🔴درباره مهسا امینی
دختر هنجارشکنی که گفته میشود توسط پلیس بازداشت شده و در حین انتقال به مرکز پلیس دچار سکته قلبی شد و فوت کرد.
ضدانقلاب جشن گرفته و رقص بروی خون به راه انداخته اند و خودی ها هم رنگ و رو باخته اند و به نظام میتازند
مشکل نه گشت ارشاد است و نه مهسا امینی ها....
مشکل حصر رسانه ای کشور است که دین و دنیا و فرهنگ این مملکت را دشمن با هجوم بی امان رسانه ای و جنگ شناختی خود مورد تاخت و تاز قرار داده و قربانیان آن هم مهسا امینی ها و هم مجریان قانون هستند.
قربانی این جنگ بی امان، فرهنگ و هویت و تاریخ این کشور است. مادامی که ما در حصر رسانه ای باشیم و دشمن با تکیه بر اصول جنگ شناختی بر پیکره هویتی این مرز و بوم بتازد ،ما همچون شکست خوردگان جنگ باید در میدان دشمن اسیر باشیم و مطابق با نقشه او عمل کنیم.
ما درگیر یک جنگفرا رسانه ای بنام جنگ شناختی هستیم که تار پود هویت و فرهنگ جامعه را هدف قرار داده است . قرارگاه و سازمان و ساختار در حوزه رسانه زیاد داریم اما همه مدعیانی هستند که هیچ درک و فهمی از اجزا و عناصر جنگ شناختی ندارند آنها حتی جنگ رسانه ای و جنگ روانی را که در سطوح بسیار پیایین تری است نمیفهمند.
مشکل مملکت گشت ارشاد و مهسا امینی نیست . بلکه غلبه دشمن در جنگ شناختی بر مملکت ماست.
امام جامعه سالهاست فرمان شکست حصر رسانه ای دشمن را صادر کرده اند اما چه کند که فرماندهان این جنگ نابخردان و نا اهلان و فریبکارانی هستند که جز در فضای ربات و فیک و بروی کاغذ هیچ دستاورد دیگری ندارند....
مشکل مملکت تنهایی امام جامعه در جنگ شناختی در مقابل دشمن است.
#اندکی_تأمل
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷
🎥 فوری| تصاویر دوربین مداربسته پلیس امینت اخلاقی تهران بزرگ در خصوص مهسا امینی
🍃🌹🍃
❌ این ویدیو نشان می دهد ادعای ضرب و شتم مهسا امینی دروغ بزرگ یک جریان سیاسی است و این خانم در یک کلاس آموزشی پلیس دچار عارضه ناگهانی شده است.
❌آیا دادستان به دروغ پردازی های سیستماتیک ورود پیدا می کند؟
#روشنگری
#اندکی_تأمل
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
🔴احتمالا از دیروز این پوستر رو در پروفایل برخی مشاهده کرده اید که به صورت غیر مستقیم در حمایت از آزادی پوشش است.
متاسفانه این جریان نمیدانند، که در هسته مرکزی تمام ادیان توحیدی وحتی فرقه های غیر توحیدی زنان ملزم به رعایت حجاب بودند و هیچ دینی به زن آزادی پوشش نداده است.
متاسفانه اینها نمیدانند که عریان شدن زن فقط وفقط نتیجه تمدن غرب برای بهره برداری کالایی از زن است که حتی ابتدایی ترین ادیان هم زیر بار چنین ظلمی به زن نمیروند
#اندکی_تأمل
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
🍃داستانک
شهر کوچکی بود که در آن مشروبات الکلی فروخته نمی شد و کسی هم استفاده نمی کرد. یک تاجر محلی تصمیم گرفت که یک میخانه در این شهر باز کند.
