eitaa logo
بنیاد بانوان شهیده(فهیمه سیاری)
88 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
238 ویدیو
2 فایل
﴿بہ‌نام‌خداۍ‌‌شہیده‌‌ۍ‌شہیدپࢪۅࢪ‌﴾ شهیده فهیمه سیاری شروع‌خدمت: ۱۴۰۰/۰۶/۲۳🌿 دعوٺ‌شدھ‌ے‌‌عمھ‌ے‌ساداٺے💚 خدمٺ‌بہ‌ݪشڪرے‌از‌فرشتگاݩ‌شهیدھ‌↯ @banovaneshahideh خآڋݥ‌اݪشهڋاء↯ @Mojtabas1358 ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
بے حضور دلبرم شعرے ندارد محـتوا هرچہ دارم لطف ‌آن زيباے بی‌همتا‌ بود... -فدا❤ ❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋 http://eitaa.com/raviannoorshohada http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
بهش میگفتن: آخه تو که پسر نیستی، چجوری میخوای بجنگی⁉️ میگفت دفاع از وطن که زن و مرد و پیر و جوون نداره هر کی باید هرکاری از دستش بر میاد انجام بده نوجوان 12 ساله هویزه -فدا❤ ❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋 http://eitaa.com/raviannoorshohada http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
امشب لیله الرغائب است " شب آرزوها " شب خواستن ها , شب طلب کردن ها , شب بخشش خداوند , شب گرفتن آنچه می خواهی از قدرت لایزال پس : مهیا شو , دلت را از کینه ها خالی کن , ببخش , مهربان تر از همیشه باش تا دلت آینه ای شود و صیقلی چه زیبا شبی ست. التماس دعا -فدا❤ ❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋 http://eitaa.com/raviannoorshohada http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
هدایت شده از 🌹دختران حاج قاسم❤
📕✏سه نیمه سیب 🍎 ⚘🌱انگار همین حالا رقم می خورد و اتفاق می افتد این صفحه از خاطرات که سر سفره ناهار، عروس ها گیر داده اند." مجتبی، که پسر تو داری پیر می شوی و باید آستین بالا بزنیم "مجتبی می گوید:" خوب به شما چه ربطی دارد." زن مهدی می گوید ربطش اینکه ما برای تو برنامه ها داریم -مثلاً چه برنامه‌ای؟ زن مصطفی می گویند این که بریم زیر آب تورا بزنیم به خانواده عروس ،همه چی رو بگیم.محتبی خنده کنان می می گوید:"شما کورخوانده اید چون من فقط با حورالعین عروسی می کنم .شماها هم دستتون به بهشت نمیرسه که زیر آب من را بزنید .جمع همه می خندند اما تو مات و مبهوت نگاهش می کنی. حس می کنی جمله آخری مزاح نبوده است . همه شب های اردیبهشت تا خرداد تانیمه ی تیر را به تختخواب مجتبی دلسپرده ،چه شب‌ها و روزها گذشته و از آن تکرار خاطرات خبری نشده است و تو هاجری بوده ای متفاوت.خودت اسماعیل هایت را به قربانگاه فرستاده ای،مگر نه؟ خودت بوده ای که با آن ها لهچه ی افغانی را تمرین کرده ای و بعد نمازهای توی خانه تا حرم تا بیت حضرت زهرا (ع)درمحله،برای توفیق شان خدا را خوانده ای....و حتی برای شهادت شان هم دعا کرده ای؛مگرنه؟برای همین است که دیگر قصه گویی های معلم قرآن و داستان های پیشنهاد ذبح اسماعیل و حکایت یعقوب و یوسف برایت عجیب و دور از ذهن نیست... &ادامه دارد... راوی:مادر مصطفی و مجتبی و مرتضی بختی -فدا❤ ❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋 http://eitaa.com/raviannoorshohada http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
- از اون عکس قشـنگااا :)) ♥️🕊 -فدا❤ ❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋 http://eitaa.com/raviannoorshohada http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
📕✏سه نیمه سیب 🍎 ⚘🌱از لشکر فاطمیون تماس گرفته اند برای تحویل ساک بچه ها.خوبی اش این است که فاطمیون فقط شماره تو را دارند.سوار سرویس می شوی و مسیرها را تا ستادلشکر،تنهایی می روی.اصلا در خیال اینکه چرا ساک رسیده و بچه ها نیامدند،نیستی.فقط انگار خودِساک ها برای تو اهمیت دارند.جوش میزنی تا زود برسی و ساک ها را تحویل بگیری. ستاد لشکر شلوغ است؛محل تحویل ساک ها را پیدا میکنی.معرفی میشوی.ساک ها را تحویل میگیری.سبک و سنگین میکنی.روی هم،اندازه ی نصف یک ساک هم وزن ندارند.متعجب میگویی:"چقدرسبک!وقتی رفتن اینجورنبود." و زیپ ساک مصطفی را میکشی.لباس ها را زیرو رو میکنی.همه چیز هست؛فقط یک لنگه کفشش نیست.میپرسی:"لنگه کفش بچه ام کو؟" تحویل دار اظهار بی اطلاعی میکند.تو هم بیخیال میشوی.ساک های سبک را دست میگیری؛سبک تر از کیف کولی تو شده اند.... سه شب پشت سرهم،سه خواب از بچه ها نمیتواند تصادفی باشد؛سه خوابی که ذهن تورا به همان وادی شهید و شهادت کشانده است؛مخصوصا خواب آخری و بیست و ششمین شب از رمضان،و آن حکایت نبودن لنگه کفش مصطفی،بدجورذهنت را مشغول میکند.دیگر برایت مسجل میشود که قرار است اتفاقی بیفتد.برای همین به مهدی زنگ میرنی که بیاید پیشت تا کمی باش درد دل کنی.مهدی،سرش توی گوشی لمسی ست.و تو در خیال خواب هایت سیر میکنی.خواب تحویل ساک ها و نبودن لنگه کفش مصطفی،ذهنت را بیشتر چسبیده است.خیلی دوست داری بکجوری تعبیرش کنی؛تلاش میکنی مصطفی را ببینی با پایی قطع شده و عصایی زیر بغل و بگوید:"مامان،ناراحت پای من نباش.میبینی که با عصا،راحت راه می رم." و تو اشک هایت را پاک کنی و بگویی:"هرچی خدا مقدر کنه،درسته.ا
