eitaa logo
ثامن_برادران(ک.ب)
39 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
4.1هزار ویدیو
499 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | چشمان عقاب! 🍃🌹🍃 🔻شهید علی پرورش دارای دان ۵ هنرهای رزمی بود و قهرمانی تیراندازی ارتش‌های ایران و قهرمانی آمادگی جسمانی ارتش‌ها را نیز در کارنامه ورزشی خود داشت. 🔸توانایی‌های خارق العاده و هوشیاری زیاد و دید بسیار عالی او در عملیات‌های شناسایی در مناطق کوهستانی باعث شد تا همرزمانش به وی لقب " چشمان عقاب " را بدهند. 🔹علی پرورش همرزم شهیدان چون سردار نورعلی شوشتری، سردار شهید شفیع پور، شهید زلفی و دیگر شهیدان عزیزی بود که در آبان ماه سال ۱۳۸۸ در منطقه «سرباز» سیستان و بلوچستان بر اثر انفجار تروریستی به شهادت رسیدند. اما آن‌روز سرنوشت طوری برای پرورش رقم خورد که وی از یاران شهیدش جا بماند؛ ماجرا از این قرار بود که ایشان به خاطر تولد پسر کوچکش (امیررضا) جایش را با دیگر شهید سرافراز پاسدار یعنی شهید زلفی عوض کرد، بعد از مراجعت به تهران، جهت تولد فرزندش و هنگامی که مشغول انجام کارهای بستری شدن همسرش در بیمارستان بود، خبر شهادت همرزمانش را می‌شنود. 🔺بعد از این حادثه بود که دیگر کسی علی را آن علی سابق ندید و این امر آخرین دلبستگی‌های او را با این دنیا و زندگی برید و پاره کرد تا اینکه معبر دیگری برای پیوستن به قافله شهدای کربلا، این بار در شمال غرب باز شد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | روایت مادرانه از شهادت شهید غلامرضا بامدی 🍃🌹🍃 🔻شهید غلامرضا بامدی کمک به دیگران را بسیار دوست داشت و در اردوهای جهادی شرکت می‌کرد. گاهی از اساتید دانشگاه پول می‌گرفت و برای مستمندان مناطقی از سنندج بسته‌های ارزاقی و لباس می‌برد. ماشین پدرش سمند بود. صندوقش را پر می‌کرد و می‌برد. 🔺مادر شهید بامدی درباره پسرش می‌گوید: " هرساله اربعین نذر آش داشتم. یک‌بار به غلامرضا گفتم: مامان می‌ترسم امسال به خاطر کرونا درست کنم همسایه‌ها دوست نداشته باشند، اما خب این آش را چکار کنم؟ خندید و گفت: من فکرش را کردم. قابلمه را بپیچ لای دستمال، بگذار عقب ماشین ببریم جایی که می‌گویم. یکی از دوستانم هم نذری شله زرد داشت. او هم درست کرد و با ماشینش برداشت رفتیم. ظروف یکبار مصرف را هم گرفتیم. دخترم و احمدرضا هم بودند. خدا شاهد است عجیب بود. همه او را می‌شناختند. یک جانباز جلو آمد و پرسید شما مادر غلامرضا هستی؟ گفتم: بله. گفت: شیرت حلال این پسر. چند سال است به من کمک می‌کند و پسرهایم را هم برد سر کار. ما ابدا از این موضوعات اطلاع نداشتیم". 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | از تلاش برای اعزام به سوریه تا جا زدن خود به عنوان مهاجر افغانستانی! 🍃🌹🍃 🔻شهید مصطفی صدرزاده برای اعزام به سوریه تلاش‌های فراوان کرد ولی موفق نشد. تا اینکه به عنوان یک مهاجر افغانستانی خود را به لشکر فاطمیون رساند. 🔹از خصوصیات اخلاقی این شهید کلام دلنشین و رفتار پسندیده بود، وی توانست اراذل و اوباش را به هیات‌های مذهبی دعوت کند و با شوخی به آن‌ها می‌گفت:" داداش بیا دو دقیقه رو با ما بد بگذرون" 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | دختر میکائیل یک ماه بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد 🍃🌹🍃 🔻شهید میکائیل هاشمی، پس از شناسایی شکارچیان متخلف به صورت قانونی وارد عملیات شده و آنها را تعقیب می کند. شکارچیان با کشاندن محیط بانان به راه فرعی آنان را غافلگیر کرده و منجر به شهادتش می شوند. 