بسم الله ✍️ از هفت اکتبر به بعد هر خبری که از لبنان می آمد و اتفاقی در آنجا می افتاد، به یکی از دوستان ایرانی مستقر در آنجا پیام میدادم و جویای احوال و اخبار سلامتی شون میشدم. عادت داشتم، دوست سوری ام هم در سالهای جنگ سوریه، هر تابستانی که میرفت به سوریه، بارها ازش احوالش رو میپرسیدم و تا برسه ایران، من و باقی دوستان را دق میداد. دوستی که در لبنان بود، هردفعه خبر سلامتی میدادند الحمدلله، یکبار دیگه کلافه شد و با استدلال راضیم کرد جایشان امن است. این چندوقت بیشتر در فکر مادران مقاومت هستم، بیشتر در فکر بانوان مجاهد مسلمان هستم، بیشتر به تک تک آدمها و رسالت شون در دنیا فکر میکنم، بیشتر به جنگ فکر میکنم،بیشتر به بنی صدر فکرمیکنم، بیشتر به سقوط تل آویو فکر میکنم... یاد گرفتم وقتی کسی انتخاب کرده در #جبهه_حق بایستد، سختی های زیادی را باید تحمل کند تا تراشیده شود برای *نوک پیکان #حق !* خجالت کشیدم از مادری که بی خبر از بچه هایش در قلب غزه است که خبری از دوستی بگیرم که احتمال زیاد ایران باشد... از قضیه پیجر ها به بعد، احوالی نپرسیدم. ان شاءالله که سلامت باشند! این روزها از آن دختر معلول مجروح در غزه خجالت میکشم، در احساسات خودم برایش اسم زینب را انتخاب کردم. با چشمانش مبلغ همه حقایق بود!... اگر تنها ایستادگی کنی، اگر جان بدهی، اگر مال بدهی، اگر آبرو بدهی؛ بوی #گل_نرگس را میشنوی!... 🕯ble.ir/join/BnLVUtLyxp ✿══ بانــوی مجاهد ══✿

محسن رضایی : 《می‌گفتید مذاکره کنیم جنگ نمیشه، مذاکره کردیم جنگ شد! الانم آتش بس کنیم دو ماه بعد اسرائیل حمله میکنه》 #حق