518346771.mp3
6.99M
🏴 🦋ویژه ایام فاطمیه🦋🏴 ⚡️ بسیار شنیده‌ایم که باید برای امامِ زمانِ خود مانند حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها باشیم... - مگر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها برای امامش چه کرد؟ - منظور همان ماجرای در و دیوار و آتش است یا موضوعی فراتر از آن است که هنوز نمی‌دانیم؟ سلام‌الله‌علیها. 🏴🦋🏴
41.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👧🏻 تربیت دختران 👤 خانم دکتر نمونه کار و شیوه تبلیغی جدید همراه با نوآوری وخلاقیت @women92 https://eitaa.com/joinchat/3344760855C17713c4a73
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃 🍃 🔖چه گوشتی بخوریم؟ چگونه بپزیم؟ همراه چه چیزهایی؟ 🎥دکتر ابراهیم خادم (متخصص طب سنتی ایرانی) ♦️لطفا انتشار بدهید👌 🍃 🌸🍃 🆔 @golavishecom | گل آویشه
کم کم علاقه به هم را کامل تر و خاص تر می فهمیدیم؛ دلمان برای همدیگر تنگ می شد. مدام منتظر علی آقا بودم که زنگ بزند؛ می شناختم چطور زنگ می زند. منتظر فرصت بودم که یا او بیاید و یا من بروم خانه شان. بعضی اوقات تحمل این دوست داشتن، قابل تحمل نبود. گاهی سر سفره ناهار یا شام که می نشستیم، اصلا دلمان نمی خواست غذا بخوریم؛ او می گفت من اشتها ندارم، من هم می گفتم اشتها ندارم. به هم دیگر نگاه می کردیم و سیر می شدیم. دلتنگی ها بود. دوره نامزدی، همین دلتنگی هایش را برای آدم به یادگار می گذارد. می گفت: می دونی من یک شب آمدم خانه تان! -یعنی چی؟ چرا در نزدی؟ -بابا دیر وقت بود. به زبان محلی خودمان گفت: مثلا اومده بودم نُومزه بازی. من که تازه این کلمه را شنیده بودم، گفتم: یعنی چی؟ گفت در روستا چون خانواده ها تا زمان عروسی، به عروس و داماد اجازه نمی دهند با هم باشند، پسر ها یواشکی می روند و پشت دیوار یا جایی قرار می گذارند و با نامزدشان صحبت می کنند. گاهی هم از دیوار می رفتند بالا و آن طرف دیوار پیش نامزدشان می ماندند. خانواده دختر تا قبل از عروسی اجازه نمی دادند که داماد بدون حضور خودشان و در غیر از جمع مهمانی، همسر عقدی اش را ببیند؛ داماد هم در قبالش این رفتار را می کرد. اگر هم کسی می فهمید، به طنز می گرفت. گرچه گاهی دعواهایی هم می شد، اما بیشتر جنبه شیرینی و تلاش برای به دست آوردن همسر آینده را داشت.
به علی آقا گفتم: یعنی چی اومده بودم؟ -یک شب، دو ساعت تو سپاه استراحت بودیم و باید می خوابیدیم. دلم برات تنگ شد، گفتم بیام ببینمت. از یکی از بچه ها موتورش را قرض گرفتم و راه افتادم، آمدم خانه تان. ساعت دو صبح بود. از خوابم زدم. کنار دیوار خانه تان ایستادم. یک نگاهی به خانه تان کردم. به خودم گفتم: حالا که همه خوابند، نه با ساره قرار گذاشتم، نه تلفن زدم که چه ساعتی میام. به کوچه و خیابان نگاه کردم؛ گفتم اگر از دیوار بپرم تو و یک دفعه سر و صدا کنند و بگویند آی دزد، چه کار کنم؟ شروع کرد به شعر خواندن: دلم هوس یار کرد و یار در خواب ناز است. چند بیتی خواند. گفتم: آخه تو نه با من قرار گذاشتی، نه خبر دادی. خندیدم و گفتم: آخه این چه مدل نامزد بازیه؟! خندید و خندیدم. گفتم: اصلا به من گفتی من کشیکم؟ -نه! -خب! پس من باید از کجا می دونستم تو پشت در یا دیواری؟ فکرش را که می کردم کلی هیجان انگیز بود. یواشکی، دور از چشم با غیرت بابا، می رفتم در را باز می کردم و علی آقا را می دیدم. -آره دیگه، باهات قرار نگذاشته بودم و از خیرش گذشتم و دوباره برگشتم سپاه. و باز خندید و خندیدم. اهل رعایت هم بود، می گفت: کارم شده دو ریالی پیدا کردن. آن وقت ها کیوسک های زرد تلفن دو ریالی بود. نمی خواست از تلفن بیت المال استفاده کند. از این و آن دو ریالی می گرفت یا از مغازه دار ها سکه می گرفت و به خانه مان زنگ می زد.
