🌷 پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) فرمودند :
✍ اِذا اخَتَصَمَتْ هِیَ وَ زَوجُها فیالبَیتِ فَلَهُ فی کُلِّ زاویَهٍ مِن زوایَا البَیتِ شَیطانٌ یُصفِّقُ و یَقولُ: فَرَّحَ اللهُ مَن فَرَّحَنی.
🖌 زمانی که زن با همسرش در منزل مرافعه و مشاجره میکند (دقیقاً) در همان زمان در هر یک از زوایای منزل یک شیطان مشغول کف زدن و شادمانی است و میگوید :
👹 خدایش خوشحال کند کسی که مرا این چنین شاد و خوشحال کرده است
📚 لئالیالأخبار
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
✌🇮🇷 بانوان همیشه در صحنه
" ۹ پیشنهاد برای فعالیت های انتخاباتی بانوان"
قسمت ۵ از ۶
⚪ بندهای نامریی به اسم خانواده
انس و الفت بین اعضای یک خانواده همیشه آن ها را برای به نتیجه رساندن کارها یک گام جلوتر می برد. این فرصت همدلی را غنیمت بشمارید. دورهمی را به سمت موضوعات انتخاباتی بچرخانید. فقط حواستان باشد فرمان را جوری نپیچید که کلی تلفات روی دستتان بماند.*خلاقیت و همدلی را چاشنی کارتان کنید. می توانید محتوای موردنظرتان را در قالب بازی های خانوادگیٍ، طرح انواع معما، قصه، چالش و... بریزید. سپس سعی کنید دیگران را وارد گود کنید. از تحمیل نظر خود به دیگران بپرهیزید. به طور کلی سعی کنید بیشتر به دنبال ایجاد فضایی جهت گفت و گو و تبادل نظر باشید. این نکته ها را در تمام موارد ذکر شده قبلی هم می توانید مورد توجه قرار دهید.
🔴 کاغذها به خط
شاید گمان کنید. دوران توزیع *محتواهای کاغذی به سررسیده. اما فراموش نکنیم این کاغذها هنوز هم جایگاه خودش را در بین مردم دارد. شما می توانید با تهیه محتواهای کوتاه و جذاب یک عملیات رقم بزنید. این کاغذها می تواند در تجمعات مردمی مثل نمازجمعه و جماعت، راهپیمایی ها، روضه ها و جشن ها و... در بین مردم توزیع شود.
#انتخابات🇮🇷
#بانوان_میداندار
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
20.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗳 مَردُمِ میدان
❇️ توصیهی شنیدنی شهید حاج قاسم سلیمانی به حضور میلیونی مردم در انتخابات
✅ مقام معظم رهبری:
🔸 هر جا ما مردم رو وارد میدان کردیم، هر جا ما اسلام را معیار و میزان اصلی کار خودمان قرار دادیم، پیش رفتیم .
🏷 #انتخابات #مشارکت_حداکثری #ایران_قوی
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
کرامات حضرت زهرا سلام الله علیها 9⃣⬅️حرکت گهواره در روایتی می خوانیم: «ربما اشتغلت بصلاتها وعبادته
کرامات حضرت زهرا سلام الله علیها
🔟⬅️غذای بهشتی
🔻حضرت علی علیه السلام دیناری قرض گرفته بود که با آن چیزی تهیه کند تا شدت گرسنگی را از فاطمه علیها السلام و فرزندانش رفع کند. مقداد را دید که از گرسنگی شدید اهل و عیالش خبر می دهد، حضرت، دینار رابه او بخشید. بعد از خواندن نماز ظهر و عصر، پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: ای ابالحسن آیا شما چیزی در منزل دارید تا به منزل شما بیایم، علی علیه السلام بر اثر خجالت و حیاء از پیامبرصلی الله علیه وآله عرض کرد: تشریف بیاورید. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دست علی را گرفته و با هم وارد خانه زهراعلیها السلام شدند، او در حال نماز بود و پشت سر وی ظرفی بود که از آن بخار برمی خاست.
