#روایت
شیرزنی بنام خانم رمضانی، مجاهدی که خواهر شهید بودن و همسر جانباز اعصاب و روان بودنش در مقابل فعالیتهای جهادی و خیرمندانهاش بخش کوچکی از هویت بزرگش را شکل داده.
دیشب در مسجد الزهرا(س) شهرک شهیدمحلاتی به برکت رونمایی از مستند #اشک_شوق اثر هنرمند مجاهد آقامحسن اردستانی، میهمانش بودیم.
مخلص، جنگنده، پر کار و پر دغدغه؛
دغدغهی تأمین جهیزیهی نوعروسان، درمان بیماران صعبالعلاج، اشتغالزایی، کمک هزینه تحصیل و ... برای بیش از ۲۰۰۰ خانواده محروم در ۱۸ استان.
الگوی منحصر به فرد یک بانوی مجاهد انقلاب اسلامی که #حلقهی_میانی جمعی از بانوان شده برای کارهای جهادی و خیر.
#بانوی_میدان
💠 اجتماع بانوان چهارمحال و بختیاری
https://eitaa.com/banoye_meydan
#روایت
یکی از پرستارها با کاغذی در دستش آمد سمت ایستگاهِ پرستاری. نشسته بودم به انتظار رئیس بیمارستان تا با او صحبت کنم.
پرستار کاغذ را گرفت روبروی صورتش و سه تا اسم خواند. پرستار نشسته پشت سیستم هم به سرعت اسمها را تایپ کرد.
پرستار آمار دیگری هم داشت: «بنویس پنج نفر هم گمنامن و اسمی ازشون نداریم!»
پرستار پشت سیستم انگار شاکی شده باشد؛ کاغذی را برداشت و نشان داد: «مردم این همه نشونه دادن، ماهگرفتگی، جای زخم، لباس خاص، موها و ریشهای فلان مدل؛ هیچ نشونهای نداشتن بشه تطبیق داد تا شناسایی بشن؟!»
آن یکی گفت: «توی نشانهها نوشتن که سوختگیِ کل بدن؟ نوشتن کسی صورت نداشته باشه؟!...»
و غمِ بیشتری تلنبار شد توی دلم، پرستار داشت روضهی مجسمی میخواند که تازهی تازه بود...
#کرمان
💠 اجتماع بانوان چهارمحال و بختیاری
https://eitaa.com/banoye_meydan