eitaa logo
برادر شهیدم♡
457 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
118 فایل
ولی من با هر عکسی که ازش تو شهر میبینم دلم براش پر میکشه برای غریبیش برا تنهاییش برا مظلومیتش :) #شهید_حسین_اوجاقی #شهید_علی_خلیلی #شهید_مالک_رحمتی ارسال سوژه : @kosarraheli ادمین تبادل : @m_haydarii 🌿تبلیغات و خدمات: @hich_club
مشاهده در ایتا
دانلود
مهران به روح الله گفت: این تقوا که میگن دقیقا یعنی چی؟ روح الله گفت: چیزی که من از تقوا میدونم یعنی: [ ایمان مستمر،عمل مکرر ] آدم با یه شب دو شب به جایی نمیرسه . باید ایمانت دائم باشه و عملت مداوم . اینکه یه شب بری هیئت و کلی گریه کنی ، بعدش انتظار داشته باشی نفس مسیحایی پیداکنی،اینجوری نیست . . . دوروز بعد میبینی تو منجلاب دنیا گرفتار شدی شما را چه شده است که همدیگر را یاری نمی‌کنید؟!!! ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
♦️حال معنوی عجیبی داشت. بهم گفت: «از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم اونهم اینکه تو راه امام حسین و مثل امام حسین شهید بشم.» ♦️بهش گفتم محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین شهید بشه خیلی زجرآوره!» گفت: «به خودِ امام رضا قسم که من حاضرم، خیلی لذت داره.» ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯ ‎‎
میگفت: مطمئن باش هیچ چیزی مثل برخوردِ خوب روی آدم ها تٵثیر ندارد. ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم عبدالله باقری: میان پیرهن دلبرم مرا دفن کنید که بهترین کفن یک شهید لباس عزاداری اوست. برایم شب هفت و چهلم نگیرید و هزینه اش را به فقرا بدهید... پیراهنی که با آن برای امام حسین (علیه السلام) عزاداری کرده ام را روی پیکرم داخل قبر بگذارید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
✅ شهیدی با دو مزار: یکی در بهشت زهرا یکی در سرپل‌ذهاب ♦️ شهید محسن حاجی‌بابا از فرماندهان عملیات در غرب کشور بود؛ مردی که شهادت را ساده نمی‌دید. روزی در جمع رفقا درباره نحوه شهادت گفت: ♦️ «شهادت سوسولی فایده نداره… آدم باید طوری شهید شه که شرمنده حضرت ابوالفضل(علیه‌السلام) نباشه؛ یه تکه از بدنش دستش باشه، بگه آقا من اینم » ♦️ و همین‌طور هم شد... ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۱، گلوله‌ای مستقیم روی سقف ماشینش فرود آمد. ♦️ او و دو فرمانده دیگر درجا پر کشیدند. شدت انفجار آن‌چنان بود که پیکرش هزار تکه شد... ♦️ تکه‌ای از بدنش را در سرپل‌ذهاب دفن کردند بقیه را در قطعه ۲۶ بهشت زهرا... ♦️ شهیدی که برای ما فقط روایت شهادت نگذاشت؛ معیاری گذاشت برای زندگی… برای کار کردن، برای بندگی. ♦️ حاجی‌بابا رفت تا شرمنده حضرت ابوالفضل نشود… 🔹 اما امروز ما چطور زندگی می‌کنیم؟ 🔹آیا ما طوری کار می‌کنیم که شرمنده اهل‌بیت نباشیم؟ 🔹 اهل‌بیت از ما شهادت نمی‌خواهند ولی اخلاص در کار صداقت با مردم و خدمت بی‌منت را چرا... 🔹 اگر ادامه‌دهنده راه شهید هستیم باید گفت: او رفت تا ما درست زندگی کنیم؛ با غیرت با ایمان با مسئولیت. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
✅ هر آن‌چه که شیطان در طول تاریخ ساخته و پرداخته، خلاصه شده است در اسرائیل و آمریکا. [مبارزه با اسرائیل] یعنی شما می‌خواهید شیطان را بزنید زمین! ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🔻شبها تا دیر وقت، زیر نور چراغ فانوس مشغول خواندن و نوشتن بود.می گفت : می خواهم زود خواندن و نوشتن را یاد بگیرم تا روضه خوان امام حسین (علیه‌السلام) شوم. 🔹محرم که می شد مردم را جمع می کرد و برای شان روضه می خواند.وقتی شهید شد، ۱۸ روز روی ارتفاعات کردستان مانده بود 🔹۲۸ روز بعد از شهادت آوردندش برای تشییع، بدنش سالم سالم بود و بوی عطر می داد. 🔹نُه سال بعد از شهادتش هم، وقتی شدت باران قبرش را خراب کرده بود، سنگ لحد را که برداشتیم، جنازه سالم بود. 🔹خواستند بیاورندش بیرون دست های شان خونی شد... ✍ راوی: پدر شهید ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فرازی از وصیتنامه مدافع حرم شهید سجاد زبرجدی 🔹شما چهل روز دائم الوضو باشید؛ خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد. ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
♦️ چیزی که در بیست و نه سال زندگی مشترک‌مان دیدم ملایمت و صبر ایشان بود. در کارهای خانه به من کمک می‌کردند، در خرید لوازم مورد نیاز، رسیدگی به باغچه‌ها و بعضی وقت‌ها شستن ظروف آشپزخانه مشارکت داشت. ♦️مطلبی که هیچ گاه از یادم نمی‌رود احترام او نسبت به من بود و در مقابل من هم حرمت ایشان را رعایت می‌کردم، در سراسر زندگی حتی یک‌بار هم به من تو نگفت! ✍ راوی:همسر شهید ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
رفته بودیم شناسایی... پشت عراقی‌ها بودیم و تا مقر نیروهای خودی ، پانزده کلیومتر فاصله داشتیم. علی آقا جلوی من حرکت می‌کرد. ناخواسته پایم به پاشنه کفشش گیر کرد و کف کفشش کنده شد... با شرمندگی گفتم: علی آقا! بیا کفش من را بپوش. اما با خوش‌رویی نپذیرفت و تا مقر با پای برهنه و لنگ لنگان آمد. وقتی برگشتیم با دیدن پاهای زخمی و تاول زده‌اش باز شرمنده شدم. اما ایشان از من تشکر کرد!! متعجبانه گفتم: تشکر چرا؟ گفت: ”چه لذتی بالاتر از همدردی با اسیران کربلا. شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضه یتیمان اباعبدالله“ ✍ راوی:حسینعلی مرادی 📚 برگرفته از کتاب:دلیل نوشته:حمید حسام ‎ ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌷شهید حاج ابراهیم همت: ✅به عنوان یک برادر کوچکتر خواهش می کنم برای دیدن خانواده شهدا به منازل این عزیزان بروید و به آنها سرکشی کنید. ‎‎ ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
ساده زیستی شهید رجایی زبانزد عام و خاص بود. «شهید رجایی یک شلواری داشت که چند سالی بود آن را می‌پوشید و همیشه خودشان هم آن شلوار را می‌شستند و اطو میکردند. یا در مورد دیگری، اوایل نخست وزیری ایشان بود که برخی آقایان گفتند به خاطر فشار زیاد کاری هر روز یک عدد سیب درشت برای آقای رجایی ببریم که تقویت شوند، وقتی همان بار اول سیب را دیدند و دلیل این کار را متوجه شدند به آنها گفتند؛ فکر میکنید چطور شد که شاه شاه شد و بنی‌ صدر شد بنی‌ صدر. از همین رفتارهای به ظاهر ساده شروع شد. به آقایان هم گفتند هرگز با من طوری رفتار نکنید که فراموش کنم من محمدعلی رجایی فرزند عبدالصمد هستم همان کاسه بشقاب فروش دوره گرد پیش از انقلاب هستم». ✍ راوی:حسین رثایی ‎‎‌🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