#شعر
#علامه طباطبایی
🟢شعر زیبایی ار علامه طباطبایی اعلی الله مقامه
💠پروانه، بلبل و علامه طباطبایی (رحمة الله علیه)
🔸از دلِ آنروز كه من زادهام
🔹داغ بدل بوده و دل دادهام
🔸تا به ره افتادهام از كودكي
🔹هيچ نياسوده دلم اندكي
🔸شهر و ده و سينۀ دريا و كوه
🔹گشتم و بگذشتم ودل در ستوه
🔸رحل بهر جاي كه ميافكنم
🔹روز دگر خيمۀ خود ميكَنم
🔸شاهد مقصود نديدم دمي
🔹هيچ نديدم خوشي و خرّمي
🔸چرخ نگرديد بكامم دمي
🔹قرعه نيفتاد بنامم دَمي
🔸از كف و از كاسۀ گردون دون
🔹بردهام و ريختهام اشك و خون
🔸من كه نبودم به رهش خار راه
🔹كوشش وي را ننمودم تباه
🔸جرم من اينست كه آزادهام
🔹وز رقمِ تيره دلي، سادهام
🔸دوش بياد دل ويران شدم
🔹چون خط ايّام پريشان شدم
🔸عاقبتم سينۀ غم تنگ شد
🔹پای شكيبائي من لنگ شد
🔸شمع بدستي و بدست دگر
🔹ساغر و مينا، شدم از در بدر
🔸نيم شب از خانه گريزان شدم
🔹گاهِ سحر سوي گلستان شدم
🔸گاهِ بهار و شب مهتاب بود
🔹خرگه گُل بود و لب آب بود
🔸جشن بُد و شيوۀ سرو و سمن
🔹كرده پر از غلغله صحن چمن
🔸بر سر هر بوته گلي، گل زدند
🔹پای سمن زيور سنبل زدند
🔸نغزْ نسيمي كه ز خاور وزد
🔹خود لب گل، گل لب نسرين گزد
🔸رقص كنان نسترن و ياسمن
🔹چنگ زنان، چنگ زنان چمن
🔸تازه عروسان چمن گرم ناز
🔹پرده در افتاده برون جسته راز
🔸مرغ سحر هر چه به دل راز داشت
🔹چون نيِ بیخويش در آواز داشت
🔸ما بغُنوديم بيك كُنج باغ
🔹من خودم و شيشه و جام و چراغ
🔸ليك دلم چون خم مي جوش داشت
🔹شاهد اندوه در آغوش داشت
🔸بسته لب و ديده و گوش از جهان
🔹گرمْ سر از تابش سوز نهان
🔸چشم و لبي را كه ز غم بسته بود
🔹گريه گهي خنده گهي ميگشود
🔸ديدم و پروانه به گرد چراغ
🔹گردد و بزمي است دگر سوي باغ
🔸ليك سراسر همه خاموشي است
🔹جلوه گه راز، فراموشي است
🔸در دو سر باغ دو تا جان فروش
🔹اين بطواف آمده آن در خروش
🔸عالم پروانه همه راز بود
🔹عالم بلبل همه آواز بود
🔸گفت به پروانۀ خامش، هَزار
🔹هان تو هم از سينه نوائي بيار
🔸با دل پر سوز ترا تب سزاست
🔹در جلوی ناز نيازت رواست
🔸گفت به مرغ سحر آرام شو
🔹بستۀ دامی، برو و رام شو
🔸راستي ار عاشق دل رفتهاي
🔹اين همه از بهر چه آشفتهاي
🔸گفت مرا يار بدينسان كند
🔹بیخود و بيتاب و پريشان كند
🔸گفت بگو زنده چرا ماندهاي
🔹تخم وفا گر به دل افشاندهاي
🔸صاعقۀ عشق به هر جا فتاد
🔹نام و نشان سوخته بر باد داد
🔸يا به دل انديشۀ جانان ميار
🔹يا به زبان نام دل و جان ميار
🔸پيش نياور سخن گنج را
🔹ور نه فراموش نما رنج را
🔸فارغ ازين پند چو پروانه گشت
🔹از دل و جان بيخود و بيگانه گشت
🔸خويش بر آتش زد و خاموش شد
🔹رخت برون بُرد و فراموش شد
📒کتاب مهر تابان (یادنامه عالم ربانی علامه سید محمدحسین طباطبایی تبریزی (رحمة الله علیه)، تألیف علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