فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 سالروز ازدواج حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم )و حضرت خدیجه( سلام الله علیها )را به پیامبر عظیم الشأن اسلام و همچنین ساحت مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تمام مسلمین جهان تبریک و تهنیت عرض می کنیم.
🌸از بهر قیامتت براتی بفرست
🌸یک توشه برای روز آتی بفرست
🌸در روز عروسی نبی ، جانانه
🌸از عمق وجودت صلواتی بفرست❤️
#ازدواج_پیامبر ﷺ
#ازدواج_آسمانی
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
📗 حدیث زندگی | شناخت انسان و جامعه در حوادث دشوار
🔺️ مروری بر حدیث استفاده شده در بیانات حضرت آیتالله خامنهای در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت. ۱۴۰۲/۶/۲۹❤️
#امام_زمان
#ازدوراج_آسمانی
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🎨 عظمت مقاومت یک ملت
👆 گوشههایی از کمکهای فراوان قدرتها به صدام در جنگ تحمیلی به روایت رهبر انقلاب اسلامی
✏️ رهبر انقلاب اسلامی: اگر با این زاویه که «مهاجمها چه کسی بودند» به قضیّه نگاه کنیم، عظمت و اهمّیّت دفاع مقدّس روشن خواهد شد. قضیّه این بود که همهی قدرتهای مطرح آن روز دنیا شدند یک جبهه و در این حملهی به ما، حملهی به جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، سهیم شدند... در یک چنین نبردی، در یک چنین رویاروییای ملّت ایران توانست روی سکّوی پیروزی بِایستد و با شکوه خودش را به دنیا نشان بدهد؛ عظمت این است❤️
#امام_زمان
#ازدواج_آسمانی
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
از اینجا که هستم تا اونجایی که هستی وجب به وجب دلتنگتم . .
#دل
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
1_6515481300.mp3
3.54M
🍃
فقط برای تو . .
#دل
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزن باران پر از دلتنگی ام...💕
#دلتنگی_دلدار
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
خوشحالیم که مقبول واقع شد . .
#مخاطبین_خاص
#بانوی_تراز
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
امانت های زندگی من 07.mp3
11M
🌱امانتهای زندگی من ۷ 💜
هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا ..
همه آنچه درزمین است، برای من و تو خلق شدهاند ...
مثل حیوانات... !
حیوانات امانت های خدایند در زندگی ما
و عدم رعایت حق آنها برای ما، شقاوت آفرین است.❤️
#در_آغوش_خدا
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🔰 به رسم آیهها | منطق قدرت در اسلام
🔺 مرور آیات مورد اشاره در بیانات حضرت آیتالله خامنهای در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت. ۱۴۰۲/۶/۲۹🍂
#هفته_دفاع_مقدس
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🍂🍁
حالا که میخوای بری برو و هیچ وقت برنگرد
لااقل به رفتن وفادار باش ، تا من
به فراموش کردنت عادت کنم. .
#دل
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
انسان شناسی 114.mp3
11.84M
🌱انسان شناسی۱۱۴
🌱آیتالله حسنزاده آملی
🌱استادشجاعی
▪️چرا قلب بعضی آدمها آنقدر لطیف و رقیق است که مدام خدا را حس میکنند و او را در لابلای جریاناتِ ریز و درشت زندگیاش میبینند، لمس میکنند و هرگز در بحرانها نیز خدایشان را گم نمیکنند؟
🔺اما قلب اغلبِ ما، آنقدر در تعاملات و ارتباطات دنیا گیر کرده که جز آن، ادراک بالاتری ندارد، و در بحرانها پُر از ترس و تنهایی و ناامیدی میشوند؟
- علّت اینهمه تفاوت میانِ این دو دسته چیست؟❤️
#زنگ_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من آمدم ازتو بنویسم که دلم رفت...💕
#فقط_برای_تو
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🌹قصه گو قصه می گوید..❤️
#قصه_کودک
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
InShot_۲۰۲۳۰۸۱۰_۱۹۰۹۲۴۵۶۱_۱۰۰۸۲۰۲۳.mp3
19.56M
🌱منِ غرغرووو 🧒🏻
༺◍⃟👀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد: دنیا رو قشنگ ببینیم 😍
#شب_بر_شما_خوش
#تا_صبح_فردا
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
🌹فصل بیست و دوم
🍃برگ پنجاه و چهارم
مادر ریحانه دست روی قلبش گذاشت و گفت:《آه!شمایید هاشم؟مرا ترساندید!》
ریحانه لبخندی زد وگفت:《خدا را شکر که آمدید!》
اشک در چشمانش حلقه زد و با حالت گریه گفت:《پدرم را دستگیر کرده اند.》
دریک لحظه از شوق او و دیدن لبخند و اشکش و از خطری که همه مان را تهدید می کرد،چنان متأثر شدم که نزدیک بود من هم مهار اشکم را از دست بدهم.از طرفی چنان عصبانی بودم که می خواستم مسرور را خفه کنم.حال خودم را نمی فهمیدم. به دیدن ریحانه چنان شوری به دلم افتاده بود که با بی هوشی فاصله چندانی نداشتم.از خدا خواستم به من چنان توانی بدهد که بتوانم عشق سوزانم را مخفی کنم.ریحانه به اندازه کافی گرفتار و ناراحت بود.نباید کاری می کردم که به راز عشقم پی ببرد و به گرفتاری ها و ناراحتی هایش اضافه شود.درِ خانه را پشت سرم بستم و به طرف مسرور رفتم. مسرور از ترس،باز چند قدم خود را روی زمین به عقب کشید.لگدی به کمرش زدم و به موهایش چنگ انداختم و از زمین بلندش کردم.با یک دست،کمرش و با دست دیگر،سرش را گرفت و ناله سرداد. ریحانه به من نزدیک شد و با چهره ای برافروخته گفت:《اینجا چه خبراست؟لطفاً رهایش کنید.اگر به هر دلیل باعث دستگیری پدرم شده اید،نباید این بیچاره را سرزنش کنید.》
تاب نگاه به چشمانش را نداشتم.با اخمی از روی دلخوری گفتم:《باور می کنید چنین کاری کرده باشم؟》
مسرور را مجبور کردم لبه ایوان بنشیند.