🔸میکائیل هاشمی، چشم هایش نگران آهوهای دشت فیل خاصه بود و از طریق بی سیم به همکاران خود در پاسگاه اطلاع می دهد ولی پس از دقایقی ارتباطش با پاسگاه قطع می شود. 🔺وی با ۲۰ سال سابقه کار در سازمان حفاظت محیط زیست یک پسر ۶ ساله به نام پارسا داشت و دختری که بعداز شهادت پدرش به دنیا آمد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | نوجوانی که پرچم دشمن را پایین کشید 🍃🌹🍃 🔻شهید بهنام محمدی چندین مرتبه توسط دشمن به اسیری گرفته شد، وی هر بار با روشی متفاوت از دست دشمن فرار می کرد. برای این که عراقی ها را فریب بدهد گریه می کرد و می گفت: من به دنبال مادرم می گردم او را گمش کردم در واقع او با استفاده از توان و جسارتش موفق شد از موقعیت دشمن، اطلاعات ارزشمندی را کسب و در اختیار فرماندهان جنگ قرار دهد. 🔸بهنام محمدی یک بار برای شناسایی رفته بود که عراقی ها او را گرفتند و چند سیلی محکم به او زدند. روی صورت بهنام محمدی، جای دست سنگین مامور عراقی مانده بود، وقتی که برگشت دستش روی سرخی صورتش بود و حرف نمی زد فقط به بچه ها اشاره نمود که عراقی ها کجایند و بچه ها راه می افتادند. 🔺محمدی در یک روز، بالای یکی از ساختمان های بلند خرمشهر، پرچم عراق را دید و خودش را بطور نامحسوسی به ساختمان رساند و پرچم ایران به دور از چشم بعثی ها جایگزین پرچم عراق کرد، دیدن پرچم ایران بر فراز آن قسمت اشغال شده خرمشهر در بچه ها روحیه مضاعفی را بوجود آورده بود و جالب تر این بود که عراقی ها تا ۱۸ آبان، این مساله را نفهمیده بودند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | پلیسی که در درگیری با داعش به شهادت رسید 🍃🌹🍃 🔻شهید عزیزالله بهمنی در تیرماه سال ۱۳۹۵ با دختر دایی خود ازدواج کرد، حاصل این پیوند فرخنده فرزند دختری به نام نیایش است که در زمان شهادت پدر یک سال سن داشت. 🔸شاید شوخی های شهادت گونه در صحبت هایش بهمنی را تا معراج بالا برد. همسرش می گوید: در جمعی بودیم که همسرم به شوخی گفت: " اگر من شهید شوم، اولین شهید شهرمان هستم". 🔺سرانجام گروهی از اشرار وابسته به گروهک اهواز، او و ستواندوم علی بخش حسنوند را به شهادت رساندند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | این خالکوبی یا فردا پاک می شود یا خاک می شود 🍃🌹🍃 🔻شهید مجید قربانخانی به خاطر خالکوبی هایش طوری در سوریه وضو می گرفته که معلوم نباشه. اما شب آخر بی خیال می شود و راحت وضو می گیرد. 🔸یکی از بچه ها که تازه مجید را در سوریه شناخته بود به او می گوید: مجید جان تو این همه خوبی حیف نیست خالکوبی داری؟ مجید هم در جوابش می گوید: این خالکوبی یا فردا پاک می شود، یا خاک می شود. 🔺پدر شهید می گوید: "مجید بچه زبر و زرنگی بود و درآمد خوبی داشت. اما عجیب دست و دلباز بود و اگر مستمندی را می دید، هرچه داشت به او می بخشید. فکر هم نمی کند که شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند. گاهی در یک روز کلی با نیسانش کار می کرد، اما روز بعد پول بنزینش را از من می گرفت! ته توی کارش را که در می آوردی میفهمیدی کل درآمد روزش را بخشیده است. واقعا دل بزرگی داشت و همیشه تک کلامش این بود" (( خدای بزرگ می رساند)) 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | آتش نشانی که همسرش او را برای امداد رسانی به پلاسکو بدرقه کرد 🍃🌹🍃 🔻شهید علی مستوفی همیشه داوطلبانه به ماموریت می رفت. در زمان های فراغتش برای افرادی که بیکار بودند اشتغال زایی می کرد تا درآمی داشته باشند. 