- میگفت:
همیشهعکسیهشهیدتواتاقتونداشتهباشید.
پرسیدم:چرا؟
گفت:
ایناچشماشونمعجزهمیکنههروقتخواستید
گناهکنیدفقطکافیهنگاهتونبهشبخور..!💔
#تلنگر
#شهیدانہ
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
وسطِعملیات،زیرآتش
فرقۍبراشنداشت
اذانکهمیشدمۍگفت:
منمیرمموقعیت ِاللّٰه .. !
-شهیدحاجحسینخرازی
#دهه_فجر
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
#شهیدانہ🌿
دشمنان علے
به جرم عشق علے
او را همچون حسیــن بن علے
به شهادت رساندند...💔
آری، "اخلاص" حدفاصل خیلی
از ماها با این شهدا است
#شهیدآرمانعلےوردی🕊
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
بداخلاقبودنوکه همهبلدن
اگه زرنگیتوهرشرایطیخوشاخلاقیات
روحفظکن :))
#شهیدمحسنحججی
#شهیدانہ
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
#خاطࢪھ
| دعا کنید شهیـد بشم... |
یه روز آقا آرمان بهمون گفت: بچهها همهتون فردا روزه بگیرید بیاید حوزه، قراره افطاری بدیم.
فرداش همه موقع اذان مغرب سر سفره نشسته بودیم. آقا آرمان رو کرد به بچهها گفت: خب انشاءالله که نماز و روزههاتون قبول باشه؛ شما دلهاتون پاکه و چیزی به افطار نمونده، ازتون میخوام برام یه دعا کنید.
همه گفتیم: آقا چه دعایی کنیم؟
آقا آرمان گفت: دعا کنید شهید بشم...
همهمون دستامون رو گرفتیم بالا دعا کردیم؛
اصلا انگار نمیدونستیم داریم چه دعایی میکنیم؛
شاید بعضیها معناش رو هم نمیدونستند...
#داداش_آرمان
#شهیدانہ
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
میگفت:
ظاهرشهیدانهداشتن
هنربزرگینیست
اگهمردیباطنترومثلشهداکن...
#شهیدآرمانعلیوردی
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
آ خدا اخہ اون بنده هاٺ ڪہ مرگ و نمیخوان
ولۍ لایق شهادٺ هم نیستݧ چہ غلطۍ بکنن؟ :)
#شهادت
#شهیدانہ
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
جـوانهااگـربخواهند
ازدستشیطـانراحتشونـد
عشـقبہشهـادترادروجودِخود
زندهنگہدارند...🌙🌱
#شهیدانہ
#لبیڪیاخـامنہاے
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
عکسشهدارادراتاقهایمانزدهایم ؛
تافراموشنکنیمامنیتاتاقهایمانرا
مدیونچهکسانیهستیم :)
#شهدا
#شهیدانہ
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌿 در را باز کردم. ابراهیم بود.
مدت ها بود ندیده بودمش. هر وقت می آمد شهرضا، به ما هم سر می زد.
خیلی خوشحال شدم. احوال پرسی کردم و گفتم: در رحمت باز شده. هم مهمون رسیده، هم بارون می باره.
گفت: ولی اگه این دو تا با هم برخورد کنند، مایه ی زحمتند.
#شهید_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌿 اثاث ها را بسته بودند برای انتقال به تهران، خبر رسید حاج همت آمده.
صدای صلوات و تکبیر بلند شد.
بعد از دوتا عملیات و خستگی، این خبر می چسبید.
حاجی گفته برای دیدن امام وقت گرفتهاند.
از ذوقشان نمیدانستند چه کار کنند.
دلشان میخواست همین الان راه بیفتند.
گفت: خب حالا که همه سرحالین، حاضر شین که امشب عملیات داریم.
انشاءالله فردا می ریم.
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌿 مورد هدف هواپیمای عراقی بودیم.
می خواستم ماشین را نگه دارم که برویم یک گوشه پناه بگیریم.
حاجی بدون این که چهره اش تغییر کند گفت: راهتو برو.
حاجی، مگه نمی بینی؟ ما رو هدف گرفته.
زیر لب خواند "لا حول و لا قوه الا بالله"
و دوباره گفت: راهتو برو.
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