🔻جرم مردم مدینه بعد از پیامبر این بود که حاضر نشدند زندگی عادی خود را تغییر بدهند! 🔻آیا ما حاضریم به‌خاطر اقتصاد مقاومتی یا فرزندآوری، مدل زندگی‌مان را تغییر دهیم؟ ➖ گاهی دین از ما می‌خواهد به اقتضای نیاز روز، وضع عادی زندگی‌مان را تغییر دهیم ➖ خیلی از دین‌داران حاضر نیستند دین تمام شئون زندگی‌شان را در بر بگیرد ➖مصائب فاطمیه را نباید صرفاً به دو سه نفر منتسب کرد. مشکل اصلی این بود که مردم در صحنۀ «ابتلا» پای کار نیامدند. ➖ گاهی در صحنۀ «ابتلا» لازم است عمل اجتماعی خاصی انجام دهیم که جزو واجب یا حرام‌های مشخص نیست ➖ سکولار نبودن یعنی اینکه بر اساس دین و به اقتضای نیاز روز، زندگی خودمان را تغییر بدهیم 🔘 مسئلۀ معنویت و بندگی خدا از جانب اکثر انسان‌ها به‌عنوان یک امر فرعی در زندگی بشر تلقی می‌شود و مردم معمولاً بندگی خدا را در متن زندگی خودشان قرار نمی‌دهند بلکه در حاشیه زندگی قرار می‌دهند. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللهَ عَلى حَرْفٍ» 🔘 مردم غالباً زندگی خود را بر اساس نیازهای غریزی و منافع و مضار فوری تنظیم می‌کنند و حتی بسیاری از دین‌داران هم حاضر نیستند اجازه بدهند که دین، تمام شئون زندگی آنها را در بر بگیرد. 🔘 بلافاصله بعد از رسول خدا(ص) تفکرات سکولار در جامعه حاکم شد. البته بسیاری از مناسک و عقاید دین را حفظ کردند اما وقتی دین می‌خواست به صورت جدی وارد زندگی مردم بشود و معادلات قدرت و اقتصاد را شکل بدهد، همان‌جا در مقابل دین ایستادند. 🔘 قبل از بعثت نبوی هم، علت مخالفت با پیامبر(ص) بیشتر از همین جنس مخالفت‌ها بود؛ مشکل آنها این بود که دین می‌خواست بیاید در مناسبات اجتماعی و در معادلات قدرت قرار بگیرد. 🔘 مصائب فاطمیه را نباید صرفاً به دو سه نفر منتسب کنیم. مشکل اصلی در فاطمیه این بود که مردم در صحنۀ ابتلا و امتحان، پای کار نیامدند. مسئله اصلی، مذهبی‌هایی هستند که نمی‌گذارند دین در تمام شئون زندگی و مناسبات اجتماعیِ آنها نفوذ کند و اثرات خود را نشان بدهد. 🔘 در دین، یک‌سری حلال‌ها و حرام‌های بَیّن وجود دارد که بسیاری از دین‌داران حاضرند رعایت کنند، ولی دین، فقط اینها را از ما نمی‌خواهد، بلکه دین در صحنۀ «ابتلا» یک وظایفی را برای ما تعیین می‌کند. 🔘 مثلاً شما در شرایط عادی، هفته‌ای یک‌بار به پدر و مادرت سر می‌زنی، ولی اگر آنها به یک بیماری خاص مبتلا بشوند، در این صحنۀ ابتلاء دیگر کافی نیست که هفته‌ای یک‌بار به آنها سر بزنی و شاید لازم باشد هر روز از آنها مراقبت کنی. 🔘 «ابتلا» یعنی تکلیف خاص در موقعیت خاص. یک نمونه‌اش همان جملۀ امام(ره) است که فرمود حفظ نظام از نماز واجب تر است... 🔘 گاهی در صحنۀ ابتلا لازم است یک عمل اجتماعی خاص را انجام بدهیم که جزو کارهای واجب یا حرامِ خیلی مشخص(مثل نماز) نباشد. اما خیلی‌ها چون این ابتلا، جزو واجباتِ مشخص نیست، راحت آن را پشت گوش می‌اندازند و انجام نمی‌دهند. 