از مسرور بپرسید چطور از نجات یافتن حماد و پدرش از سیاه چال باخبر شده. مطمئن باشید که ابوراجح چیزی در این باره به او نگفته.
مسرور ساکت ماند.یقه اش را فشردم و زیر لب غریدم:《جواب بده خائن!》
با لکنت گفت:《وقتی در حمام صحبت می کردید،شنیدم.》
شنیدی یا گوش ایستاده بودی؟حالا بگو امروز برای چه به دارالحکومه رفته بودی؟
لرزش بدن مسرور را با دست هایم حس کردم.
من به دارالحکومه رفته بودم؟برای چه؟من با دارالحکومه چه کار دارم؟
این را تو باید بگویی.از پنجره دیدم که از دارالحکومه بیرون می رفتی.
مسرور با التماس و وحشت به ریحانه و مادرش نگاه کرد و گفت:《اشتباه می کند. می خواهد گناه دستگیر شدن ابوراجح را به گردن من بیندازد.》
ریحانه،پشت به درِ خانه،ایستاد و با ناباوری گفت:《حرف بزن مسرور!》
مسرور نیم خیز شد و گفت:《بد کردم دستگیر شدن پدرتان را به شما خبر دادم؟کسی مثل من با دارالحکومه چه کار دارد؟مرا به آنجا راه نمی دهند.》
او را سرجایش نشاندم وگفتم:《رشید، پسر وزیر برای من توضیح داد که کسی مثل تو با دارالحکومه چه کار می تواند داشته باشد.》
روبه ریحانه و مادرش گفتم:《من باید بروم و خبری از ابوراجح به دست بیاورم،اما قبل از آن باید توطئه و خیانت مسرور را برایتان بر ملا کنم.》
همه آنچه را که آن روز در دارالحکومه اتفاق افتاده بود و آنچه را از رشید شنیده بودم،برای ریحانه و مادرش گفتم.
حالا جان من هم در خطر است. پدربزرگم می خواست مرا مخفیانه از حله خارج کند و به کوفه بفرستد.قبول نکردم.چرا؟چون سرنوشت ابوراجح و شما برایم مهم است.
ریحانه به مسرور نزدیک شد و گفت:《تو چقدر پست و نمک نشناسی!سگ های ولگرد حله برتو و آن پدربزرگ گمراهت شرف دارند!خواست خدا بود که با پای خودت به اینجا بیایی و در چاهی که کنده ای گرفتار شوی.》
مادر ریحانه،میان گریه،فریاد زد:《این خائن را از خانه ام بیندازید بیرون!》
ریحانه مادرش را در آغوش گرفت و گفت:《نه،او را در سرداب همین خانه،زندانی می کنم.اگر گزندی به پدرم برسد،خودم او را می کشم.》
ریحانه به طرف درِ سرداب که زیر ایوان بود،رفت.چفت آن را و درِ کوچکش را باز کرد.مسرور را مجبور کردم برخیزد و به طرف سرداب برود.در همان حال،کلید حمام را از جیبش بیرون کشیدم.پس از درِ سرداب،پله هایی بود که به فضایی تاریک می رسید.مسرور مقاومت کرد و خودش را به دیواره چاه آب چسباند.🍂
#رؤیای_نیمه_شب
#بانوی_تراز
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و بر خدا توکل کن
و همین بس که خدا نگهبان تو است.💫💚
شبتون آروم 🌹
#بانوی_تراز
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
کلید آرامش جایی در پس افکار
توست هر شب که چراغ ها را
خاموش میکنی با اندیشیدن به
رویاهایت کلید آرامش را روشن
کن💕
شبت بخیر
#یادت_باشه
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
شب داستان زندگی ماست
گاهی پرنور گاهی کم نور
میشود اما بخاطر بسپار
هر آفتابی غروبی دارد
و هر غروبی طلوعی
قرنهاست که هیچ شبی
بی صبح شدن نمانده است ❤️
#سخن_آخر
https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7