🌹دوره ملی"روایت پیشرفت و امیدآفرینی ایران قوی" 👈 با سخنرانی سردار حاجی زاده فرمانده محترم نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ⚘با حضور راویان شاخص و برتر سراسر کشور 🌹امروز ( جمعه ۷ بهمن ماه ) ۱۴۰۱ 👈همراه با بازدید از نمایشگاه پارک ملی هوافضا _ تهران 🌹جان فدا http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani http://eitaa.com/raviannoorshohada http://eitaa.com/sayarimojtabas ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/dokhtaranehajqasem1 http://eitaa.com/banovaneshahideh https://eitaa.com/joinchat/3745972272Cee77d956b0 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌷خاطرات همت: 🌿 سرتا پاش خاکی بود. از سوز سرما چشمهاش سرخ شده بود. با عجله اومد تو خونه، دو ماه بود ندیده بودمش. -گفتم: حداقل یه دوشی بگیر، یه غذایی بخور بعد نماز بخون! سرسجاده ایستاد و آستین هاش رو پایین کشید و گفت: این همه عجله کردم تا به برسم. انقدر خسته بود که هر آن احساس میکردم میخواد بیفته زمین... -فدا❤ ❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋 http://eitaa.com/raviannoorshohada http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونید فاطمیه رو کیا تو کشور رونق دادند؟؟ -فدا❤ ❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋 http://eitaa.com/raviannoorshohada http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
📕✏سه نیمه سیب🍎 ⚘🌱پنج شبانه روز گذشته است؛پنج شبانه روز بحرانی؛ساعت ها،ثانیه هایی پر دغدغه و شکننده و اندوه بار.نه خواب درستی و نه خوراک درستی.تا انروز بنا بوده مجتبی مجروح باشد و مصطفی سالم برگردد؛اما حالا دیگر انگار اطرافیان تا بچه های سپاه بنا گذاشته اند تورا متقاعد کنند به شهادت یکی و سلامتی آن دیگری.تو اما نمیخاهی قبول کنی.آن قدر با عالم خیال و با حس ششم خود دست داده و همراه شده و تصویرسازی کرده ای که حس می کنی زخم های بچه ها را به چشم می بینی. مرتب به شبی فکر می کنی که فردایش بنا بود بچه هایت بروند سوریه. اینها حرف و حدیث های ذهن پریشان و خیال حیران یک مادراست.درعالم واقعیت اما آرام آرام قصه رسیده به اینجا که بله،یکی از بچه ها شهیدشده است؛کدام یکی،معلوم نیست.به بچه های مصطفی که نگاه میکنی ،شرشر اشک هایشان،دلت را به آتش می زند. می خواهی مجاب شوی که همان مجتبی شهید شده باشد.بهتر است؛زن و بچه ندارد، حتم داری که دیگران نیز همین حساب و کتاب ها را می کنند.به رفتار زن مصطفی که نگاه میکنی،او هم انگارهمین را قبول کرده است. سر و کله داماد و دختر که پیدا بشود،باید از این خیال ها بیرون بیایی و تنت بلرزد.وقتی شانه های مریم که هنوز از راه نرسیده،می لرزد.تکلیف مادرچیست؟ -مریم،مامان،ما نباید کم بیاوریم؛ما که برای چنین روزی آماده بودیم؛نبودیم؟ انگارمنتظر بوده همین را بگویی تا بلند بلند گریه کند و بغض نگه داشته از کوی طلاب تا قاسم آباد را بشکند... &ادامه دارد... راوی:مادر مصطفی و مجتبی و مرتضی بختی -فدا❤ ❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋❄🦋 http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌹دوره ملی"روایت پیشرفت و امیدآفرینی ایران قوی" 🌹حضور و سخنرانی همسر بزرگوار دانشمند شهید دکتر مسعود علیمحمدی در جمع راویان ⚘حضور و سخنرانی سردار فدوی جانشین محترم فرمانده کل سپاه سردار حاجی زاده فرمانده محترم نیروی هوافضای سپاه و مسئولین کشوری و لشکری ⚘حضور و سخنرانی شاگرد دکتر شهید محسن فخری زاده شاگرد دکتر شهید مجید شهریاری نویسندگان کتب چاپ شده در خصوص معرفی : سردار شهید حسن طهرانی مقدم شهید دکتر مجید شهریاری شهید دکتر مسعود علیمحمدی ⚘با حضور راویان شاخص و برتر سراسر کشور 👈همراه با بازدید از مراکز پیشرفت ایران و نمایشگاه پارک ملی هوافضا _ تهران 🌹بهمن ماه ۱۴۰۱ به مدت ۴ روز ⚘شهر تهران 🌹جان فدا http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani http://eitaa.com/raviannoorshohada http://eitaa.com/sayarimojtabas ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/dokhtaranehajqasem1 http://eitaa.com/banovaneshahideh https://eitaa.com/joinchat/3745972272Cee77d956b0 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