eitaa logo
بانوی تراز
1.1هزار دنبال‌کننده
26.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
12 فایل
تنها گروه جهادی تخصص محور با حضور بانوان کنشگر اجتماعی در کشور..... @ciahkale ... ادمینمون هستن - ناشناسمون https://daigo.ir/secret/1326155415. . .
مشاهده در ایتا
دانلود
هم اکنون آئین تجلیل از گروه‌های جهادی فعال و جایزه ملی احسان در سالن همایش های باغ موزه دفاع مقدس... 🌺 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
🔹همزمان با روز جوان صورت گرفت؛ 🌷آغاز زندگی مشترک زوج دانشجوی گلستانی در جوار شهدای هویزه 🔸اینجا خبری از خنچه عقد و گردو و بادام آرایی و دکورهای آنچنانی نیست. حلقه‌های ازدواج، مُهر و تسبیح و جانماز؛ در کوچک چوبی که به آینه ختم می‌شود؛ سربند سرخ «یا مهدی»، ۴ عدد سیب سرخ و کاسه‌ای آب و تکه‌ای نان، مختصر ملزوماتی است که در کلاه آهنی و چفیه به زیبایی تزیین شده‌اند و البته چند گل همیشه بهار که احتمالا عروس خانم، پیش از آنکه عاقد بپرسد رفته و از باغچه دور قبور شهدا چیده است...😅 این حال خوب ان شاءالله بزودی قسمت مجردهای کانال.. 💕 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
هر وقت خواستی جا بزنی... به حس خوب بعد از نتیجه گرفتنت، به آخيش گفتن بعد رسیدنت، به برآورده شدن آرزوهات، به حس رضایت درونت، به خنده ی از ته دلت، فکر کن و ادامه بده! روزت بهشت🌱 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم .. 🍃 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
اگر با بخشش تو؛ حال یکنفر خوب می‌شود ... ببخش .. اگر با لبخند تو؛ نا امیدی امیدوار میگردد ... بخند .. اگر با بودن تو؛ دلی شاد میگردد .... باش ..! می‌شود مهربان بود .... به همین سادگی.. تقدیم به تو... ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5956219942687738159.mp3
12.03M
شهید آوینی نوشت؛ «اصحاب عشق را رنجی عظیم در پیش است.»🍃 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹تنها کسی که قلبت را نخواهدشکست همان کسی است که آن را ساخته است..💞 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
سخت است که ماه تو سراغ تو نیاید آنگاه که در حوضچه ماهی شده باشی ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ و من هر بار از هر بار بیشتر دوستت دارم....💕 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در میان این همه گل گشتم و عاشق نشدم تو چه بودی که تورا دیدم و دیووانه شدم...️💕 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹به جای فکر کردن به نخواستن ها ، نشدن ها و قضاوت کردن ها ؛ به اتفاقات و آدم های خوبِ زندگی ات فکر کن و رویاهایی که تا برآورده شدنشان ، چیز زیادی نمانده ... به جای نشستن و افسوس خوردن برای لکه های کوچکِ روی شیشه ؛ پنجره ات را باز کن ، زیبایی های منظره را ببین و قهوه ات را بنوش ... بیخیالِ هرچیز که نمی خواهی و هر چیز که نمی شود ... مگر دنیا چند روز است ؟! مگر چقدر قرار است عمر کنی؟!! چرا باید اینقدر سخت، بی عشق و بی شادی سپری شود...❤️ ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
🌹نمک زندگی دیگران باش... اما نمک پاش زخم هایشان، هرگز... عجیب است! که برخی از ما هنوز همدلی کردن را نیاموختیم... شایدایـراد درگفتارمان باشد...❤️ ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلتنگی‌ حس عجیبی‌ست... 💕 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
