📸 آقای الکساندر لوکاشنکو رئیسجمهور بلاروس و هیأت همراه عصر امروز (دوشنبه) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. ۱۴۰۱/۱۲/۲❤️
#رهبرم_سید_علی
#ماه_شعبان
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
📽 #گزارش_تصویری | دیدار رئیس جمهور بلاروس با رهبر انقلاب. ۱۴۰۱/۱۲/۲۲❤️
#رهبرم_سید_علی
#ماه_شعبان
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
🔺 رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رئیس جمهور بلاروس: کشورهایی که مورد تحریم آمریکا قرار گرفتهاند باید با همکاری یکدیگر و با تشکیل یک مجموعه مشترک، حربه تحریم را از بین ببرند و ما معتقدیم این کار شدنی است. ۱۴۰۱/۱۲/۲❤️
#رهبرم_سید_علی
#روز_شهدا
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
زندگی نیست ؛ممات است؛تو را کم دارد
دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد...
وعده ما
هر هفته سه شنبه ها
ساعت۷صبح
بلوارپیامبراعظم
عمود۱۵
به طرف میعادگاه عاشقان
مسجد مقدس جمکران..
تا پای جان هستیم
بر آن عهد که بستیم ..
#امام_زمان
#طریق_المهدی
#یجمعنا_قلوبنا
#بانوی_تراز
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹چهارشنبهسوری در ایران باستان چگونه برگزار میشد؟
⭕️ در طول زمان چه بلایی بر سر چهارشنبه سوری ایرانی آمده است؟
#چهارشنبه_سوری
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
Fereydoun Asraei - Ey Eshgh (320) (1).mp3
8.55M
🌹ای عشق از غمت دیوانه ام..💕
#دلتنگی_دلدار
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
🌹یادت باشه
🍃بخش اول
زندگی نامه
🍃فصل نهم
ما لقارا به بقا بخشیدیم
🍃برگ هشتاد و دوم
به واسطه دوستم کتاب « دختر شینا » به دستم رسید ، روایت زندگی زن و شوهری را می خواندم که شبیه زندگی خودمان بود ، عشقی که بینشان بود ، خاطرات اول زندگی که همسر شهید از حاج ستار خجالت می کشید یا ماموریت های همیشگی شهید ، نبودن ها و فاصله ها ، همه این ها را در زندگی مشترکمان هم می توانستم ببینیم ، صفحه به صفحه می خواندم و مثل ابر بهار اشک می ریختم و با صدای بلند گریه می کردم ، هر چه به آخر کتاب نزدیک می شدم ترسم بیشتر می شد ، می ترسیدم شباهت زندگی ما با این کتاب در آخر قصه هم تکرار بشود.
به حدی در حال و هوای کتاب و زندگی « قدم خیر » قهرمان کتاب دختر شینا غرق بودم که متوجه حضور حمید نشدم ، بالای سر من ایستاده بود و چهره اشک آلودم را نگاه می کرد ، وقتی دید تا این حد متاثر شده ام کتاب را از دستم گرفت و پنهان کرد ، گفت :« حق نداری بقیه کتاب رو بخونی ، تا همین جا خوندی کافیه » ، با همان بغض و گریه به حمید گفتم :« داستان این کتاب خیلی شبیه زندگی ماست ، می ترسم اخر قصه عشق ما هم به جدایی ختم بشه ».
آنقدر بغض گلویم سنگین بود که تا چند ساعت هیچ صحبتی نمی کردم ، حمید مشغول سر و کله زدن با آبمیوه گیری بود که درست کار نمی کرد ، چون توی مخابرات بود دست به کار فنی خوبی داشت ، هر چیزی که خراب می شد سعی میکرد خودش درست کند، از کلید و پریز گرفته تا لولای در و شیر آب ، خیلی کم پیش می آمد که بخواهیم چیزی را بدهیم بیرون درست کنند ، داخل آشپزخانه خودم را مشغول کرده بودم ، با مرور خاطرات دختر شینا به اولین روز های عقدمان رفته بودم که با حمید خیلی رسمی صحبت میکردم ، اسمش را هم نمی توانستم بگویم ، ولی حالا حمید برای من همه چیز شده بود و لحظه ای تاب دوریش را نداشتم .
