🔴 #سبک_زندگی_شهدا
💠 سه روز بعد از #تولّد فرزندم مهدی، ساعت سه صبح از منطقه برگشت، عوض اینکه برود سراغ بچّه، آمد پیش من و گفت: تو حالت خوبست ژیلا، چیزی کم و کسری نداری بروم برات بخرم؟ گفتم: الان؟ (ساعت ۳ صبح بود) گفت: خوب آره هر چیزی بخواهی بدو میروم، میگیرم، می آورم. گفتم: احوال #بچّه را نمی پرسی؟ گفت: تا از تو خیالم راحت نشود نه. بعد مادرش آمد و رختخوابی مرتّب برایش انداخت که بخوابد، گفت: «لازم نیست، من دوست دارم بعد از چند وقت دوری امشب را پیش زن و بچّهام باشم.» آمد همان جا روی زمین پیش من و مهدی نشست. البته نیم ساعت بعدش از شدّت #خستگی خوابش برد.
🔴 #شهید_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
انسان يک تذکر در هر ٤ ساعت
بخودش بدهد بد نيست،
بهترين موقع!
بعد از #نماز وقتی سر به سجده
میگذاريد ،
مروری بر اعمال صبح تا شب خود
بيندازد
آيا کارمان برای رضای #خدا بود؟
#شهید_ابراهیم_همت...🌷🕊
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam•••❥⊰🥀
در این چند صباحی که زنده ایم مرتب به وسیلهی خدا آزمایش می شویم و هر لحظهی عمر ما آزمایش است.
شکست هست، پیروزی هست، سختی هست، راحتی هست، همه چیز هست ولی آنچه بیش از همه مطرح است، آزمایش خداست.
#شهید_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
هرکس که بیشتر برای خدا کار کرد
بیشتر باید فحش بشنود ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم. برای تحمّل تهمت و افترا و دروغ، چون ما اگر تحمّل نکنیم باید میدان را خالی کنیم.
#شهید_ابراهیم_همت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
اولین دوره نمایندگی مجلس داشت شروع میشد
بهش گفتم : «خودت را آماده کن مردم میخواهندت »
قبلا هم بهش گفته بودم ، جوابی نمیداد
آن روز گفت :« نمیتوانم ، خداحافظی شب عملیات بچه هارو با هیچی نمیتونم عوض کنم
#شهید_ابراهیم_همت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◇ سر تا پاش خاكي بود. چشمهاش سرخ شده بود؛ از سوز سرما،
دو ماه بود نديده بودمش.
ـ حداقل يه دوش بگير، يه غذايي بخور، بعد نماز بخون.
سر سجاده ايستاد. آستينهاش را پايين كشيد و گفت «من با عجله اومدم كه نماز اول وقتم از دست نره.»
كنارش ايستادم ، حس ميكردم هر آن ممكن است بيفتد زمين. شايد اين جوري ميتوانستم نگهش دارم.
#نماز_اول_وقت
#شهید_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
◇ حاجی داشت حرف میزد و سبزی پلو را با تن ماهی قاطی میکرد.
هنوز قاشق اول را نخورده، رو به عبادیان کرد و پرسید: عبادی! بچه ها شام چی داشتن؟
گفت: همینو
-واقعا؟جون حاجی؟
نگاهش را دزدید و گفت: ماهی رو فردا ظهر میدیم
حاجی قاشق را برگرداند
بخدا فردا بهشون میدیم
حاجی همین طور که کنار میکشید گفت:
به خدا منم فردا ظهر می خورم!
#شهید_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فکر نکنید افرادی مثل خوارج دوران حکومت امام علی (ع) الان در اطراف ما وجود ندارند وجود دارند خوارج چه کسانی بودند ؟ خوارج امدند و ابتدا به علی(ع) گفتند: که یاعلی ما با تو هستیم بعد همین ها از پشت به علی ضربه زدند این نیست که ما هم در اطراف خودمان چنین آدم هایی را نداشته باشیم الان هم مثل زمان حکومت حضرت علی(ع) خوارجی هستند
#شهید_ابراهیم_همت
#انتخابات
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
از سن ۱۰ سالگی تا لحظه شهادت در تمام فراز و نشیبهای سیاسی و نظامی، هرگز نمازش ترک نشد.
روزی از یک سفر طولانی و خستهکننده به منزل بازگشت.
پس از استراحت مختصر، شب فرا رسید.
ابراهیم آن شب را به همه خستگیهایش تا پگاه، به نماز و نیایش ایستاد
وقتی مادرش او را به استراحت سفارش نمود، گفت:
مادر! حال عجیبی داشتم. ای کاش به سراغم نمیآمدی و آن حالت زیبای روحانی را از من نمیگرفتی!
#شهید_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
از سن ۱۰ سالگی تا لحظه شهادت در تمام فراز و نشیبهای سیاسی و نظامی، هرگز نمازش ترک نشد.
روزی از یک سفر طولانی و خستهکننده به منزل بازگشت.
پس از استراحت مختصر، شب فرا رسید.
ابراهیم آن شب را به همه خستگیهایش تا پگاه، به نماز و نیایش ایستاد
وقتی مادرش او را به استراحت سفارش نمود، گفت:
مادر! حال عجیبی داشتم. ای کاش به سراغم نمیآمدی و آن حالت زیبای روحانی را از من نمیگرفتی!
#شهید_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
#شهیدانه
🌿 من #زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم.
علی وار زیستن و علی وار شهید شدن...
حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن...
را دوست می دارم.
#شهید_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌿 در را باز کردم. ابراهیم بود.
مدت ها بود ندیده بودمش. هر وقت می آمد شهرضا، به ما هم سر می زد.
خیلی خوشحال شدم. احوال پرسی کردم و گفتم: در رحمت باز شده. هم مهمون رسیده، هم بارون می باره.
گفت: ولی اگه این دو تا با هم برخورد کنند، مایه ی زحمتند.
#شهید_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