امان از دوری... 🌺 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 قصه شب👇👇👇👇👇👇👇
🌹یادت باشه 🍃بخش اول زندگی نامه 🍃فصل هشتم عشق یعنی آشنایی با خدا مهدی صاحب زمان از ما جدا 🍃برگ هفتاد و سوم وقتی پشت چراغ قرمز رسیدیم، ایستاد. بعضی از راننده ها بی توجه به قرمز بودن از چهارراه رد شدند. حمید گفت:«خیلی بده که چون الان اول صبحه مأمور نیست، بعضی ها قانون رو رعایت نمی کنن قانون برای همه کس و همه جاست. اول صبح و آخر شب نداره. از مسئول بالا دست گرفته تا کارگر همه باید قانون رو رعایت کنیم.» گفتم:«واین برمی گرده به سیویلیزیشن!» چشم های حمید تا پس کله رفت! گفتم:«یعنی تمدن، تربیت اجتماعی.» قبل از ازدواجمان تا دو، سه ترم مانده تافل آموزشگاه زبان رفته بودم، ولی بعد از ازدواج فرصتش را نداشتم. حمید کلاس زبان میرفت. می گفت بیا لغت های انگلیسی را با هم تمرین کنیم. من را که راهی کرده بود رفته بود سراغ واژه ی «سیویلیزیشن.» از آن به بعد هر وقت به چراغ قرمز می رسیدیم به من می گفت:«خانم سیویلایزد!» یعنی«خانم تمدن!» راهیان نور سال ۹۳از سخت ترین سفرهایی بود که بدون حمید رفتم. از شانس ما گوشی من خراب شده بود. من صدای حمید را داشتم، ولی حمید صدایم را نمی شنید. پنح روز فقط پیامک دادیم. پیامک داده بود:«ناصر خسروی من کجایی!» از بس مسافرت هایم زیاد شده بود که من را به چشم ناصر خسرو و مارکوپلو می دید! وقتی برگشتم اولین کاری که کرد گوشی من را داخل سطل آشغال انداخت و گفت:«تو نمی دونی چی کشیدم این پنج روز وقتی نمیتونستم صداتو بشنوم، دلم می خواست سر بذارم به کوه و بیابون.» این حرف را که می زد با تمام وجودم دل تنگی هایش را حس کردم. دلم بیشتر قرص شدکه خدا صدایم را شنیده و فکر شهادت را از سرش انداخته است. عشقی که به من داشت را دلیل محکمی می دیدم برای ماندنش. پیش خودم گفتم:«حمید حالاحالا موندنیه. بعید می دونم چیزی با اررش تر از این دل تنگی بخواد پیش بیاد که حمید رو از من جدا کنه. حداقل به این زودی ها نباید اتفاقی بیفته.» به خانه که رسیدیم. گفت:«زائر شهدا چادرتو همین جا داخل اتاق و پذیرایی بتکون بذار خونه رنگ و بوی شهدا بگیره.» فردای روزی که از سفر برگشتم با هم برای خرید عید به بازار رفتیم. زیاد از جاهای شلوغ یا پاساژ های امروزی خوشش نمی آمد. دوست نداشت هر جایی باشد که حجاب رعایت نمی شد. این جورجاها چشم های نجیبش زمین را می کاوید. اصلاهم اهل چک و چانه زدن نبود. وقتی پرسیدم:«چرا چونه نمی زنی؟ شاید فروشنده یکم تخفیف بده.» گفت:«چونه زدن کراهت داره. بهتره به حرف فروشنده اعتماد داشته باشیم.» یادم نمی آید حتی برای صد تا تک تومنی چانه زده باشد، مگر این که خود فروشنده می خواست تخفیفی بدهد. وسط بازار گوشی من زنگ خورد. به حمید اشاره کردم که از مغازه روبرویی برای خودش جوراب بخرد. مشغول صحبت بودم که دیدم نرفته برگشت. تماسم تمام شد پرسیدم:«چی شد؟ چرا زود برگشتی؟ جوراب نخریدی؟» شانه هایش را بالا انداخت و گفت:«حجاب خانم فروشنده چندان جالب نبود، جلو نرفتم. شما برو داخل خرید کن.» جوراب را که خریدم. حمید گفت:«چون ایام فاطمیه تموم شده، برای عید دوست دارم باقلوا درست کنیم؛ اون هم از باقلواهای خوشمزه ی قزوین.» بلد بودم باقلوای خانگی درست کنم. از همان جا برای خرید وسایل مورد نیاز به عطاری رفتیم. دو روز تمام درگیر پختن باقلواها بودم. از بس با خمیر کار کرده بودم، دست هایم درد می کرد. هر سینی که می پختم همان جا حمید چند تایش را می خورد. عاشق شیرینی جات بود. اگر کیک یا نون چایی می پختم که شیرینی آن کم بود، مثل بچه ها بهانه می گرفت و می گفت:«مگه نون پختی!این شیرین نیست. من نمی خوام.» بعد هم کلی مربا و عسل به کیک و نون چایی می زد و می خورد. وفتی دیدم تقریبا به همه سینی های باقلوا ناخنک زده به شوخی گفتم:«این طوری که تو داری می خوری چیزی برای مهمون نمی مونه! سرجمع تا الان دو دیس باقلوا خوردی. این همه می خوری جوش میزنی آقا! به جای خوردن بیا کمک.» گفت:«باشه چشم.» بعم هم دستی رساند. وسط کمک کردن باز ناخنک می زد. روز های بعد هم تا غافل می شدم، می دیدم پای یخچال مشغول باقلوا خوردن است. برخلاف شیرینی درست کردن که تمام حواسش به خوردن شیرینی بود. در خانه تکانی حسابی کمکم کرد. از شستن شیشه ها گرفته تاتمیز کردن کابینت ها. کار که تمام شد، از شدت خستگی روی مبل دونفره دراز کشید و چشم هایش را بست. برایش میوه پوست کردم و با صدای بلند گفتم:«حمید جان، خیلی کمکم کردی، خسته نباشی.» 🍂 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻صبر داشته باش باز میشه این در.. صبح میشه این شب...❤️ شبتون سرشار از آرامش ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
وقتی همیشه به ایرادهایی كه همسرتون داره فكر كنید، روز به روز بیشتر ازش دور می‌شید. اما... اگر همیشه به نکات مثبتش فکر کنین اونوقت هر روز بیشتر از دیروز براتون عزیز می‌شه لیستی از خوبیهای همسرتون تهیه کنین و بزنین کنار آینه اینطوری هم خودتون هر روز می بینید و هم شوهرتون با دیدن نقاط مثبتش خوشحال و برای انجامش تشویق میشه همه ما باید به این مسئله فکر کنیم که تمام انسانها خوبی و بدی رو با هم دارن و هیچ انسانی کامل نیست و اینکه میگن زن و مرد کامل کننده هم هستن مصداق همین موضوعه. ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
💠 فرض کنید فیلم چند ثانیه‌ای بدون صدا از یک فوتبالیست که در حین بازی، خیلی و در حال داد زدن است برای چند کارشناس فوتبال پخش شود و هر کدام برای علّت عصبانیّت این بازیکن یک را مطرح کند؛ احتمالاتی مثل ناداوری، کم‌کاری بازیکن هم تیمی، تعویض شدن وی، خطای بازیکن حریف، درد یکی از اعضای بدنش و احتمالات دیگری که کار را برای کارشناسان سخت می‌کند. امّا اگر خود بازیکن علّت عصبانیّت خود را با خویش بیان کند تمام احتمالات کنار می‌رود و بر روی علّت اصلی عصبانیّت بازیکن بحث می‌شود. 💠 یکی از مشکلاتی که در زندگی مشترک می‌تواند باعث ایجاد معضلات بزرگ‌تر گردد این است که زن یا مرد علّت ناراحتی و دلخوری از همسر خود را بیان نمی‌کنند و فقط با چهره‌ی اخمو و یا قهر و کم محلّی به همسر، و دلخوری خود را ابراز می‌کنند در حالیکه همسرش علّت این دلخوری را نمی‌داند و شاید چندین احتمال را به عنوان علّت ناراحتی وی در ذهن خود ردیف می‌کند که باعث او می‌شود. 💠 ناراحتی خود را یا به شکل صحیح مدیریّت کرده و ابراز نکنید و یا علّت آن را خیلی ، دوستانه و بدون داد و قال به همسرتان بگویید تا جلوی سوءتفاهم‌ها و برداشت‌های غلط و در نتیجه تصمیمات نادرستی که اوضاع را می‌کند بگیرید. ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz