eitaa logo
بانوان نمونه
49.2هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
71 فایل
✳️برای رزرو تبلیغات در مجموعه اَسرا بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2186347655C6187e57a27 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/zB7W.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 داستان زیبای وقت نماز/ بادبادک هم بدون دنباله بالا نمی‌رود 🎤 حجت الاسلام ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
‌ ~ ﺯﻥ‌های ﻣﺎ ﻣﻠﮑﻪ هستند در لبنان یك ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺍﺯ امام‌موسی‌صدر ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟ امام‌موسی‌صدر ﮔﻔﺖ: ﺁﯾﺎ ﺗﻮ می‌توانی ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺍﻟﯿﺰﺍﺑﺖ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﯽ؟ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ! ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪﻧﻔﺮ ﻣﺤﺪﻭﺩاند ﮐﻪ می‌توانند ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻫﻨﺪ. امام‌موسی‌صدر گفت: ﺯﻥﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺩﺳﺖ نمی‌دهند. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
13.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غفلت از خدا عامل انحراف انسان ۱۳۶۱/۰۷/۲۲ ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️ پخش زنده درس اخلاق آیت‌الله‌العظمی سبحانی باحضور طلاب و خانواده‌های ایشان در موسسه امام صادق (ع) پردیسان
15.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 سنک تمام بانوی یزدی در حمایت از جبهه مقاومت 🔸بانوی دندانپزشکی یزدی، طلا و جواهرات خود را در راه کمک به رزمندگان جبهه‌ی مقاومت اهدا کرد. آدم حرفی برای وصف نداره 🥲 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🌹 🌹 بی بی در تدارک عزاداری سیدالشهدا بود و مطمئن که این روضه ها گره گشاست و همه چیز بعد از دهه ی عاشورا حل خواهد شد. می گفت اشکال کار شما اینه که اعتقادتون ضعیفه و همه ی مشکلات رو خودتون میخواهید حل کنید مشکل گشا سالار شهیدانه. او به این حرف قلباً اعتقاد داشت. مراسم عزاداری را طوری برگزار می کرد که هر رهگذری بر در آن خانه مکث می کرد. روضه ی دهه ی عاشورای آن سال بیبی کاملاً حماسی و سیاسی شده بود. بیشتر کسانی که پای منبر می نشستند جوانها بودند که حرف از رسالت خون امام حسین (علیه السلام) و روزگار امروز می زدند. راستی که چقدر روضه های بی بی باطن او را صیقل داده و ضمیرش را روشن کرده بود حوادث بعد از دهه ی عاشورا مشکلات را آسان تر و راه را هموارتر میکرد وقتی به صورت خانوادگی به تظاهرات و راهپیمایی می رفتیم حتی بی بی نیز همپای ما بود مردم کسانی را که به راهپیمایی نمی آمدند یا مانع آمدن بقیه میشدند ساواکی خطاب می کردند. با وجود اینکه مرکز استان خوزستان اهواز بود به دلیل وجود پالایشگاه و اهمیت اقتصادی شهر آبادان سازمان مرکزی اطلاعات و امنیت (ساواک) استان در آبادان قرار داشت جمعیت تظاهر کننده ساواک و اعوان و انصارش را به انزوا کشانده بودند حوادث سیاسی و جابه جایی های پی در پی نخست وزیرها و فرار شاه و فرح نوید بخش پایان رژیم ستم شاهی و آمدن امام بود. اما بعضی ها فکر می کردند مثل بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ باز هم شاه بر میگردد و برایش آش پشت پا می پختند او فرار کرده بود اما هنوز مأموران نظامی دور مجسمه ی او مسلح ایستاده بودند. در خیلی از شهرها مجسمه ی شاه را انداخته بودند اما در آبادان به زور اسلحه از مجسمه ی او محافظت می شد. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️امام باقر علیه‌السلام: إنّما مَثَلُ الحاجَةِ إلى‏ مَن أصابَ مالَهُ حَديثاً كمَثَلِ الدِّرْهَمِ في فَمِ الأفْعى‏: أنتَ إلَيهِ مُحْوِجٌ وأنتَ مِنها على‏ خَطرٍ. حكايت محتاج شدن به آدم نوكيسه، حكايت درهمى است كه در دهان افعى است؛ هم به آن نياز دارى و هم از افعى در خطر هستى. 📚تحف العقول، ص۲۹۴. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 روایت شنیدنی محمد تیجانی(عالم اهل سنت شیعه شده و صاحب کتاب آنگاه هدایت شدم) از شیعه شدن یک عالم اهل سنت دیگر ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
D1738864T17406896(Web).mp3
زمان: حجم: 18.46M
📓 روایت زندگی فرخنده قلعه نوخشتی# نویسنده: زینب بابکی راوی معصومه عزیز محمدی . 🌱🌸 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
پیش از این هم سه، چهارباری سیدحسن را حضوری ملاقات کرده بود. ۲۵ سال در سوریه زندگی کرده بود و حدود ۹
هدیه سیدحسن نصرالله به همسر سید رضی آشنایی سیدحسن نصرالله و سیدرضی موسوی برمی گشت به سال ۶۴. سیدرضی با اولین گروهی که به لبنان رفتند راهی شد. در آن زمان عباس موسوی فرمانده مقاومت بود. آشنایی‌ دیرینه داشتند. ولی ۱۰ سال پیش آخرین باری بود که مهناز سادات سیدحسن نصرالله را ملاقات کرد. در آن دیدار نزدیک ۴۰ تا خانواده بودند. سیدحسن وقتی مهناز سادات را دید، از سید رضی خیلی تعریف کرد و گفت: خانم سیدرضی هم یک فرزند معلول دارند که واقعا خودش به تنهایی بزرگ می‌کند. سیدحسن کنار هر خانواده‌ای چند دقیقه می‌ماند و با آن‌ها عکس یادگاری می‌انداخت. مهناز سادات چیزی به ذهنش رسید. به طرف سیدحسن رفت. آرام به سیدحسن گفت: آقا جان عکس گرفتن شما تمام شد؟ سیدحسن فکر کرد مهناز سادات دوباره می‌خواهد عکس بگیرد جواب داد: دو خانواده دیگر مانده است. شما می‌خواهید دوباره عکس بگیرید خانم سید. مهناز سادات گفت: نه من یک خواسته دارم. اگر عکس شما تمام شد، می‌شود عبا و عمامه‌تان را به من بدهید. سیدحسن جواب داد: چرا نمیشود. صبر کنید من با این دو تا خانواده عکس بگیرم. مهناز سادات که به سر میزش برگشت خانم‌ها با کنجکاوی می‌پرسیدند: به سید حسن چه چیزی گفتید؟ با شوخی و خنده جواب داد: محرمانه بود. عکس‌ها که تمام شد، سیدحسن عبا و عمامه‌اش را تا کرده و با احترام دودستی به مهناز سادات تقدیم کرد. همه شوکه شدند. می‌گفتند: چرا به ذهن ما نرسید بگوئیم آقا انگشترتان را به ما بدهید. سیدرضی تا قبل از شهادت موقع نماز عبای سیدحسن را می‌پوشید. مهناز سادات بعد از شهادت سید رضی عبا و عمامه را تبرک نگه داشت ولی نمی‌دانست به این زودی روزهایی می‌رسد که باید کنار نام سیدحسن هم پیش‌وند شهید بگذارد. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