🔻وقتی صدای پیامبرصلی الله علیه وآله را شنید، از محراب نماز خارج شده و به پدر بزرگوار خویش سلام کردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بعد از جواب سلام فرمودند: برای ما غذایی بیاور، خداوند رحمتش را بر تو نازل کند.
🔻فاطمه علیها السلام ظرف غذا را آورده، در مقابل پیامبرصلی الله علیه وآله و علی علیه السلام نهاد. علی علیه السلام سؤال کرد: ای فاطمه! این طعام از کجاست؟ من هرگز طعامی به این خوشرنگی ندیده و خوشبوتر از آن بوئی استشمام نکرده و خوش مزه تر از آن نخورده ام.
🔻رسول اکرم صلی الله علیه وآله دست مبارک خود را بین دو کتف علی علیه السلام نهاد، مختصری فشرد و فرمود: این پاداش دیناری است که تو در راه خدا دادی.
🔻آن گاه اشک رسول خداصلی الله علیه وآله جاری شد و فرمود: سپاس خدای را که ابا می کند که شما را بدون مزد و پاداش از دنیا ببرد. ای علی! پروردگارت می خواهد آنچه را که بر زکریا جاری فرموده، بر تو نیز جاری نماید.
🔻آنگاه رو به حضرت زهرا کرد و فرمود: «ویجریک یا فاطمة فی المجری الذی اجری فیه مریم «کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی لک هذا قال هو من عندالله; و تو را ای فاطمه در همان مسیری که مریم را حرکت داد، پیش برد. [چنان که قرآن می گوید:] «هر گاه زکریا وارد محراب او می شد، غذای مخصوصی در آن جا می دید، از او می پرسید: ای مریم، این را از کجا آورده ای؟! می گفت: این از سوی خداست.»
🔻قابل دقت است هرچند این غذا پاداش عطای علی علیه السلام است و کرامتی برای او به حساب می آید، ولی برای فاطمه علیها السلام نیز کرامت محسوب می شود; چرا که خداوند به احترام او چنین میوه ای را از بهشت فرستاده است.
📚ذخائر العقبی، چاپ قدس، ص 45 - 47.
#کرامات_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
مصاحبه ای با بانو امین این نور علمی چگونه به دست می آید؟ ابتدا باید تحصیل علم نمود. تحصیل مقدمه اس
مصاحبه ای با بانو مجتهده امین
آیا می توان گفت مردان بهتر از زنانند و بر زنان یک نوع برتری و تفوق دارندآیا این حالات خودنمایی در زنان باید کشته شود؟
در مورد حلال و محرمشان خوب است ولی درموارد دیگر باید تاحد امکان با آن صفت مبارزه کنند. چون باقی بودن به این صفت٬ باعث انحراف او می شود، زیرا نوعی از شهوت است. در این که خداوند این صفت را در زن قرار داده است حکمتی است که مردان به آنها راغب شوند و ازدواج و در نتیجه تولید نسل زیاد شود و در ثانی زنان تحت سرپرستی و مدیریت مردان قرار گیرند.
#بانوامین
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
هدایت شده از حاج ابوذر روحی
🎉 دعوت ویژه حاج ابوذر روحی
از دهه هشتادی ها و دهه نودی ها
جهت شرکت در پویش بزرگ #عهد_میبندیم
🗳 روز انتخابات، هر کدوم از شما دهه هشتادی ها و دهه نودی ها چند نفر بزرگتر رو پای صندوق های رأی میبره؟!
📲 یادت نره که وقتی بزرگترا رو با خودت بردی، از طریق راه ارتباطی زیر، عکس یا فیلم خودت و اونها رو برامون بفرست تا نشون بدیم #عهد_میبندیم
که میمونیم پای کار این نظام
🤳🏻 @pooyesh313
بقیه رو هم خبر کنید
منتظر تصاویرتون هستیم😉
💠 کانال رسمی حاج ابوذر روحی
https://eitaa.com/joinchat/1124007937Cc2622a0919
ام البرّاء مخزومی
وی دختر، صفوان بن هلال، از زنان سخنور شیعه است. ام البرّاء قصایدی در مناقب ورثای مولای متقیان علی علیه السلام سروده است، گفت و گوی بی محابای او با معاویه در کتاب تذکره آمده است. پدر ام البرّاء از یاران و انصار علی ابن ابی طالب علیه السلام بود.
