هم اکنون میتوانید با کلیک بر روی لینک زیر به اتاق تدبر درقرآن وصل شوید
http://eitaa.com/joinchat/405012492Cc725cc528e
روايت دارد نيمه شبى مؤمن كه سر به سجده گزارد در سجده خوابش ببرد از عالم اعلى ندا بلند مى شود:
(اى ملائكه نگاه به بنده ضعيف ما بكنيد) يعنى اى ملائكه! اگر تمام شما در حال سجده ايد تضاد در وجود شما نيست، اما اين مؤمن ما چرت و خستگى دارد، مع الوصف چطور خواب بر چشمش حرام كرده، از بستر بلند شده، به در خانه آمده است. ببينيد چگونه ما را مى خواند، شما بگوئيد با او چگونه معامله كنم؟
مى گويند: پروردگارا! "مغفرتك" بيامرزش.
ندا مى آيد: آمرزيديم، ديگر به او چه بدهيم.(خدا كريم است، دستگاه هم وسيع است)
عرض مى كنند: پروردگارا!" جنتك" بهشتش بده.
ندا مى رسد: بهشتش نيز داريم، ديگر چه بدهيم؟
حاصل روايت آن است كه ملائكه مى گويند: پروردگارا ديگر ما بالاترش را نمى فهميم. بالاتر از بهشت نمى دانيم.
ندا مى رسد ما خودمان مى دانيم، جمال آل محمد صلى الله عليهم اجمعين را نشانش مى دهيم فاصله بين او و اهل بيت را برمى داريم، مظهر جمال خود را به او نشان می دهیم
برای دسترسی به فایل های مناجات باخدا (مناجات های خمسه عشر) کلیک کن
http://eitaa.com/joinchat/2469527564C2dbfd3a04f
🔸 هم اکنون میتوانید با کلیک بر روی لینک زیر به #تالار اعلام حضور برنامه صبحگاهی وصل شوید🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/1950941202Cc9bd9e5832
هم اکنون میتوانید با کلیک بر روی متن زیر
به آرشیو ادعیه و زیارت روزانه وصل شوید
فرزندان پدر...
پدری چهار فرزندش را صدا کرد و به آنها گفت: «این اتاق را مرتب کنید تا من برگردم.»
پدر از اتاق خارج نشد، بلکه پشت پرده رفت و از آنجا نگاه میکرد تا ببیند فرزندانش چه کاری انجام میدهند.
یکی از بچههایش گیج و بازیگوش بود. حرف پدر را فراموش کرد و سرگرم بازی شد. یکی دیگر از بچهها شرور بود. خانه را بههم ریخت و فریاد زد: «من نمیگذارم کسی اینجا را مرتب کند!» فرزند دیگر ضعیف و عافیتطلب بود. گوشهای نشست و شروع به گریه کرد و داد زد: «پدر جان! بیا و ببین که اینها نمیگذارند اتاق را مرتب کنم…» فرزند چهارم باهوش و مطیع بود و بلافاصله مشغول مرتبکردن اتاق شد. ناگهان سایه پدر را پشت پرده دید و فهمید که پدرش او را میبیند. او در حالی که لبخند بر لب داشت، به مرتبکردن اتاق ادامه داد.
ناگهان پدر پرده را کنار زد و بیرون آمد. پدر، فرزند گیج و فرزند شرور را جریمه و تنبیه کرد. فرزندی که فقط گریه و زاری کرده بود، چیزی جز سرزنش گیرش نیامد، اما فرزند باهوش علاوه بر رضایت و محبت پدر، پاداش فراوان دریافت کرد.
این داستان، داستان ما در عصر غیبت است. ما جزو کدام دسته از فرزندان امام زمانیم؟ قطعاً شرور نیستیم. اما خدا کند گیج و بلاتکلیف یا ضعیف و عافیتطلب هم نباشیم.
فراموش نکنیم که یاران امام زمان، فرزندان باهوش ایشان در عصر غیبت هستند. یعنی کسانی که در عصر غیبت بیکار نمینشینند و با هوشیاری و امیدواری، شرایط و مقدمات ظهور را فراهم میکنند.