هر مومنی، اگر همان طور که برای گرفتاری و بیماریهای خودش دعا میکند، برای فرج مولایش هم #دعا کند، و به حالی برسد که فراق امام عصر دلش را بشکند و احوالش را پریشان کند،حاصل چنین دعایی از دو حال خارج نیست
یا ظهور مولایش را تسریع کند
یا غم و ناراحتی همان مومن دعاکننده جای خودش را به شادی میدهد.
📚 #مکیال المکارم،ج1
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمیان:
#یه_نکته
🔸خدمت اعضای محترم عرض کنم که فعالیت ما توی تلگرام تا اخرین روز ها برجا هست.
✅ لطفا گروه تلگرام رو ترک نکنید.
🌹 مطالب و برنامه ها به لطف خدا قوی تر و دقیق تر از گذشته تقدیمتون میشه.
🔹اینی هم که میگیم تشریف بیارید ایتا
زیاد به خاطر فیلتر تلگرام نیست.
🔶 تلگرام فیلتر بشه یا نشه به هر جهت ما طبق امر #ولایت عمل میکنیم
و از کالای ایرانی حمایت میکنیم تا قدرتمند بشه و در نهایت کشور عزیزمون رونق بیشتری بگیره.
خداوند به یوسف وحی كرد: "ای يوسف! چه كسی آن رويا را به تو نماياند؟"
گفت: "تو ای خدايم"
فرمود: "از مكر زن عزيز مصر چه كسی تو را نگهداشت؟
عرض كرد: "تو ای خدايم
فرمود: "چرا به غير من استغاثه كردی و از من ياری نجستی؟ اگر به من اعتماد میكردی از زندان تو را آزاد میكردم. به خاطر اين اعتماد به خلق، هفت سال بايد در زندان بمانی"
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمیان
آشنای غریب:
@Ashnagharib20
https://eitaa.com/banoyealam
دوستانی که می آیند پی وی من سوال می کنند من ریپورت شدم نمی تونم جواب تونوبدم
شهید کر و لالی که امام زمان(عج) به او مژده شهادت داد و محل دفنش را هم به وی نشان داد ...
شهيد عبدالمطلب اكبري كسي بود كه قبل از شهادتش قبرش را نشان همرزمانش ميدهد.
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
بسم الله الرحمن الرحیم “
یک عمر هر چی گفتم به من میخندیدند…
یک عمر هر چی میخواستم به مردم محبت کنم ، فکر کردند من آدم نیستم و مسخرهام کردند…
یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم ، خیلی تنها بودم.
اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام امام زمان عج حرف میزدم …
آقا خودش بهم گفت: تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد…
راوی حجت الاسلام انجوی نژاد
منبع: هفته نامه صبح صادق شماره 540
https://eitaa.com/banoyealam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید کر و لالی که امام زمان(عج) به او مژده شهادت داد و محل دفنش را هم به وی نشان داد ...
https://eitaa.com/banoyealam
این بنده خدا زمان جنگ مکانیک بود .ایشان پسر عمویی داشت به نام غلامرضا اکبری . می گویند غلامرضا که شهید شد، عبدالمطلب با تعدادی از همرزمان شهید به زیارت گلزار شهدا رفت و سر قبرپسرعمویش نشست ، بعد با زبون کرولالی خودش سعی کرد چیزی را حالی رفقایش کند
رفقا گفتند: چی می گی بابا ؟!
مثل همیشه ، زیاد محلش نذاشتند. عبدالمطلب اما اصرار داشت که منظورش را به بچه ها بفهماند. اما چون فهمیدن اشاره ها و سر و صداهای عبدالمطلب سخت بود
بچه ها زیاد جدی نگرفتند. آخرش دید نمی فهمند ، بغل دست قبرِ غلامرضا ، روی خاک با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید و رویش نوشت : شهید عبدالمطلب اکبری
بعد به ما نگاه کرد گفت و با همان زبان گنگش گفت : نگاه کنید!
رفقا خندیدند، گفتند آره بابا ! نگهش داشتن واسه تو و... از این دست شوخی ها. واقعا کسی جدی اش نگرفت.
می گویند ، عبدالمطلب که دید همه دارند می خندند، مثل همیشه ساکت شد و رفت توی لاک خودش. سرش را انداخت پائین . نگاهی به نوشته های خاکی اش انداخت و بادست پاکشان کرد
می گویند، عبدالمطلب ، فردای همان روز رفت به جبهه. حدود ده روز بعد هم جنازه اش برگشت. رفقا ، هیچ کدام در حال و هوایی نبودند که ده روز قبل را به خاطر بیاورند ، اما بعد از پایان مراسم خاکسپاری ، یواش یواش یادشان آمد. عبدالمطلب را درست همان جایی دفن کرده بودند که ده روز پیش با انگشت نشان داده بود