eitaa logo
بانوی تراز
1.1هزار دنبال‌کننده
26.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
12 فایل
تنها گروه جهادی تخصص محور با حضور بانوان کنشگر اجتماعی در کشور..... @ciahkale ... ادمینمون هستن - ناشناسمون https://daigo.ir/secret/1326155415. . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃منبرانه چـگـونـه عـاقـبـت بـه خــیــر شـویـم⁉️ 💠 آیـت الـلّـه بـهـجـت (ره) فـرمـودنـد: 1⃣ هـر کس هـر روز سـوره یس بخواند و ثواب آن را به حضرت زهرا سلام الله علیها هدیه کند، 2⃣ همچنین دعای عهد و ثواب آن را به مـادر امـام زمــان ارواحنا فـداه هدیه کند، 3⃣ سوره واقعه هم خوانده و ثوابش را به امـیـرالـمـؤمـنـیـن علیه السلام هدیه کند، ⚠️ چه بخواهد و چه نخواهد عاقبت بخیر می‌شود؛ نخواهد هم به زور می شود..🌺 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
☘ مهدویت 🔴 حسرت بزرگِ کافران نسبت به رستگاری مؤمنان در دنیای ظهور... «آن روز که بعضی از آیات پروردگارت تحقّق پذیرد، ایمان‌آوردن افرادی که قبلًا ایمان نیاورده‌اند، یا در ایمانشان عمل نیکی انجام نداده‌اند، سودی به حالشان نخواهد داشت.»(انعام/ ۱۵۸) 💚امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیُنَادِی الْوَیْلُ لَکَ یَا کَافِرُ وَ إِنَّ الْکَافِرَ یُنَادِی طُوبَی لَکَ یَا مُؤْمِنُ وَدِدْتُ أَنِّی الْیَوْمَ مِثْلُکَ فَأَفُوزَ فَوْزاً...» در آن روز مؤمن صدا می‌زند: «ای کافر! وای بر تو» و کافر صدا می‌زند: «ای مؤمن! خوش به حالت! دوست داشتم من هم امروز مثل تو بودم و به چنین سعادتی برسم»❤️ 📗تفسیر اهل‌بیت علیهم‌السلام ج۴،ص۶۵۴ 📗تفسير نور الثقلين ج ۱، ص ۷۸۱ 📗تفسير کنز الدقائق، ج ۴، ص ۴۹۲ 📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۹۲ 📗کمال الدين، ج ۲، ص ۵۲۵ 📗الخرائج و الجرائح ج ۳، ص ۱۱۳۳ 📗مختصر البصائر ج ۱، ص ۱۲۵ 📗نوادر الأخبار، ج ۱، ص ۲۶۱ 📗منتخب الأنوار المضیّة، ج۱، ص ۸۵ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
☘حدیث مهدوی 🔅 پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله): 🔹 خداوند تبارک و تعالی فرمود: .... اى محمد، اوصياى تو نامشان در پايۀ عرشم نوشته شده است.... و بوسيلۀ آخرين نفر آن‌ها زمين را از لوث وجود دشمنانم پاک مى‌كنم... .🌺 📚 کلیات حدیث قدسی ج ۱، ص ۴۷۵ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
✍️رمضان یعنی ... ماهی که در آن با هر نفس کشیدنت، می‌توانی دنیا را به خوشبختی نزدیکـ ‌تر کنی!! پس حتی برای نفس‌هایت هم نیت ظهـــور کن ...❤️ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 پند | انس با قرآن ✏️ رهبر انقلاب: با قرآن باید مأنوس شد، به قرآن باید نزدیک شد، اوّلین بهره را دلِ آماده و مستعدّ انسان می‌برد؛ اگر دیدید دلتان به قرآن نزدیک است، خدا را شکر کنید؛ اگر دیدید معارف قرآنى را به‌آسانى قبول می کنید و در دل می پذیرید و تحمّل می کنید، بدانید که خداى متعال اراده کرده است شما را هدایت کند..❤️ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کینه سرطان روح 29.mp3
5.4M
🍃کینه سرطان روح 29 ⛔️هشــــدار گاهی یک کیــنه ی تو؛ تمـــومِ نسلِـت رو به آتیش می کشه! بطوریکه تا قیامت، آثارش، بطور مداوم، بهت برمی گرده! از حریمِ قلبت، محافظت کن ❤️ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
‍ 🌹شیرین بانو جان 💌هیچ وقت زندگی خود را با دیگران مقایسه نکن و همیشه از داشته‌های خود راضی باش. 👈در هنگام مقایسه، شما بدون اینکه از باطن زندگی یک نفر خبر داشته باشی، باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی آن شخص مقایسه می‌کنی و این یکی از مهم‌ترین دلایل به هم خوردن زندگی‌هاست.❤️ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📢 ظلم بزرگ رژیم صهیونیستی در منطقه باید قطع شود ✏️ رهبر انقلاب: ما معتقدیم به وسیله‌ی وجود رژیم صهیونیستی، ظلم بزرگی در منطقه دارد انجام میگیرد؛ این ظلم بسیار بزرگی است که ده‌ها سال است این ظلم ادامه دارد؛ این ظلم باید قطع بشود. هر کسی در این جهاد بزرگ ــ جهاد انسانی، جهاد اسلامی، جهاد وجدانی ــ وارد بشود، ما طرف‌دار او هستیم، از او حمایت میکنیم، به او کمک میکنیم و به توفیق الهی، به حول و قوّه‌ی الهی به مقصود خودمان هم نائل خواهیم شد.🌸 🔹️بخشی از سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب در جمع اقشار مختلف مردم.۱۴۰۳/۱/۱ ‎‎‎‎‎ ‎‎‎‎‎ ‌‎‎‎‎‎‌ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
💐 شرط جهش تولید ✏️ رهبر انقلاب: اگر ما این توفیق را پیدا کنیم که همّت مردم، سرمایه‌ی مردم، ابتکار مردم، حضور جدّی آحاد مردم را در عرصه‌ی اقتصادی وارد کنیم، در واقع یک بسیج مردمی در امر اقتصاد بکنیم، تولید هم میتواند به جهش برسد.🌸 🖼 ‎‎‎‎‎ ‎‎‎‎‎ ‌‎‎‎‎‎‌ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تلاوت سوره جمعه توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🔹️در ماه مبارک رمضان، روزانه بخشی از تلاوت قرآن توسط رهبر انقلاب منتشر خواهد شد. 🌙 ‎‎‎‎‎ ‎‎‎‎‎ ‌‎‎‎‎‎‌ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گوشہ آغوشت جایی برایَم باز ڪن جایی که انسانی نَباشد جایی که حِس آرامش باشَد جایی که تَنها مَن باشم و تو جایی که دِلتَنگی جُرأت آمدن نَداشته باشَد....💕 ‎‎‎‎‎ ‎‎‎‎‎ ‌‎‎‎‎‎‌ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻قصه گو قصه می گوید..❤️ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
@nightstory57(2).mp3
16.33M
روزه ای با طعم عسل 🍯 ༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅•• ‎‎‎‎‎ ‎‎‎‎‎ ‌‎‎‎‎‎‌ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 قصه شب👇👇👇👇👇👇👇
🌹دخیل اول 🍃برگ سوم باد در میان چادر حوریه می‌پیچد که سرش را روی شانه‌ی مادر می‌گذارد. چقدر شانه‌ی مادر خوب است؛ چقدر سر به شانه‌ی او گذاشتن، آرامبخش است .اگر صدای برادر همراهشان نبود، صدای زمزمه‌های ذکرِ مادر در میان وزش نسیم، برایش بهترین لالایی بود. مادر که برای حمید لالایی می‌خواند ،پدر سرش را روی گهواره‌ی تنها پسرش می‌گذاشت و به آنها نگاه می‌کرد .حوریه و طاهره که بزرگتر بودند مأمور می‌شدند صبوره و عادله را بخوابانند. دخترها که می‌خوابیدند ،صدای خنده و گریه‌ی پسر در اتاق‌های تو در تو می‌پیچید و صبح در مدرسه، چشمان غرق خواب حوریه را، پشت پلک‌هایش پنهان می‌کرد. پلک خواب روی چشمان حوریه پَرپَر می‌زند که موتور پشت در خانه‌شان از صدا می‌افتد و صدای حمید بلند می‌شود . _من منتظر جوابم؛ حبیب خان هم بیشتر از من. حوریه فکر می‌کند که حساب بدهی‌های حمید از گرگ پیر بالا زده ؛یا وعده‌ی پادویی بنگاهش را به او داده است؟ مادر مثل همیشه از رفتن به خانه‌ی پسرش پشیمان است و حوریه مثل همیشه حوصله‌ی جواب ندارد. خواب است یا بیدار .بیدار است چون دارد به چشمان زیبای رضا و غمی که در آن ته نشین شده فکر می‌کند، و خواب است چون می‌بیند رضا را سوار بر صندلی چرخ‌دار به بنگاه حبیب خان برده است تا برایشان خانه‌ای اجاره‌ای پیدا کند. مادر در کنج اتاق ،چشم به چشمان آسمان دوخته و گه‌گاه آه می‌کشد و یاد مردش می‌افتد. تا زنده بود خاک پای زائران را جارو می‌زد ؛و مُشتی نمکِ تبرک آقا، همیشه برکت سفره‌ی کوچکشان بود .