گروهی از مسیحیان یک کلیسای محلی نگران این اقدام بودند و به همین خاطر یک مراسم دعا و نیایش ترتیب دادند و تمام شب تا سپیده صبح از خدا می خواستند که کاری کند.مدت کوتاهی پس از این مراسم در یک روز طوفانی صاعقه ای به میخانه خورد و آن را خاکستر کرد.
مالک میخانه از کلیسا شکایت کرد و افرادی را که در آن مراسم شرکت کرده بودند مسئول این حادثه می دانست. قاضی دادگاه پس از بررسی اولیه این شکایت، گفت: «فارغ از اینکه این حادثه چگونه به وجود آمده است، یک چیز روشن است؛ مالک میخانه به دعا و نیایش اعتقاد دارد اما این گروه مسیحیان نه!»❤️
#امام_زمان
#اندکی_تأمل
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🍃داستانک
دو شکارچی دستهای مرغابی وحشی در حال پرواز را دیدند. یکی از آنان تیری در تفنگ خود گذاشت و گفت: «اگر یک مرغابی بزنم، غذای خوبی میپزم و با هم میخوریم.»
شکارچی دیگر پرسید: «نکند از من انتظار داری مرغابی وحشی پخته بخورم؟ مرغابی وحشی باید روی آتش سرخ شود، در غیر این صورت لذیذ نخواهد شد!»
دو شکارچی مدتی با هم جر و بحث کردند که بهتر است مرغابی را بپزند یا کباب کنند. سرانجام به توافق رسیدند که نیمی از آن را بپزند و نیم دیگر مرغابی را کباب کنند.اما در این بین مرغابیان وحشی منتظر پایان مشاجره آن دو نشدند و به پرواز خود ادامه داده بودند.❤️
#امام_زمان
#اندکی_تأمل
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🌹داستانک
داستان در مورد یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود او پس از سالها آماده سازی ماجراجویی خود را آغاز کرد شب بلندی های کوه را تماماً در بر گرفت و مرد هیچ چیز را نمی دید همه چیز سیاه بود همان طور که از کوه بالا میرفت چند قدم مانده به قله کوه پایش لیز خورد و در حالی که به سرعت سقوط می کرد از کوه پرت شد.
در حال سقوط فقط لکه های سیاهی را در مقابل چشمانش می دید.
اکنون فکر می کرد مرگ چه قدر به او نزدیک است نا گهان احساس کرد که طناب به دور کمرش محکم شد.
بدنش میان آسمان و زمین معلق بود و فقط طناب او را نگه داشته بود و در این لحظه سکوت برایش چاره ای نماند جز آنکه فریاد بکشد خدایا کمکم کن نا گهان صدای پر طنینی که از آسمان شنیده می شد جواب داد: از من چه می خواهی؟ ـــــای خدا نجاتم بده! ــــواقعا باور داری که من می توانم تو را نجات دهم؟ ــــالبته که باور دارم ــــاگر باور داری طنابی را که به کمرت بسته است پاره کن یک لحظه سکوت... و مرد تصمیم گرفت با تمام نیرو به طناب بچسبد.
گروه نجات می گویند که روز بعد یک کوهنورد یخ زده را مرده پیدا کردند بدنش از یک طناب آویزان بود و با دست هایش محکم طناب را گرفته بود.... و او فقط یک متر از زمین فاصله داشت....
و شما؟
چقدر به طنابتان وابسته ايد؟
آيا حاضريد آن را رها كنيد؟
در مورد خداوند يك چيز را نبايد فراموش كرد:
هرگز نگوئيد كه او شما را فراموش كرده و يا تنها گذاشته.
هرگز فكر نكنيد كه او مراقب شما نيست.
به ياد داشته باشيد كه او همواره شما را با دست راست خود نگه داشته است.❤️
#امام_زمان
#اندکی_تأمل
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🌸
بیا کمی رها شویم،
از درد های امروز ،
نگرانی های فردا،
و غم های دیروز
بیا کمی حال را در آغوش بگیریم
زندگی را زندگی کنیم..🌺🍃
#اندکی_تأمل
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7