با شنیدن صدای تلفن از عالم خاطراتم بیرون آمدم ، مسئول بسیج دانشگاه بود ، اصرار داشت برای اردوی دانشجویان جدید الورود دانشگاه همراهش باشم ، دلم پیش حمید بود ، نمی خواستم تنهایش بگذارم ولی دوستان دیگرم شرایط همراهی کاروان را نداشتند ، بعد از موافقت حمید هشتم آبان همراه با دانشجویان به سمت رامسر راه افتادیم ، قبل از اردو برایش آش شله زرد پختم ، معمولا قبل از اردو هایی که می رفتم برایش دو سه وعده غذا می پختم و داخل یخچال می گذاشتم تا خودش گرم کند و بی غذا نماند.
هوای رامسر ابری بود و باران شدیدی می آمد ، بعد از یک روز برگزاری کلاس های آموزشی روز دوم دانشجویان را کنار ساحل بردیم ، دریا طوفانی بود ، با دانشجوها کلی عکس گرفتیم و بعد هم به سمت « کاخ موزه پهلوی » حرکت کردیم ، فصل پرتغال و نارنگی بود ، بعضی از دانشجوها شیطنت می کردند و از میوه های درختان باغ جلوی موزه می چیدند .
با حمید که تماس گرفتم متوجه شدم برای مراسم اولین شهید مدافع حرم استان قزوین شهید « رسول پور مراد » به شهرک قلعه هاشم خان زادگاه این شهید رفته است ، زیاد نمیتوانست صحبت کند ، وقتی گفتم بچه ها از باغ پهلوی حسابی میوه چیدند گفت :« عزیزم به اون میده ها لب نزن ، بیت الماله ، معلوم نیست شاه اون زمون با مال کدوم رعیت این باغ ها رو مال خودش کرده ، اومدی قزوین خودم کلی برات پرتغال و نارنگی می خرم .»🍂
#رفیق_شهیدم
#حمید_سیاهکالی
#بانوی_تراز
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹اون دلهایی که شاد میکنید ،
مهربونیهایی که پخش میکنید ،
میشه همون عجب شانسی آوردمهایِ زندگیتون
شبتون بخیر 💫
#بانوی_تراز
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
🌾اواخر سال است و
🌸دارد بهـارمي آید
🌾و همـه چيز را تازه ميكند
🌸سـال، مـاه، روزهـا
🌾هـوا و طبيعت را
🌸فقط يک چيـز
🌾كهنه مي شود كه به
🌸همه آن تازگيها ميارزد
🌾و آن دوستی شماست
🌸دوستی هاتون مداوم
🌾دلخوشیهاتون افزون
🌸دلاتون از غم و غصه خالی
🌾و جمع خانوادتـون
🌸پـر از دلگرمی باشـه
#اینک_بهار
#بانوی_تراز
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
🌹بزرگی را گفتند
تو برای تربیت فرزندانت چه میکنی؟
گفت: هیچ کار..
گفتند: مگر میشود؟
پس چرا فرزندان تو چنین خوبند؟
گفت: من در تربیت خود کوشیدم
تا الگوی خوبی برای آنان باشم.
فرزندان، راستی گفتار
و درستی رفتارِ پدر و مادر را میبینند
نه امر و نهی های بیهوده ای که
خود عمل نمیکنند.
تخم مرغ اگر با نیروی بیرونی بشکند
پایان زندگیست
ولی اگر با نیروی داخلی بشکند
آغاز زندگیست.
همیشه بزرگترین تغییرات
از درون شکل میگیرد...
درون خود را بشکن
تا شخصیت جدیدت متولد شود
آنگاه خودت را خواهی دید..❤️
#زنگ_تفکر
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫شب ها آرامشی دارند
✨از جنس خدا
💫پروردگارت همواره
✨با تو همراه است
💫امشب از همان شبهاییست
✨که برایت یک شب
💫خدایی آرزو کردم
✨شبت سرشاراز آرامش...💕
#دلبر_جانم
#دورت_بگردم
#الهی_بمونی_برام
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz