♦️ استاد شوشتری رحمهالله علیه:
💥حضرت رقیه سلام الله علیها خیلی مقام عظیمی دارند، و خیلی مورد توجه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام هستند،اولیاء خدا به هنگام گرفتاری از ایشان مدد می طلبند.
در ایام ولادت و شهادت هم که رحمت دو چندان است لذا دعا و توسل داشته باشید!
حضرت#رقیه سلام الله علیها
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
۵_هنگامی که زن غساله، بدن رقیه (سلام الله علیها) را غسل می داد، ناگاه دست از غسل کشید، و گفت: (سرپرس
آیا ذکر نکردن برخی از مورخین، دلیل بر نبود چنین جریاناتی می باشد؟
به دلیل اندک بودن امکانات نگارش از یک سو، تعدد فرزندان امامان از سوی دیگر، و سانسور و اختناق حکومت بنی امیه که سیره نویسان را در کنترل خود داشتند از سوی سوم، و بالاخره عدم اهتمام به ضبط و ثبت همه امور و جزییات تاریخ زندگی امامان موجب شده که بسیاری از ماجراهای زندگی انان در پشت پرده خفاء باقی بماند؛ بنابراین ذکرنکردن ان ها دلیل بر نبود این قضایا نخواهد شد.
حضرت#رقیه سلام الله علیها
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت شنیدنی اولین خادم زن ایرانی حرم حضرت عباس(علیه السلام)از بازدید سرزده حاج قاسم
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
💅همه ی دغدغه اش شده بود ظاهرش.
👧🏻دختر کوچکش می گفت: مامان میای فقط یه کوچولو با هم بازی کنیم؟
اما مادر...
سه ساعت بود که جلوی آینه مشغول آرایش بود، آخر قرار بود یک ساعت برود بیرون! می گفت: یک لحظه آرام باش! مگر نمی بینی دارم آرایش می کنم؟!
مدتها بود که همسرش میخواست ماشین قدیمی اش را عوض کند، اما نمی توانست، چون او حتماً باید هر ماه به آرایشگاه می رفت و خرج های آنچنانی می کرد. هر هفته سر این موضوع با همسرش دعوا بود. همین چند وقت پیش ابرویش را یک مدلی زده بود ولی حالا باید می رفت آرایشگاه و عوضش می کرد، چون مدل دیگری مد شده بود. یک روز نبود که به شکل بینی اش فکر نکند. همه ی فکر و ذکرش شده بود اینکه یک جوری پولی جور کند تا بتواند عملش کند. حاضر نبود حتی یک بچه ی دیگر بیاورد، چون شنیده بود "با هر بچه زیبایی آدم کم می شود".
زیبایی برای زندگی بود،
اما او زندگی می کرد برای زیبایی.
⏱️اما زمان را نمی توان با لوازم آرایشی نگه داشت.
یک روز که بین همه ی این هیاهو ها رفت جلوی آینه، دید هر کرم پودری می زند، هر چقدر رژ را روی لبش خالی می کند، هر خط چشمی که می کشد... آن آدم قدیم نمی شود.
یک دفعه به خودش آمد و تازه فهمید چه اتفاقی افتاده...
۶۰ ساله شده بود . . .
لب و لوچه اش آویزان شد... از آینه کمی فاصله گرفت. تک دخترش دیگر نیازی به همبازی نداشت و حالا سر زندگی اش بود. همسرش پیر شده بود و دیگر حرفی از ماشین جدید نبود. خبری از سر و صدای نوه ها و عروس ها و داماد ها هم نبود. آری آخر "با هر بچه از زیبایی آدم کم می شود"...
یاد نماز هایش افتاد... نماز هایی که هر بار به یک بهانه آنها را نخوانده بود. یک بار به خاطر پودر ها و کرم های روی صورتش، یک بار به بهانه ی لاک ناخنش، یک بار...
نگاهش از توی آینه افتاد به کتاب های دست نخورده ی توی قفسه.
📖و بعد نگاهش خورد به قرآن.
اشک توی چشم هایش جمع شد...
یاد روزی افتاد که آیه ی عفاف را دیده بود، همان آیه ای که تویش خدا با مهربانی گفته بود زنها زینتهایشان را آشکار نکنند...
یک لحظه به فکر فرو رفت.
معلوم نبود با آرایش هایش برای نامحرمان، چند زندگی را سرد کرده بود.
معلوم نبود.
به مد های روز که روزی همه ی دنیایش بودند فکر کرد. یک لحظه حالش از فکر کردن به کلمه ی "مد" بد شد. اصلا چه کسی مد ها را تعیین می کرد؟ چه کسی برای ۳۰_۴۰ سال از زندگی او تصمیم گرفته بود؟ چرا باید به حرفِ کسی که نمی دانست کیست، دست توی ظاهر خدادادی اش می برد؟
چرا وقتی برای علم و اندیشه اش نگذاشته بود؟ چرا از زیبایی اش به جای خانه برای بیرون از خانه استفاده کرده بود؟
پس چرا برای زیبا کردنِ "روحش" کاری نکرده بود؟...
🪞دوباره در آینه به خودش نگاه کرد.
او تمام زندگی اش را برای زیبایی گذاشته بود و حالا زیبایی از دستش رفته بود.
راه توبه همیشه باز بود.
اما با خودش گفت:...
کاش این ۶۰ سال زندگی ام را کمی بیشتر صرف "زندگی کردن" می کردم!
#تلنگر
#مد
#زیبایی_حقیقی_چیست؟
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
6-«هشدار نسبت به مجازات اخروی» ششمین خصوصیت خطبه هشدار و انذار دادن مردم کوفه نسبت به عواقب اخروی وا
از همین رو عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها در این خطبه با همراه با دامن زدن به عواطف و احساس کوفیان در کشتن فرزند پیامبر به آنان انذار داده و خطاب به آنان فرمود: «أَلَا سَاءَ مَا قَدَّمَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ وَسَاءَ مَا تَزِرُونَ : لِيَوْمِ بَعْثِكُمُ، فَتَعْساً تَعْساً وَنَكْساً نَكْساً لَقَدْ خَابَ السَّعْيُ وَتَبَّتِ الْأَيْدِي وَخَسِرَتِ الصَّفْقَةُ وَبُؤْتُمْ بِغَضَبٍ مِنَ الله* وَضُرِبَتْ عَلَيْكُمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ:چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معاملهتان قرین زیان گردیده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده استوای بر شماای مردم کوفه! آیا میدانید چه جگری از رسول خدا دیدهاید...
حضرت #زینب سلام الله علیها
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
حدیث چهارم ابوحمزه ثمالی نقل میکند: حبابه نزد امام باقر(علیه السلام) رفت و عرض کرد: اي پسر رسول الل
حدیث پنجم
داوود رقی میگوید:
محضر امام صادق(علیه السلام) بودم که حبابه وارد شد. او از امام درباره حلال و حرام پرسید. ما از زیبایی این پرسش شگفت زده شدیم. وقتی امام فرمودند: آیا پرسشهايي زیباتر از پرسشهاي حبابه شنيدهاید؟ عرض کردیم: ایشان را در چشم و قلب ما بسیار عزیز و بزرگ كرديد. در این حال اشک از چشمان حبابه جاری شد. امام فرمود: چرا گریه میکنی؟ عرض کرد: من بیمارم و نزدیکانم میگویند اگر امام شما همانگونه که میگوید واجب الاطاعه است، دعا کند تا بیماری تو بهبود یابد. البته من خوشحالم و میدانم این بیماری برای امتحان و تصفیه من است و کفاره گناهانم به حساب ميآيد. امام دعایی فرمود و بعد گفت: به نزد زنان برو و لباس خود را کنار بزن. ببین چیزی مانده است یا خیر و به آنها بگو این نشانه کسی است که به وسیله او میتوان به خدا نزدیک شد.
#زنان_رجعت_کننده
#حبابه_والبیه
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🌹#من_زنده_ام🌹
#قسمت_هفدهم
من هم دلم میخواست لباس عیدم را بپوشم و سوار شوم. از آنجا که خانه ی ما پر از پسر بود من و فاطمه اجازه نداشتیم دامن بپوشیم و همیشه لباسمان بلوز و شلوار بود مادرم برای اینکه مرا آرام کند اجازه داد بلوز و شلوار عیدم را بپوشم من هم لباسهایم را به سرعت پوشیدم و برای اینکه برگشتن آنها را زودتر از همه ببینم رفتم و کنار در چمباتمه زدم و چشم به راه دوختم. با شنیدن صدای هر ماشینی گردن می کشیدم تا برگشتن آنها را ببینم. پاهایم خسته شده بود ولی از ترس کثیف شدن شلوارم، جرأت نمی کردم روی زمین بنشینم پیش خودم فکر می کردم شاید بخواهند گروه گروه بچه ها را به میهمانی ببرند و مرا نوبت بعد میبرند. برای همین با عجله به سمت خانه ی زری دویدم او هم عیدش را پوشیده بود.
خوشحال شدم و پیش خودم گفتم چه خوب همه با هم می رویم. آبجی فاطمه دسته گلی را که چیده و به گوشه ای پرتاب کرده بودم به دستم داد. مادرم گفت: هر وقت ماشین رو دیدی و بچه ها اومدن به جای اون سنگی که دنبالشون انداختی با گل به استقبالشون برو. زمان و مکان کش می آمدند چندین بار تا سر خیابان رفتم و برگشتم.
مادرم را کلافه کرده بودم بس که از او می پرسیدم: پس چرا نرسیدن؟
بالاخره انتظار سرآمد و ماشین و آقا و پدر زری و پدرهای دیگر و بچه ها آمدند. به قدری خوشحال شده بودم که فراموش کردم دسته گلم را با خودم ببرم پیش از آنکه فرصت پیاده شدن به آنها بدهم با عجله تلاش کردم سوار ماشین شوم اما چهره ی همه ی بچه ها در هم رفته و چشم ها قرمز و خیس بود علی که از همه کوچک تر بود و بیشتر از دو سال نداشت توی بغل آقا بود و از گریه ی زیاد هق هق میزد از سوار شدن به ماشین صرف نظر کردم و عقب عقب رفتم تا سواره ها پیاده شوند. راننده یکی یکی بچه ها را بغل میکرد و پایین میگذاشت اما همه ی بچه ها شلوارهای عیدشان توی دستشان بود و به جای آن دامن قرمز پوشیده بوند.