🔺برادر علی مستوفی می گوید: علی در ساختمان مچاله شده گیر افتاده بود. دعا می کردیم که زنده باشد اما وقتی همکارش گفت او آخرین نفری بود که علی را هنگام بالا رفتن از ساختمان دیده، دنیا روی سرم خراب شد. با این حال سعی می کردم امید داشته باشم چرا که نمی خواستم خانواده مان را نگران کنم، همسر برادرم گفت خودش او را بدرقه کرده تا برای کمک به ساختمان پلاسکو برود چرا که می دانست نیروهای امدادی کم هستند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | زمانی که ساعت زندگی متوقف شد‼️ 🍃🌹🍃 🔻همسر شهید نوری با اشاره به نحوه شهادتش می گوید: ۲۰ روز سوریه بود و ۲۹ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۸:۴۵ صبح جمعه شهید می شود. 🔺زمان دقیقش را هم بخاطر اینکه می دانم که لحظه شهادت ساعتش روی مچ دستش بوده و موج انفجار سبب می شود باتری ساعت بخوابد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که الگوی خانواده بود ▪️◾️▪️ ▪️شهیده طلایه بیگ زاده نه تنها در امور درسی، بلکه در امور تربیتی نیز فعال بود و موفق به کسب عناوین ممتاز در رشته های نهج البلاغه، کتابخوانی و ... شد. ▪️شهید بیگ زاده به عنوان خواهر بزرگتر نقش مادر را هم درخانه ایفا می کرد و همواره دلسوزانه به برنامه های تحصیلی و تربیتی خواهران و برادرش نظارت داشت. ▪️سال ۸۸ دکتر نوری همسر شهیده طلایه در رشته طب اورژانس دانشگاه تبریز قبول شد و خانم دکتر با روحیه فداکاری و بزرگ منشی خود مسئولیت ۲ فرزند خردسال و خانه داری را در ارومیه عهده دار شد تا دکتر نوری بتوانند با فراغت خاطر دوران تخصصی خود را پایان ببرند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | اولین و آخرین عکس یادگاری 🍃🌹🍃 🔻همسرش در خصوص ماه عسلی که داشتند این طور تعریف می کند: آنقدر خوش گذشت که باور خودمون هم نشد. 🔸یه عکس یادگاری انداخت و آخرین عکس یادگاریمون شد ولی حیف که مرخصی اش زود تمام شد و برگشتیم. 🔺روز حادثه امین در مرخصی بود که گوشی اش زنگ خورد و سراسیمه از منزل خارج شد و دیگر هیچوقت به منزل برنگشت و حال از او دخترکی مانده است که همیشه و همه جا بهانه دیدن پدر را می گیرد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | خاطرات سردار سلیمانی درباره شهید محمد حسین یوسف الهی 🍃🌹🍃 🔻سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره نحوه شهادت شهید حسین یوسف الهی اینچنین گفته است: " هنگامی که آن‌ها در اتاق عملیات بودند دشمن در عملیات والفجر ۸ دست به حمله شیمیایی می‌زند، او یاران خود را از سنگر خارج کرد و خود به شهادت رسید. 🔹شجاعتی که محمدحسین یوسف الهی و چند نفر از بچه‌های اطلاعات عملیات در والفجر ۳ از خودشان نشان دادند فراموش شدنی نیست. عملیات ناموفق بود و لشکر منطقه را خالی کرده بود. فقط بچه‌های اطلاعات که حدود هشت نفر می‌شدند در شیار گاوی بالای تکبیران مستقر بودند. وقتی عراق پاتک کرد نوک حمله خود را به سمت شیار گاوی قرار داد. محمدحسین این هشت نفر را در خطی به طول هفتصد متر چید و در مقابل دشمن ایستاد. او می‌دانست که اگر این خط سقوط کند شهر مهران در خطر است. این هشت نفر طوری مقابل دشمن ایستادند که عراقی‌ها فکر کردند شیار گاوی پر از نیرو است بالاخره بچه‌ها آن قدر مقاومت کردند تا بعد از دو سه ساعت نیرو‌های کمکی رسیدند و عراقی‌ها را مجبور به عقب نشینی کردند آن روز اگر محمدحسین و نیروهایش چنین رشادتی از خود نشان نمی‌دادند قطعا مهران سقوط می‌کرد و دوباره به دست عراقی‌ها می‌افتاد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb