فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
.فاطمه جان! همه تن، چشم انتظار آن لحظة ديدارماي خشتها! ميان من و فاطمهام جدايي مياندازيد؟ دلهاي ما
اي پيامبر خدا! اكنون امانت به صاحبش رسيد و زهرا از شر غم و ستم خلاصي يافت. و
براي من از اين پس چه زشت است چهرة زمين و آسمان بدون حضور زهرا
اما اندوهم اي رسول خدا جاودانه است و چشمانم بيخواب و شبهايم بيتاب
غم پيوسته، همخانة دل من است تا خدا خانهاي را كه تو در آني نصيبم كند
اي رسول خدا! دلم خون و خسته است و غصهام دائم و پيوسته
.چه زود خدا ميان ما جدايي انداخت. من از اين فراق فقط به خدا ميتوانم شكايت كنم
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
اي پيامبر خدا! اكنون امانت به صاحبش رسيد و زهرا از شر غم و ستم خلاصي يافت. وبراي من از اين پس چه زش
فاطمه جان! اگر ترس از استيلاي دشمن بر ما نبود، قبر تو را اقامتگاه جاودان خودم
ميكردم و شيوة اعتكاف برميگزيدم و همچون مادران جوان مرده بر اين مصيبت زار
.ميزدم
يا رسول االله! ببين كه دخترت در پيش چشم تو مخفيانه به خاك سپرده شد، حقش
پايمال و ارثش تاراج گرديد، در حاليكه چيزي از رفتن تو نگذشته بود و ياد تو كهنه نشده
.بود
اينك شكايت را فقط به خدا ميتوان برد اي رسول خدا و با تو و ياد تو ميتوان التيام .يافت
گل را پَرپَر کردند و...
گلخانه را به آتش کشیدند!
خون به دل باغبان کردند؛
آنان که بوی یاس...
به مشامشان نرسیده بود!
چهکند باغبان...
با اینهمه تنهایی؟!