🔘 فرزندآوری یکی از مسائل مهم جامعۀ امروز است. آیا ما حاضریم به خاطر این مسئله مهم، فرم زندگی عادی خود را تغییر بدهیم؟ کمااینکه رسول‌خدا(ص) بعد از بعثت، و بعد از هجرت، وضع زندگی عادیِ مردم را تغییر داد. 🔘 گاهی دین از ما می‌خواهد به اقتضای نیاز روز جامعه، وضع عادی زندگی خود را تغییر بدهیم. مردم مدینه هم بعد از رحلت پیامبر(ص) جرمشان این بود که حاضر نشدند زندگی عادی خود را تغییر بدهند. 🔘 سکولار نبودن یعنی اینکه بر اساس دین و به اقتضای نیاز روز، زندگی خودمان را تغییر بدهیم. مثلاً رهبر جامعه دینی تعیین می‌کند که مرز جهاد با دشمن در عرصۀ اقتصاد است و ضرورت «اقتصاد مقاومتی» را مطرح می‌کند و اقتصاد مقاومتی هم بدون مشارکت مردم شکل نمی‌گیرد. 🔘 آیا ما برای اقتصاد مقاومتی، کار و زندگی عادی خودمان را تغییر دادیم و برای رونق تولید، سراغ ایجاد تعاونی و تولیدی رفتیم؟ آیا ما هیئتی‌ها و مسجدی‌ها و بسیجی‌ها، از کار کارمندی دست کشیدیم و سراغ فعالیت‌های مولّد رفتیم؟ آیا همۀ ما سرمایه‌های خودمان را در این عرصه آورده‌ایم؟ 🔘 حالا که این کارها را نکرده‌ایم، آیا خودمان را مقصر می‌دانیم و فکر می‌کنیم جنایت کرده‌ایم؟ نه! خُب مردم مدینه هم می‌گفتند «ما که جنایت نکردیم، فقط در خانه نشستیم و کاری انجام ندادیم!» 👤علیرضا پناهیان 🚩 دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی - ۱۴۰۰.۰۹.۲۵
شب یلدا نزدیکه حواسمون باشه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر کسی به مادرتون سیلی بزنه فراموش می کنید؟ تقدیم به کودک هفت ساله مدینه که هیچ گاه فراموش نمیکند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 دلیل گفتن و اقامه در گوش نوزاد 🌸 ╔═ 🌼 ══ 🌸⚘ ═╗‌‌‌ @namazmt مرکز‌تخصصی‌نماز ╚═ ⚘🌸 ══ 🌼 ═╝
جانِ آن مـادرِ غمدیده و بی یار بیا به گرفتـارِ میانِ در و دیوار بیا🖤 یابن الزهرا سلام ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20211215-WA0014.mp3
6.96M
👆 دوره خانواده فاطمی « اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ » 🎤سخنران خانم دکتر رضوانی مدیر گروه روانشناسی بنت الهدی( دکترای روانشناسی تربیتی)
✨شش توصیه از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای عاقبت بخیری✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
YEKNET.IR - zamine - fatemie avval 1400 - narimani.mp3
6.14M
🔳 🌴گاهی وقتا با خودم فکر میکنم 🌴همه مهربونی مادر کجاست؟ 🎤 سید رضا نریمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمی خواست از تلفن بیت المال استفاده کند. از این و آن دو ریالی می گرفت یا از مغازه دار ها سکه می گرفت و به خانه مان زنگ می زد. دوست هم نداشت کسی حرف هایش با من را پشت تلفن بشنود. همکار ها یا دوستانش در کنارش بودند، معذب بود برای حرف زدن. یکی از همین روز ها تلفن زد، گفت: ساره! ما سه روز در سپاه آماده باشیم، نمی تونم بیرون بیام، تو می تونی بیای؟! فهمیدم دلش تنگ شده، گفتم: آره میام! فردا صبح رفتم سپاه. همین که همدیگر را دیدیم، علی آقا دستش را گذاشت روی دوشم و بعد شروع کردیم به حرف زدن. من چشم های علی آقا را می دیدم، همکار هایش را هم. کمی خودم را جمع و جور کردم و دوشم را شل کردم که شاید دستش را بردارد، اما اصلا حواسش نبود. من خداحافظی کردم و رفتم. بعدا زنگ زد و گفت: ساره! خیلی بد شد. -چرا؟ -من دستم را گذاشتم روی دوشت، چرا به من نگفتی؟ -دلم نیامد چیزی بگم! -کاش می گفتی. من تذکر دادند. بی خیال، دیگه نیا سپاه! هنوز دو ماه از عقدمان نگذشته بود که علی آقا گفت: سخته بابا! من دلم تنگ می شه! زود تر جمع و جور کنیم و عروسی مان را بگیریم. بابا حساس بود. او هم مدام مرا به مهمانی خانه دوست و رفیق و فامیل می برد. حتی یک بار رفته بودم برای خرید پارچه جهیزیه ام که آمده بود و با دوستش کل بازار را چرخیده بود تا ما را پیدا کند. بابا برای عروسی مان حرفی نداشت. سه ماه از عقدمان گذشته بود که تصمیم گرفتیم عروسی بگیریم و من بروم خانه ی بخت.
(فصل هفتم) شهدا پشت سر هم می آمدند. دو تا از دوستان نزدیک علی آقا هم جزو شهدا بودند. شهید محسن سجودی و آقای منتظری که زن و بچه داشت. برادر علی آقا هم همراهشان بود که زخمی شده و در بیمارستان تهران بود. علی آقا چند بار رفته بود تهران و برگشته بود و پیگیر کارهای درمانی برادرش بود. تازه قول و قرار های عروسی را با بابا گذاشته بود که شهیدان سجودی و منتظری را آوردند و برادرش مجروح شد. به همه خبر داده بودیم. علی آقا خیال انصراف از عروسی را نداشت، من هم؛ چون جنگ ادامه داشت و مشخص نبود کی تمام می شود. شهادت و مجروحیت هم بسته به جنگ بود. خبر ها پشت سر هم آمد. یکی از شهدای جدید، اهل محله هتکه پشت بود که شهادتش قطعی شده بود، اما مفقود بود و خبری از جنازه اش نبود. علی آقا آمد و به من گفت: یکی از هم محلی های ما شهید شده؛ همین امروز فردا یا شاید چند وقت دیگر جنازه اش را بیاورند. در محل ما رسم هست کسی که شهید می شود، عروسی نمی گیرند. هیچ راه فراری برای من نیست؛ سپاهی ام، انگشت نمای همه می شوم. شما خودتان می دانید که به خاطر سپاهی بودنمان، مردم روی اخلاق و رفتار ما حساس اند. در روستا های بابل رسم بود که وقتی یکی شهید می شد تا یک سال صبر می کردند تا اولین سالگرد شهید برسد و بعد از آن اجازه داشتند عروسی به پا کنند. البته این رسم از قدیم در روستایشان متداول بود. اگر جوانی در روستا می مرد، یک سال مردم روستا مراسمی برگزار نمی کردند. این برخورد در خانواده های روستایی؛ یعنی حرمت همسایه را نگه داشتن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👿فرار شیطان از خانه با خواندن قرآن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🎤 🦋 پاسخگـــویے آنـــــلایــــن 🦋 متنی و صوتی 🔴 به ســــوالات اعتقادے، اخلاقے، تربیتے و خانوادگے شما 🔴 👉 https://eitaa.com/joinchat/436862999Caf799e67c2
