هدایت شده از بانوی خاص🌹
رمان #دمشق_شهرعشق
نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
✍️ #دمشق_شهرعشق
#قسمت22
💠 یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی و گوشهای دیگر جعبههای #گلوله؛ نمیدانستم اینهمه ساز و برگ #جنگی از کجا جمع شده و مصطفی میخواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد :«سریعتر بیاید!»
تا رسیدن به خانه، در کوچههای سرد و ساکت شهری که #آشوب از در و دیوارش میپاشید، هزار بار جان کندم و درهر قدم میدیدم مصطفی با نگرانی به پشت سر میچرخد تا کسی دنبالم نباشد.
💠 به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بیهوشی روی همان بستر سپید افتادم.
در خنکای شب فروردین ماه، از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده و سمیه هر چه برایم تدارک میدید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمیرفت و همین حال خرابم #خون مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد :«شما اینجا چیکار میکنید؟»
💠 شاید هم از سکوت مشکوک سعد فهمیده بود به بوی #جنگ به این شهر آمدهایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید :«چرا نرفتید بیمارستان؟»
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
#دمشق_شهرعشق
#قسمت23
صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه میخواست #مهمانداری کند که برای اعتراض برادرشوهرش بهانه تراشید :«اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه!»
💠 سعد از امکانات رفقایش اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد :«دکتر تو #مسجد بود...» و مصطفی منتظر همین #اعتراف بود که با قاطعیت کلامش را شکست :«کی این بیمارستان صحرایی رو تو ۴۸ ساعت تو مسجد درست کرد؟»
برادرش اهل #درعا بود و میدانست چه آتشی وارد این شهر شده که تکیهاش را از پشتی گرفت و سر به شکایت گذاشت :«دو هفته پیش #عربستان یه کامیون اسلحه وارد درعا کرده!» و نمیخواست این لکه ننگ به دامن مردم درعا بماند که با لحنی محکم ادامه داد :«البته قبلش #وهابیها خودشون رو از مرز #اردن رسونده بودن درعا و اسلحهها رو تو مسجد عُمری تحویل گرفتن!»
💠 سپس از روی تأسف سری تکان داد و از #حسرت آنچه در این دو هفته بر سر درعا آمده، درددل کرد :«دو ماه پیش که اعتراضات تو #سوریه شروع شد، مردم این شهر هم اعتراضایی به دولت داشتن، اما از این خبرا نبود!»
از چشمان وحشتزده سعد میفهمیدم از حضور در این خانه پشیمان شده که مدام در جایش میجنبید و مصطفی امانش نمیداد که رو به برادرش، به در گفت تا دیوار بشنود :«اگه به مردم باشه الان چند ماهه دارن تو #دمشق و #حمص و #حلب تظاهرات میکنن، ولی نه اسلحه دارن نه شهر رو به آتیش میکشن!» و دلش به همین اشاره مبهم راضی نشد که دوباره به سمت سعد چرخید و زیر پایش را خالی کرد :«میدونی کی به زنت #شلیک کرده؟»
💠 سعد نگاهش بین جمع میچرخید، دلش میخواست کسی نجاتش دهد و من نفسی برای حمایت نداشتم که صدایش در گلو گم شد :«نمیدونم، ما داشتیم میرفتیم سمت خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی #ارتش دارن فرار میکنن سمت ما، همونجا تیر خورد.»
#ادامه_دارد
نویسنده #فاطمه_ولی_نژاد
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
#نکته👌🌹
#شب_بخیر
✅سه نکته مهم که اگر رعایت کنید؛
زندگی آرامی خواهید داشت
وقتی خوشحال هستید (قول) ندهید.
وقتی عصبانی هستید (جواب) ندهید .
وقتی ناراحت هستید (تصمیم) نگیرید.
ماهيان از آشوب دريا به خدا شكايت بردند،
دريا آرام شد و آنها صيد تور صيادان شدند !!
آشوبهاي زندگي حكمت خداست.
ازخداوند دل آرام بخواهيم، نه درياي آرام !!
#شبتون_مهدوی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
سلام ای صاحب لحظه به لحظه عمر دنیا 🌍
بدون تو ندارد رونقی حال دل ما 😔
بیا آقا 💚
بیا و با ظهورت تازه کن احوال دل ما را💕
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🙏
#سلام
#روزتون_مهدوی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
🔴 #قدرت_زن
💠 چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر می کند مهربانی اوست نه سیمای زیبایش!
💠 زن مهربان میتواند خشگمینترین مردان را آرام کند.
🌹 #مهربان_باشید!
