آیا گمان می کنید بانیان خیمه ها در طول راه، همه میلیاردر و ثروتمند هستند؟ نه! بیشتر آن ها کشاورز هستند و نخلستان دارند
خرج سالشان را به زحمت درمی آورند. حدود دو هفته از ماه صفر، بهترین خوراکی را که حتی خودشان در تمام سال به آن دسترسی نداشتند، آماده می کنند و شبانه روز وقت و هزینه صرف می کنند تا از زائران پذیرایی کنند.
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت بیست و هشتم:
اعتراض ها در مجلس یزید ...
#صباحا_و_مساء
🔸بسم الله
سنت #خیرین_اربعین
متوسلین #به_دست_علی_اصغر و سوختگان لبهای خشکیده اش
👌برویم به #استقبال_اربعین
امیدواریم امسال نیز به برکت دست کوچک باب الحوائج، با فزونی بسیار بیش از سالهای گذشته بتوانیم #رضایت_الهی را با خلوص و انفاق بیشتر در راه سیدالشهدا (علیه السلام) بدست آوریم.
امسال برای #زیارت_اربعین تمام مبالغ واریزی به یک حساب مجزا ازتاریخ ( 22_مرداد )، برای کمک به سفر #زائرین_اربعین_سیدالشهدا (علیه السلام) اختصاص مییابد.
راوی از امام صادق (علیه السلام) سؤال کرد که خدا چه ثوابی میدهد برای کسانی که مقدمات زیارت دیگران را فراهم میکنند؟
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«یُعطِیهِ اللَّهُ بِکُلِّ دِرهَمٍ أَنفَقَهُ مِنَ الحَسَنَاتِ مِثلَ جَبَلِ أُحُدٍ»
به اندازه هر درهمی که برای زیارت دیگری پول میدهد، خدا به اندازه کوه احد حسنات به او میدهد.
«وَ یُخلِفُ عَلَیهِ أَضعَافَ مَا أَنفَقَهُ» و چند برابر هزینه ای را که متحمل شده برایش باقی می گذارد
«وَ یَصرِفُ عَنهُ مِنَ البَلَاءِ مِمَّا قَد نَزَلَ فَیُدفَع» و نیز بلاهائی که نازل شده را از وی دور می گرداند
«وَ یُحفَظُ فِی مَالِه»
و همچنین مال و دارائی وی را حفظ و نگهداری می فرماید.
(کامل الزيارات، باب۴۶ ح۵)
میخواهیم با قدمها و انفاقهایمان، یاری دهنده امامِ قائم منصور (عليه السلام) باشیم،
🔸واریز #کمک_هزینه_اربعین، به شماره کارت
💳 ۶۰۳۷۹۹۷۷۰۰۹۸۳۳۵۷ بنام طاهریان
🔸به مدیر کانال نسبت به تمام امور وکالت دهید. .
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت بیست و نهم:
جسارت به امام سجاد ...
#صباحا_و_مساء
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
بانگ الرحیل برخاست و قافله عشق عازم کربلا میشود
بانگ الرحیل برخاست و قافله عشق عازم کربلا میشود
دوباره آب و تشنگی، دوباره آب
نگاه من ز دیدن تلالو اش شکسته باز
پر از صدای العطش، پر از کبوتران طف
دوباره پر سرودن نگاه دل شکسته ها ست
دوباره آب
صدای کودکانه ای ز دور دست،
چقدر این صدا پر از شکایت است.
و جان من پر از صدای هق هق جوانه ها
صدای بیکرانه ای درون جان من رهاست
دوباره آب، دوباره یک پیاله آب،
بیا بنوش کودکم
بیا بنوش
بیا که باز هم نوازشت کنم
دوباره باز تشنگی، دوباره آب
دوباره باز تشنه ام
دو دست خویش را پر از پیاله کرده ام
پیاله ها پر از نگاه
نگاه دلشکسته ای درون آب مانده است
پر از لبان تشنه است
تو ای ترانه ی وفا
تو ای پر از سرودن عطش بیا،
بیا ز دست من بنوش
بیا بنوش
ز من بگیر یک دم این بهانه های گریه را
پر از صدای کودکان تشنه ام
دوباره باز تشنه گی
دوباره باز…
چند صبح پیش، نشسته بودم کنار مشایه، چشمانم را بسته بودم و دلم را داده بودم به صدای قدمها و سایش دمپاییها روی آسفالت!
با خودم فکر کردم؛
"مؤثر بودن" خندهدارترین توهم است در میدانی که، بی هیچ دخالت دستی، در حال لشکرسازی برای حادثهای بزرگ است!
با خودم گفتم: تو اینجایی که فقــط باشی ...
نه تو!
که همه اینجایند که فقط باشند،
وگرنه بدون صدای هر کدام از این قدمها، این آهنگ ناقص نمیماند!
آهنگ قدمهای این لشکر نواخته شده، و هرکه در هرکجای دنیا جا بماند، خودش باخته است!
و هر که تصور کند، در این لشکر مؤثر افتاده، دیوانه است!
با خودم گفتم، آرام و وزین، شبیهای قطرهای از این دریا، فقـــط چشم به مقصد بدوز و برو!
عاقلها را، گوشه کنار جاده، به خود مشغول نمیکند!