#بانوان_نامدارشیعه
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🗳 در اولین ساعات ممکن رأی بدهید.
✅ رهبر انقلاب اسلامی، امروز بعد از انداختن رای خود به صندوق:
🔸توصیه اول من به مردم عزیزمان این است که قرآن به ما فرمود فاستبقوا الخیرات، در کارهای نیک مسابقه بگذارید و پیشی بگیرید از دیگران. من در انتخاباتهای گذشته هم گفتم، امروز هم تأکید میکنم هر چه زودتر از این فرصت استفاده کنید، در اولین ساعات ممکن بروید رأیتان را در صندوقها بیندازید.
🏷 #انتخابات #مشارکت_حداکثری #ایران_قوی
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
شهیده فاطمه قزوینی
شهیده فاطمه قزوینی در روز بعثت پیامبر در مورخ 66/12/26، در بمباران هوایی دشمن بعثی، همراه دو فرزند خردسالش و 6 تن از اعضای خانواده بسیجی و مبارزش به شهادت میرسد. وقتی که پیکر نیمه جانش را از زیر آوار بیرون آوردند، اولین چیزی که میخواست چادرش بود.
#حجاب
#بانوان_شهیده
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🗳 با شرکت در انتخابات، دوستان ایران را خوشحال و بدخواهان را ناامید کنید.
✅ رهبر انقلاب اسلامی، امروز بعد از انداختن رای خود به صندوق:
🔸 ... ملت عزیزمان بدانند امروز چشم بسیاری از مردم دنیا، چه آحاد مردم و چه افراد سیاسی و صاحبان جایگاههای معتبر ملی و سیاسی، امروز چشمشان به ایران است، چشمشان به شماست. میخواهند ببینند که شما چه میکنید در این انتخابات و نتیجهی انتخابات شما چه میشود. هم دوستان ما و افرادی که علاقهمند به ملت ایرانند، هم بدخواهان آنها هم همینجور. از همه طرف چشمها مترصد مسائل کشور ماست و مترصد ملت عزیز ما، به این توجه کنید دوستان را خوشحال کنید و بدخواهان را ناامید کنید.
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️سلفی در بیت رهبری
🔹 خبرنگاران خارجی رأی دادن حضرت آیتالله خامنهای را چگونه به جهان مخابره کردند؟
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🍭#من_میترا_نیستم 🍭
🍎🍓🍒نذر کرده 🍒🍓🍎
#قسمت_سوم🎂
پدر و مادرم هر دو دوست داشتند که من قران یاد بگیرم مکتب خانه در کپرآباد بود معلم ما آقایی اصفهانی بود، که از بد روزگار، شیره ای بود به ما قرآن یاد میداد. پسرها خیلی مسخره اش می کردند خودش هم آدم سبُکی بود
سر کلاس میگفت: ( الم تره....مرغ و کره...) منظورش این بود که باید علاوه بر پولی که خانواده هایتان برای یاد دادن قرآن می دهند از خانه هایتان نان و مرغ و هرچه که دستتان می رسد برای من بیاورید!
بعد از مدتی که به مکتبخانه رفتم به سختی مریض شدم در آنجا انقدر حالم بد شد که رفتند و مادرم را خبر کردند او خودش را رساند و من را بغل کرد و برای همیشه از مکتب خانه برد و یاد گرفتن قرآن نیمه تمام ماند
مدتی بعد ما از محله جمشید آباد به محله احمدآباد اثاث کشی کردیم تا ۱۴ سالگی که جعفر (بابای بچه ها) به خواستگاری ام آمد در همان خانه بودم
۱۴ سال و نیم داشتم که مستاجر خانه مادرم جعفر را معرفی کرد و به خواستگاری آمد و دل پدر و مادرم را به دست آورد
آن زمان سن قانونی برای ازدواج ۱۵ سال بود جعفر ۶ ماه منتظر ماند تا من سن قانونی رسیده و توانستیم عقد کنیم خداوکیلی تا روز عقد نه جعفر را دیده بودن و نه میشناختمش او دوبار برای خواستگاری به خانه ما آمد ولی من در اتاقی دیگر بودم
نشستن دختر در مجلس خواستگاری عیب و عار بود. زمان ما عروسی ها اینطوری بود همه ندیده و نشناخته زن و شوهر میشدند.
چند ماه اول بعد از عروسی در یکی از اتاق های خانه مادرم ساکن بودیم. بعد از مدتی جعفر در ایستگاه ۶ آبادان در یک خانه کارگری اتاقی اجاره کرد.
اوایل زندگی ماد شوهرم با ما زندگی میکرد. جعفر کارگر شرکت نفت بود ولی هنوز امتیاز کافی نداشت و باید چند سال کار میکرد تا به ما خانه شرکتی بدهند.
چند سال در اتاقهای اجاره ای زندگی کردیم مهران و مهرداد مهری و مینا و شهلا در خانه اجاره ای به دنیا آمدند. هر وقت حامله می شدم برای زایمان به خانه مادرم در احمدآباد میرفتیم.
آنجا زایشگاه بچههایم بود یک قابله خانگی به نام (جیران) میآمد و بچه را به دنیا می آورد. جیران میانسال بود و مثل مادرم فقط یک دختر داشت. خدا از همان یک دختر سیزده نوه به او داده بود.
بابای مهران حسابی به جیران می رسید و هوای او را داشت بعد از فارغ شدن من به جز پول مقداری خرت و پرت مثل قند و شکر و چای پارچه به جیران هدیه می داد.
🌧🌈فرزند ششم ✨🌈
سر بچه ششم باردار بودم که یک خانه شرکتی دو اتاقه در ایستگاه ۴ فرح آباد، کوچه ده، پشت درمانگاه شرکت نفت به ما دادند.
خانه ما نبش خیابان بود همه می دانستیم که قدمِ تو راهی خیر بوده که بعد از سالها از مستاجری و اثاث کشی نجات پیدا کردیم.
از آن به بعد خانه ای مستقل دستمان بود و این آخر خوشبختی و راحتی برای خانواده ۸ نفره ما بود. مدتی بعد از اثاث کشی به خانه جدید، درد زایمان سراغم آمد.
دو روز تمام درد کشیدم. جیران سواد درست و حسابی نداشت و کاری از دستش بر نمی آمد برای اولین بار، بعد از پنج زایمان طبیعی در خانه، من را به مطب خانم دکتر مهری بردند.
آن زمان آبادان بود و یک خانم دکتر مهری مطب او در احمدآباد بود. من تا آن موقع خبر از دکتر و دَوا نداشتم. حامله می شدم و نه ماه تمام شب و روز کار می کردم نه دکتری نه دوایی تا روزی که وقتش میرسید. جیران می آمد و بچه را به دنیا می آورد و می رفت💝
ادامه دارد..
#زینب_کمایی
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا وسط گزارش گریه افتاد؟
شهدا هنوز دلبری میکنند✌️❤️
#هنوز_فرصت_هست ✅
از این قافله رأی دهندگان جا نمونید🇮🇷
به بزرگترین و گسترده ترین شبکه خبری مردمی ایران و جهان بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/820051968C2b85dac984
📣 اینجا فوری از تعطیلی مدارس استان ها با خبر باش 👆
🌼امام صادق(علیه السلام):
🔹ثَلاث یُذْهِبنَ النِّسیان وَ یُحدِثْنَ الذّکرَ:
قِرائَةُ القُرانِ وَ السِّواک وَ الصِّیام.
سه مورد، فراموشی را از بین می برد و حافظه را زیاد می کند: خواندن قرآن و مسواک زدن و روزه گرفتن.
📚دعائم الاسلام، ج۲، ص۱۳۷
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
کتاب از حماسه برترید
✍️اثر
فریبا ابتهاج شیرازی
انتشارات آرمان براثا
♻️این کتاب توسط فریبا ابتهاجشیرازی نگارش شده و به شرح گوشهای از حضور و تواناییهای زنانی است که همدوش با مردان برای سربلندی کشور مجاهدت کردند.