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤
💛💚❤️
#حفظ_اقتدار_مرد ۱۸
😎برای رسیدن به خواستههاتون یک روش دیگهای هم هست (یعنی آخرین روش) آی که اگه خانومی اینو رعایتش میکرد، اونقدر از طرف مرد خوردنی بود!!!
البته اونو دیگه بهتون نمیگم چون طاقتش رو ندارید ...
.
.
.
میدونم الان خیلیهاتون گفتین:
"طاقتشو داریم بگید..."
.
.
⚠️آخه این همه جلسه باهم کار کردیم..
چقدر گفتیم توئه خانم باید نیازت رو با طرح نیاز خالص بگی؟؟!!
میگه: طاقتشو داریم بگید!!!
میگه: نه!!! بگید دیگهههه... بگید ..
💢ببینید وقتی میگم زن زبانش، طرح نیازش، خالص نیست یعنی این.
حالا نیاید بگید: نخیر مردا مشکل دارن، ما اگه بگیمم فایده نداره...
ببخشید اما رُک میگم: اصلا شما نمییییتونید بگید... اینقدر که تمرینش رو ندارید..
با اینکه این همه یادتون دادم ببینید چجوری تحویلم میدید؟ :
- بگید دیگه ..!!!
- میگید؟؟؟
💠توی یک جلسهای همین مورد آخر رو همینطوری گفتم، دیدم هیشکی هیچی نمیگه...
گفتم: نمیخواید چیزی بگید؟؟!
گفتن: میدونیم که آخرش خودتون میگید، گفتیم چرا خودمونو خراب کنیم ...!!!😂🤣
🔹یه جایی دیگه گفتن:
حق الزحمه تونو حروم نکنید...
بگید دیگه ...
باید بگید...
وظیفه دارید بگید...
👈این میشه همونی که طرح نیاز خالصه رو میکُشه، و بعد شکوه تامین رو از مرد میبره..
#ادامه_درپست_بعدی...
@banoye_khaass
🔺بخوام مثال دیگه بزنم:🔻
خانومه زنگ زده به من... منم داشتم میرفتم تو یک جلسه!!
برای همینم بهشون گفتم:
ببخشید الان برام مقدور نیست که تلفنتون رو جواب بدم..
👈تنها چیزی که از دهنش در اومد این بود که:
- پس چرا تلفنتون رو دادید ؟!!
✔️حالا از اون طرف خانومی زنگ زده میگه:
آقای دکتر اول خدا بعد شما... من آخرین نقطه امیدم شمایید... و مطمئنم که اینکار فقط از دست شما بر میاد...
👈من از شما میپرسم میشه از این درخواست عبور کرد؟ میشه از کنار این نیاز رد شد؟
آخ که زبان زن "طرح نیاز خالص" نیست.
اگه بود اون درِ صندوقچهه خود به خود باز میشد ...
👈اما این روش آخر چیه؟؟!!..
✨اینه که خانوم بتونه بعد از رد درخواستش، حالات و رفتارش رو حفظ کنه.✨
💥وای که زن جماعت وقتی درخواستش از طرف مرد رد میشه دیگه بهم میریزه، قاطی میکنه...
💥احساسش، حالتش، رفتارش، لحنش، خدماتش، محبتش همه چیزش قاطی میشه..
🍃یک چیزی بهتون بگم، گاهی مرد عمدا درخواستتون رو رد میکنه تا حالتتون رو ببینه...
+ مثلا بهتون گفته: عید میریم شمال،
- بعد، تو میای میگی علی بلیت گرفتی؟؟ چیزی به عید نموندهها،
+ بعد شوهرت میگه: بلیت؟؟ بلیط چی؟؟
- خب مگه قرار نیست بریم شمال؟
+ شمالم کجا بود.. مگه وقت میکنیم شمال بریم؟
- عَههه مگه تو نگفتی..
+ بابا میریم شوخی کردم.
درخواسته رو رد میکنه ببینه تو سر جات وایمیستی؟
البته این رفتار ناخودآگاهه ... خودشم متوجه نیست، نه اینکه این تله رو فهمیده، نه.
آخ که اگه زن بعد از رد درخواست، حالش سرجاش بموووونه!!! اون وقت مرد هر چی داره پیش پاش نمیاره ... بلکه میپاشه ..
🔸بذل کردن با دادن فرق میکنهها
اینکه گفتن خداوند بذل عنایت داره، میپاشه، یعنی غرقت میکنه در بهره اش.. نمیاد بدهد.
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خــ🖤ـــاص😌باش👇
🖤 @banoye_khaass 🖤