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
امام على عليه السلام:
🔹أفضَلُ العِبادَةِ الزَّهادَةُ
برترين عبادت، دل بركندن از دنياست
📚غررالحكم حدیث ۲۸۷۲
🔹پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در دعايى كه پيوسته مى خواند ـ :
اللّهُمَّ... لا تَجعَلِ الدنيا أكبَرَ هَمِّنا و لا مَبلَغَ عِلمِنا
پروردگارا... دنيا را بزرگترين همّ ما و نهايت دانش ما قرار مده
📚ميزان الحكمه ج۴ ص ۱۱۱
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
عنوان کتاب: سایه ماه
نویسنده: ابوالفضل هادى منش
انتشارات: خادم الرضا علیه السلام
🌱حجة الاسلام ابوالفضل هادى منش تلاش کرده است تا در کتاب «سایه ماه» با متنی ساده، نثری روان و جملاتی كوتاه و مناسب، ابتدا نگاهی بر رویدادهای مهم زندگانی حضرت رقیه علیها السلام افکنده، و دریچه ای به اقیانوس بیکران درد و رنج دخترک خورشید بگشاید و قطره ای از دریای معرفت و بینش او را در کام تشنگان زلال حقیقت جاری سازد.
🌱البته به دلیل نبود منابع کافی و محدود بودن شرح حال آن حضرت، نویسنده بیشتر به بیان شمه ای از زندگانی او همت ورزیده است تا مخاطب به تمامی مطالبی که نقل شده، اشراف یابد. از این رو بدون داوری در مورد اخبار نقل شده، به گردآوری آن دست یازیده است.
🌱همچنین به نقش مهم حضرت رقیه علیها السلام و همینطور دیگر كودكان بازمانده قیام عاشورا به عنوان پرچمداران و راویان عینی نینوا اشاره نموده است.
🌱پس از آن به بررسی نقش الگویی حیات آن حضرت در زمینه تربیت فرزند پرداخته و با بهره گیری از روایت گوناگون، الگوهایی را که از حیات ایشان در تربیت فرزند می توان اتخاذ نمود، برشمرده است.
🌱 سپس نگاهی به مجالس سوگواری ایشان و رمز دلبستگی عامه نسبت به الهه اندوه دمشق و آسیب شناسی سوگواری ها افکنده و دورنمایی از حرم مطهر فرشته غم را ترسیم نموده است. در پایان سری به مدحت سرای او زده و با قطعه های ناب ادبی، کتاب سراسر درد و رنج ققنوس شکسته بال و پر آفتاب را بسته است.
#معرفی_کتاب
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
آیا ذکر نکردن برخی از مورخین، دلیل بر نبود چنین جریاناتی می باشد؟ به دلیل اندک بودن امکانات نگارش ا
قراین وشواهد
مرحوم ایت الله حاج میرزا هاشم خراسانی (متوفای سال ۱۳۵۲ هجری قمری) در منتخب التواریخ می نویسد:
عالم جلیل، شیخ محمد علی شامی که از جمله علما و محصلین نجف اشرف است به حقیر فرمود: جد امی بلاواسطه من، جناب اقا سید ابراهیم دمشقی، که نسبش منتهی می شود به سید مرتضی علم الهدی و سن شریفش از نود افزون بوده و بسیار شریف و محترم بودند، سه دختر داشتند و اولاد ذکور نداشتند.
شبی دختر بزرگ ایشان جناب رقیه بنت الحسین‘ را در خواب دید که فرمود به پدرت بگو به والی بگوید میان قبر و لحد من اب افتاده، و بدن من در اذیت است؛ بیاید و قبر و لحد مرا تعمیر کند.
دخترش به سید عرض کرد، و سید از ترس حضرات اهل تسنن به خواب ترتیب اثری نداد. شب دوم، دختر وسطی سید باز همین خواب را دید. به پدر گفت، و او همچنان ترتیب اثری نداد. شب سوم، دختر کوچک تر سید همین خواب را دید و به پدر گفت، ایضا ترتیب اثری نداد. شب چهارم، خود سید، مخدره را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند: (چرا والی را خبردار نکردی؟!).
صبح سید نزد والی شام رفت و خوابش را برای والی شام نقل کرد. والی امر کرد علما و صلحای شام، از سنی و شیعه، بروند و غسل کنند و لباس های نظیف در بر کنند، انگاه به دست هر کس قفل درب حرم مقدس باز شد همان کس برود و قبر مقدس او را نبش کند و جسد مطهرش را بیرون بیاورد تا قبر مطهر را تعمیر کنند....
حضرت#رقیه سلام الله علیها
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