فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زیارت_از_راه_دور
امشب که شب شهادت امام رضاست...از دور و نزدیک...چشمانمان را ببندیم...دستی روی سینه بگذاریم و...با سلامی...زائر امام هشتم شویم
شهادت امام الرئوف حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر امام زمان عجل الله فرجه و محبین ایشان تسلیت باد.
آقا وقتی می خواست از مدینه حرکت کند دستور داد که زن و بچه اش بنشینند و برایش نوحه کنند. فرمود: من دیگر بر نمی گردم. بناست مرا در دیار غربت مسموم کنند.
اباصلت می گویدخدمت اقا بودم به من فرمود اباصلت،منتظرم بمان اگر آمدم و دیدی عبا بر سر افکنده ام دیگر با من صحبت نکن بدان مرا مسموم کرده اند
بدان هدف شان را به نتیجه رسانده اند. اباصلت می گویدآقا رفت من هم چشم به در گشودم.
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
اباصلت می گویدخدمت اقا بودم به من فرمود اباصلت،منتظرم بمان اگر آمدم و دیدی عبا بر سر افکنده ام دیگر
خدا کند آقا عبا به سر نیفکنده باشد اما یک وقت دیدم در باز شد امام عبا را به سرافکنده از خانه ی مأمون بیرون آمد نمی دانم چه شده بوداما بعد از هر چند قدمی یک لحظه می نشست یک لحظه بلند می شد اباصلت جگرم پاره پاره شد
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
خدا کند آقا عبا به سر نیفکنده باشد اما یک وقت دیدم در باز شد امام عبا را به سرافکنده از خانه ی مأمو
این سم چه کرد با بدن آقا؟!
حضرت داخل منزل شد در را بستم. آقا سئوال کرد خدمتکارها غذا خورده اند؟! گفتم نه یابن رسول الله، با این حالی که شما دارید مگر می شود غذا خورد. فرمود بروید سفره بیندازید همه را خبر کنید.
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
این سم چه کرد با بدن آقا؟! حضرت داخل منزل شد در را بستم. آقا سئوال کرد خدمتکارها غذا خورده اند؟! گف
اباصلت می گوید سفره انداختیم، خدمت کارها و غلام ها سر سفره نشستند،زیر بغل های امام رضا را گرفتند و آوردند.
از یک یک آن ها حالشان را پرسید. سفره را برچیدیم و خدمتکارها رفتند لحظه ای بعد دیدم آقا ضعف کرد
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
اباصلت می گوید سفره انداختیم، خدمت کارها و غلام ها سر سفره نشستند،زیر بغل های امام رضا را گرفتند و آ
فرش ها را کنار زد و شکم را به زمین چسباند یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلیم مثل مار گزیده به خود می پیچد، دائماً به در نگاه می کرد و انتظار می کشید.
یه وقت دیدم سرش روی زانوی جواد الائمه است،از مدینه آمده بود. خودش به آن شخص فرمود: من دارم می روم سر بابام را به دامن بگیرم، و ودایع امامت را تحویل بگیرم.
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
فرش ها را کنار زد و شکم را به زمین چسباند یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلیم مثل مار گزیده به خود می
آقا جواد الائمه علیه السلام از مدینه با طی الارض خودش را کنار بدن بابا رساند.اما دل ها بسوزد برای آقا امام سجاد که نتوانست از خیمه ها بیاید. مگر از خیمه ها چه قدر راه بود که امام سجاد نتوانست سر بابا را به دامن بگیرد؟
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
آقا جواد الائمه علیه السلام از مدینه با طی الارض خودش را کنار بدن بابا رساند.اما دل ها بسوزد برای آق
فرمود امام رضا علیه السلام: یَا ابْنَ شَبِیبٍ: إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ. اى پسر شبیب! اگر خواستی براى چیزى گریه کنى براى امام حسین (ع) گریه کن!.. یعنی شب شهادت من ِ امام رضا هم بگو:حسین…
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
فرمود امام رضا علیه السلام: یَا ابْنَ شَبِیبٍ: إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ.
حضرت معصومه خیلی آرزو داشت بیاد بالای بدن برادر، باید بگیم:بی بی خوشبحالت نرسیدی،حداقل یه قدم از زینب عقب تری، هر چند اگه می رسیدی خراسان کجا،کربلا کجا،آخه اینجا که دیگه سر داداشت رو نیزه نمی دیدی.
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
حضرت معصومه خیلی آرزو داشت بیاد بالای بدن برادر، باید بگیم:بی بی خوشبحالت نرسیدی،حداقل یه قدم از زین
امام رضا این آرزوهایی که ما داریم، همه از خواسته های شما نشئت میگیره، آرزویه تک تک ماست، واسه ارباب بی کفنمون جون بدیم، شما هم همین کارو کردید، اون لحظات آخر، دیدند، فرشای حجره رو جمع کردید، فرمود می خوام رو خاک جون بدم مثل جد غریبم حسین، نمی دونم اون لحظات آخر لب تشنه بودید، یا نه
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
امام رضا این آرزوهایی که ما داریم، همه از خواسته های شما نشئت میگیره، آرزویه تک تک ماست، واسه ارباب
عرضم تمام همین یک جمله، اما خدار و صد هزار مرتبه شکر، وقتی می خواستی جون بدید، دیگه زن و بچه کنارت نبود، دخترت نبود، لحظه جون دادن تو رو ندید، اما بمیرم برای اون آقایی که، وقتی که می خواست جون بده، زینب آمد بالای تل زینبیه، از اون بالای بلندی نگاه کنه، ببینه دور حسین حلقه زدند، نیزه دار با نیزه می زنه، شمشیر دار با شمشیر می زنه ، حسین….