♻️حضور و مشارکت زنان در صحنههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... پیش از پیروزی انقلاب تا دوران جنگ تحمیلی و عرصههای سازندگی ایران اسلامی، نقشی سازنده در عرضة الگوی برتر در عرصة اجتماعی، فرهنگی و خانواده داشته است.
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
♦️ بانوی بر بام
🔸انگار نیروی جاذبه زمین رویش اثر نداشته باشد یا اصلا برعکس عمل کند؛ روی زمین صاف، دلش آرام نیست، چیزی در وجودش به ارتفاع جذبش میکند.
🔸نیروی گرانشی از آسمان که به اوج تمایل دارد. به قله. جایی که بشود در مقابل عظمت طبیعت و خلقت آنقدر کوچک شد که بزرگی خدا لمس شود.
🔸میگوید در اوج خدا را بهتر لمس میکند. میشود در ارتفاع خدا را تنفس کرد و این همان نیروی گرانشی است که حالا چند سالی است او را جذب خود کرده است.
🔸او هم دانشجو و هم همسر و هم مادر است. در رشته آسیبشناسی ورزشی در مقطع کارشناسی ارشد درس میخواند و در خانه برای همسرش و فرزندانش خانهداری میکند و هم شاغل است و باشگاه ورزشیاش دایر است.
🔸طیبه بشیری، بانوی 40 ساله قمی است که حالا توانسته است اولین بانوی کوهنورد اهل قم باشد که علاوه بر ۳۱ قله بلند ۳۱ استان کشور برای اولینبار قله کلیمانجارو را نیز فتح کند.
🔹اگر میخواهید نمونهای از زنان مسلمان جامعه ایرانی را بشناسید، او نمونهای از زنان جامعه ایران اسلامی است.
🔹باید زنان مسلمان ایرانی را روایت کرد تا دیده شوند بلکه پسندیده شوند. به قول شاعر «هرآنچه دیده بیند، دل کند یاد».
🔸بنابراین برای یادآوری سنتها و یادآوری مافیالقلوب نشان دهید آنچه باید بیاد آورده شود. نشان دهید آنچه قلبها را به یاد میآورد. نشان دهید آنچه یک زن مسلمان را به یاد میآورد.
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
ام ابیها هاشمیه
وی دختر عبدالله بن جعفر بن ابیطالب، زنی عالم و محدث بود. ام ابیها از پدر خود بسیار حدیث نقل می کرد و حضرت سجاد علیه السلام و حسن مثنی و حسن بن محمد از وی روایت نقل کرده اند
#بانوان_نامدارشیعه
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجب آقایان کمترازحجاب خانم ها نیست
#دکتر_انوشه
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فریده آقابابایی
🔹در ششمین روز از تیرماه سال هزار و سیصد و چهل و شش در نوشهر کودکی به دنیا آمد که نام او را فریده نهادند.او با ورود خود خیر و برکت را برای خانواده اش به ارمغان آورد.
🔹 از همان کودکی هوش و ایمان او توجه همه را جلب کرد تحصیلات دوران متوسطه را با نمرات عالی به پایان رساند و در رشته ی پزشکی دانشگاه تبریز پذیرفته شد. هدفش این بود که بر جراحات جسمانی هموطنانش مرهمی بگذارد و فرد مفیدی باشد.
🔹در دانشگاه فعالان سیاسی را همراهی می کرد و نقش به سزایی در اشاعه ی فرهنگ اسلامی در دانشگاه داشت.
فریده نماز اول وقت را بسیار ارج می نهاد و به امام (ره) علاقه بسیاری داشت. سرانجام در هجدهم فروردین ماه سال هزار و سیصد و شصت و هفت در پی حمله موشکی رژیم بعثی عراق به کرج در سن بیست و یک سالگی به آرزوی دیرینه خود رسید و شهد شیرین شهادت را نوشیده و به دیدار معبود شتافت.