حوریه هنوز گیج خواب و رویاست. بیدار است چون آه های مادر را می‌شمارد؛ و خواب است چون رضا برای اولین بار، رویش را به او می‌کند و لبخند می‌زند. رضا نه تنها لبخند نمی‌زند، اخمی آشکار هم صورتش را پُر کرده است. بهجت خانم ملافه‌ها را جمع می‌کند و می‌برد. آقا وحید با آن قد بلندش دولا می‌شود تا میز چرخان صبحانه را از آسانسور بیرون بیاورد. دختر دو سینی صبحانه برمی‌دارد و می‌گذارد روی میز رضا و عمران .رضا با دست چپ تکه نان برمی‌دارد و با سر آرنج دست راستش زیر لیوان را می‌گیرد و جرعه شیر می‌نوشد. _سید رضا! مرد صدای حوریه را که می‌شنود لقمه را آرام‌تر از همیشه می‌جود.دست چپش پیش می‌آید و انگشت اشاره‌اش با همان انگشتری که همیشه فیروزه‌اش می‌درخشد، تکه‌ی نان روی ریش‌های سفید و سیاهش را می‌تکاند. _ دوست ندارین برگردین خونه‌تون؟ مرد همیشه وقتی زیر سنگینی نگاه‌های حوریه ذوب می‌شود، مژه‌های بلندش روی گونه‌هایش سایه می‌اندازد و صورتش را به طرف پنجره برمی‌گرداند .در آن لحظه تنها آرزویش آن است که از هُرم نگاه داغ دختر فرار کند تا بیشتر از آن بخار نشود. نمی‌داند چرا مثل آن وقت‌هایی که جوان‌تر بود و مادرش اسم دختری را جلویش می‌برد؛ خون می‌دود داخل کاسه‌ی سرش و داغ می‌کند. _دیشب رفته بودم پابوس. دعا کردم هرچه زودتر بتونین برین خونه .اگرم خدا خواست به یه پرستار خوب... کلمات، نه حروف، نه تک تک آواها زبان دختر را می‌گزند؛ تا او نتواند کلمه‌ای بیشتر بگوید. وقتی عمران با آن صندلی چرخدار شکسته‌اش، که دل از آن نمی‌ کند به اتاق برمی‌گردد؛ داغی دل رضا کم می‌شود. انگشتان چروکیده ی عمران که روی سر کم مویش فرو می‌آید، بخاری از سر رضا بلند می‌شود و حس می‌کند دارد خنک و خنک‌تر می‌شود. _خانم وفایی! آخه ما چی مون کمتر از این رضای بی دست و پاست ؛که همش فقط به فکر اونی. حوریه مطمئن است و مطمئن‌تر می‌شود که همه حال او را می‌فهمند؛ و می‌بینند که یک پایش در اتاق رضاست و پای دیگرش در اتاق‌های دیگران. رضا از پشت لبخندهای عمران و نگاه‌های شیطنت آمیزش، به دختر می‌نگرد ؛که چون مادری دلسوز مواظب است هم اتاقی پسرش، زیاد او را اذیت نکند. _من که همین ۱۰ دقیقه پیش اومدم داروهاتون رو دادم. بعدشم مگه دکتر نگفت نباید از تختتون پایین بیاین. می‌گفتین یکی بیاد کمکتون. پیرمرد صندلی چرخدارش را نزدیک تختش نگه می‌دارد و خودش را می‌کشد روی تخت . _این دکتر زیادی ناخوش احواله. اون موقع که تَرکش خورد تو گردنم ،داشتم سینه خیز می‌رفتم طرف سنگر؛ یک کیلومتر همون‌طور رفتم و رفتم، تا اینکه از حال رفتم. حالا دکتر همچین حرف می‌زنه که انگار مثل خودش، همین الان از وسط پَر قو اومدم بیرون. لابد می‌ترسه بچه‌های درب و داغون اینجا خط بندازن روم. صدای خنده که در اتاق می‌پیچد، حوریه می‌داند که اگر عمران هم از روی تختش پایین نیاید، دیگر کسی نمی‌ماند که بخواهد مدام در راهروها بچرخد و گاه به گاه با حرف‌هایش لبخندی بر لب بقیه بیاورد. _تو کی قراره از این تخت بیای پایین سید رضا؟ میگم بی دست و پایی؛ اما نه اون قده که سرت رو از این اتاق بیرون نکنی.🍂 ‎‎‎‎‎ ‎‎‎‎‎ ‌‎‎‎‎‎‌ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر قرار است خوشبخت باشی، همین امروز شروع کن... منتظرِ هیچ معجزه‌ٔ عجیب و غریبی نباش! رویِ پایِ خودت بایست و لحظه ‌هایت را زیباتر از همیشه بساز...🌸 شبتون بخیر رفقا 🌱 ‎‎‎‎‎ ‎‎‎‎‎ ‌‎ ‎‎‎‎‎ ‎‎‎‎‎ ‌‎‎‎ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
_ شـب شـد «تــو» تنهـا آغـوش باش بہ جان ڪِشیدَنـش با مـَن...!!💕🪴 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7