سلام علیکم. آیاشیطان فقط یکیست؟ وآیا هاهم در هزاران سال پیش به تبدیل شده اند ؟ ✍ سلام، شیطان و یا ابلیسی که از دستور خداوند سرپیچی کرد، یک نفر است اما بعد از آن از اجنه پیروانی مهیا کرد و و البته انسانها هم بعضی از پیروان شیطان هستند. شیطان جن است و فرشته نیست. هیچ فرشته ای از دستور خداوند سرپیچی نمی‌کند
من با یک پیرزن ! ✍رفته بودم حرم ، تاکسی سوار شدم از حرم به سمت بلوار امین. یه زن جلو و یه پیرزن عقب نشسته بودن. پیرزنه با ساق پاهای برهنه! از همون اول شروع کرد به غرغر که چقدر گرونیه.. نگاه کنید 240 کیلو طلا رو گنبده! چرا برنمیدارن خرج فقرا کنن؟!😒 ⁉️ حضرت زهرا معلوم نیست قبرش کجاست، دارن با پول ما، براش حرم میسازن!؟!⁉️ پول ما را میبرن عراق، صحن ها را بزرگ میکنن.. عراق آباد بشه‼️ زن جلویی سر تکون میداد و راننده هم هیزم تو آتیش میریخت که چقدررر گرونیه و قیمت لاستیک و صفحه کلاج و... 🔥 🔰 معمولا تو تاکسی وارد بحث نمیشم و سکوت میکنم.. ولی اسم رو که برد و دیدم رو نشونه گرفته، نتونستم سکوت کنم! گفتم: خانم! برای حضرت زهرا نمیسازن، اسم یه تو حرم حضرت علی رو بنام ایشون گذاشتن.. 👌 کسی هم پول زور از هیچکس نمیگیره صحن و حرم بسازن، هر کی بخواد با نذر و کمک میکنه❤️ اون حرمها هم مال نیست، مال کل و ملت اسلامه. مگه حرم امام رضا مال کل شیعیان نیست؟! اما این طلاهای گنبد 💛 اینا را بردارن خرج فقرا کنن؟! اینا رو خود فقرا دادن که صحن و سرای اهلبیت آباد باشه.. ❌ برگشت و گفت: بهایی از مسلمون بهتره، اونا به هم کمک میکنن، اگه فقیر بینشون باشه بهش میرسن‼️ ‼️ (اینجا معلوم شد پیرزن مکار، ) ✅ گفتم: رو گنبد قبر تو حیفا، ، 12 هزار آجر طلاس! چرا ورنمیدارین خرج فقرا کنین؟!! 🤔 ❌ گفت: ما مظلومیم، حق تحصیل و حق کار و هیچی نداریم.. گناه مون چیه. جز اینکه مسلمون نیستیم؟! جز اینکه یه دین مدرن و بروز داریم ⁉️ ✅ گفتم: گناه تون اینه که هستین. نه دین. تشکیلات میگه👈 با کی ازدواج کنین. با کی حرف بزنین، به چی فکر کنین، از بچگی و خائن بار میاین.. از قحطی ساختگی انگلیسیا زمان قاجار تا جلادهای ساواک همه جا شما با چنگال هاتون مردم شیعه ایران رو آزار دادین، حتی اسرائیل هم شما رو میشناسه و حق ندارین بیش از 10 روز تو اشغالی باشین.. اونا هم میدونن شما چقدر خائن و بدطینت هستین!!! 😒 اما، تو کدوم دین به یه آدم نماز میخونن و سجده میکنن؟! که شما به قبر بها سجده میکنین. 😕 تو کدوم دین میگن یه آدم، خداست معاذالله‼️ که بها میگه من خدا هستم ‼️ شما دم از و مدرنیته میزنین؟! عجیبه! زن بهایی حتی ارث شوهرشو نمیبره.😉 و همه ارث رو باید بدین تشکیلات ‼️ تشکیلات استالین انقدر دیکتاتوری نبود، که تشکیلات شما هست! اونقدر عقب مونده هستید که مرد میتونه با خواهر و مادر و دختر خودش ازدواج کنه، بجز زن پدر! 😐 چون بها میخواست دست پسراش به زنش نرسه، ازدواج با زن پدرو ممنوع کرد فقط 😶 با مادر آره، با زن پدر نه ! 😑🤣 پیرزن بهایی بهت زده و عصبی نگاه میکرد.. گفت: آقا نگه دار پیاده میشم 🤣😂 •