#بانوان_شهیده
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
مصاحبه ای با بانو مجتهده امین آیا می توان گفت مردان بهتر از زنانند و بر زنان یک نوع برتری و تفوق د
مصاحبه ای با بام امین
آیا این حالات خودنمایی در زنان باید کشته شود؟
در مورد حلال و محرمشان خوب است ولی درموارد دیگر باید تاحد امکان با آن صفت مبارزه کنند. چون باقی بودن به این صفت٬ باعث انحراف او می شود، زیرا نوعی از شهوت است. در این که خداوند این صفت را در زن قرار داده است حکمتی است که مردان به آنها راغب شوند و ازدواج و در نتیجه تولید نسل زیاد شود و در ثانی زنان تحت سرپرستی و مدیریت مردان قرار گیرند.
#بانوامین
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
کرامات حضرت زهرا سلام الله علیها 🔟⬅️غذای بهشتی 🔻حضرت علی علیه السلام دیناری قرض گرفته بود که با آن
کرامات حضرت زهرا سلام الله علیها
1⃣1⃣⬅️زیان نرساندن آتش به بدن فاطمه علیها السلام
♻️انس می گوید: حجاج بن یوسف از این حدیث که عایشه دیده بود فاطمه علیها السلام با دست خود، غذای داغ دیگ را به هم می زند، پرسید. گفتم: بله، عایشه بر فاطمه زهراعلیها السلام وارد شد در حالی که غذا برای حسنین علیهما السلام آماده می کرد، ظرف غذا کاملا می جوشید، دید فاطمه با دست خود (بدون هیچ وسیله ای) دیگ جوشان را به هم زد، عائشه هراسان و فریاد زنان نزد پدر خود (ابوبکر) رفت، ماجرا را تعریف کرد، ابوبکر گفت: این صحنه را کتمان کن [و با کسی مطرح نکن] زیرا امر بسیار بزرگی است.
♻️این خبر به پیامبرصلی الله علیه وآله رسید، حضرت بالای منبر رفت، بعد از حمد و ثنای الهی، فرمود: ماجرای دیگ و آتش فاطمه زهرا را خیلی بزرگ و عجیب تلقی می کنند ... .
♻️«لقد حرم الله عزوجل النار علی لحم فاطمة ودمها وعصبها وشعرها وفطم من النار ذریتها وشیعتها... الویل ثم الویل، الویل، لمن شک فی فضل فاطمة ; خداوند آتش را بر گوشت و خون و رگ و موی زهرا حرام نموده است (هرگز به او زیانی نمی رساند) و شیعیان و فرزندان او را از آتش [جهنم] به دور داشته است... . وای بر شما، خشم و عذاب خدا بر کسی که در فضیلت فاطمه شک کند.»
♻️این نوع کرامت، ریشه قرآنی هم دارد، چرا که خداوند آتش را بر ابراهیم علیه السلام سرد و گلستان قرار داد، «یا نار کونی بردا وسلاما علی ابراهیم »
پس بعدی ندارد که بدن فاطمه را که انبیاء به او توسل جسته اند، بر آتش حرام گرداند.
📚فاطمة الزهراء، ص 102
✍️ انبیاء/69
#کرامات_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🎊🎉#من_میترا_نیستم 🎊🎉
✈️فرزند ششم ✈️
#قسمت_چهارم
بعد از دو روز تحمل درد و ناراحتی، خانم مهری آمپولی به من زد و به خانه برگشتم و با همان حال مشغول کارهای خانه شدم
نزدیک اذانمغرب حالم به قدری بد شد که حتی نتوانستم خودم را به خانه مادرم برسانم. جعفر رفت و جیران را آورد.
در غروب یک شب گرم خرداد ماه، برای ششمین بار مادر شدم. که خدا یک دختر قشنگ قسمت و نصیبم کرد جیران به نوبت او را در بغل بچه ها گذاشت و به هر کدامشان یک شکلات داد.
پسر بزرگم مهران بیشتر از بقیه بچه ها ذوق خواهر کوچکش را داشت. هر کدام از بچه ها که به دنیا می آمدند، جعفر یا مادرم به نوبت برایشان اسم انتخاب می کردند.
من هم این وسط مثل یک آدم هیچ کاره سکوت می کردم. جعفر بابای بچه بود حق پدری داشت. از طرفی مادرم هم یک عمر آرزوی مادر شدن داشت و همه دلخوشی زندگیش من و بچه هایم بودیم
نمیتوانستم دل مادرم را بشکنم او که خواهر و برادری نداشت. من را زود شوهر داد تا بتواند به جای بچههای نداشته اش، نوه هایش را بغل کند.
جعفر هم به جز مادر و تنها خواهرش کسی را نداشت تقریباً هر دوی ما بی کس و کار بودیم و فامیل درست حسابی نداشتیم.
جعفر اسم پسر اولم را مهران گذاشت او به اسم های اصیل ایرانی علاقه داشت. مادرم که طبعش را میدانست اسم پسر دومم را مهرداد گذاشت تا دامادش هم از این انتخاب راضی باشد و شانس اسم گذاری بچه ها را از او نگیرد.
جعفر اسم دختر اول مرا مهری و مادرم اسم بعدی را مینا گذاشت. جعفر اسم
پنجمین فرزندمان را شهلا و مادرم هم آخرین دخترم را میترا گذاشت.
من نه خوب می گفتم و نه بد دخالتی نمی کردم. همیشه سعی می کردم کاری کنم که بین شوهرم و مادرم اختلاف و ناراحتی پیش نیاید. تنها راه برای سازش آنها گذشتن از حق خودم بود و بس. این روش همیشه ادامه داشت کم کم به نادیده گرفتن خودم در همه زندگی عادت کردم.
مادرم اسم میترا را برای دخترم انتخاب کرد اما بعدها که میترا بزرگ شد به اسمش اعتراض داشت بارها به مادرم می گفت :مادر بزرگ، اینم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگه تو اون دنیا از شما بپرسن چرا اسم من رو میترا گذاشتی چه جوابی میدی؟ من دوست دارم اسمم زینب باشه می خوام مثل حضرت زینب باشم.
زینب که به دنیا آمد سایه بابام هنوز روی سرم بود در همه سالهایی که در آبادان زندگی کردم او مثل پدر و حتی بهتر از پدر واقعی، به من و بچه هایم رسیدگی می کرد.
او مرد مهربان و خداترسی بود و از ته دل دوستش داشتم. بعد از ازدواجم هر وقت به خانه مادرم می رفتم بابام به مادرم میگفت: کبری تو خونه شوهرش مجبور هرچی هست بخوره اما اینجا که میاد تو براش کباب درست کن تا قوّت بگیره.
شاید کبری خجالت بکشه از شوهرش چیزی بخواد. اینجا که میاد هر چی خواست براش تهیه کن.
دور خانه های شرکتی شمشاد های سبز و بلندی بود. بابام هر وقت که به خانه ما می آمد در می زد و پشت شمشادها قایم میشد. در را که باز میکردیم میخندید و از پشت شمشاد ها خودش را نشان میداد
همیشه پول خُرد در جیب هایش داشت و به دخترها سکه میداد. بابام که امید زندگی و تکیه گاه من بود، یک سال بعد از تولد زینب از دنیا رفت.
مادرم به قولی که سالها قبل در نجف به بابام داده بود عمل کرد خانه اش را فروخت و با مقداری از پول فروش خانه جنازه بابای عزیزم را به نجف برد و در زمین وادی السلام دفن کرد.
در سال ۴۷ یک نفر که کارش بردن اموات به عراق و خاکسپاری آنها در آنجا بود سه هزار تومان برای این کار از مادرم گرفت در بین آبادانی ها خیلی از مردها وصیت میکردند که بعد از مرگ در قبرستان وادی السلام قم یا نجف دفن شوند
مادرم بعد از دفن بابام در نجف سه روز به نیابت از او به زیارت دوره ائمه رفت.
تحمل غم مرگ بابام برای من سنگین بود پیش دکتر رفتم. ناراحتی اعصاب گرفته بودم و به تشخیص دکتر شروع کردم به خوردن قرص اعصاب.
حال بدی داشتم. افسرده شده بودم. زینب یک ساله بود که یک روز سراغ قرص های من رفت و آن ها را خورد
ادامه دارد..
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
اسماء خاتون آبادی
🌹از زنان باتقوی و خیرخواه و از اهل برّ و احسان. از آثار باقیه وی مسجد اسماء خاتون در شهر بغداد است که اینک به مدرسه تبدیل شده است.
#بانوان_نامدارشیعه
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