1️⃣ داستان غیرواقعی و عجیب و غریبی که اینجا نقل شده، گزیده ی یکی از رمان های تاریخی ذبیح الله منصوری، در کتاب "سرزمین جاوید" است، که هیچگونه اعتبار تاریخی ندارد و در دکان هیچ عطاری جز دکان خود #منصوری پیدا نمی شود.
📌می دانیم که منصوری در ترجمه ی کتاب ها به متون اصلی وفادار نبود و بسیاری از مطالب ترجمه شده، در واقع از تخیل وی سرچشمه می گرفت. بنابرین نوشته های وی آن اعتبار تاریخی مورد نظر را ندارند.
2️⃣ اصل واقعه ی حملات گروهی از #اعراب به جنوب ایران و مقابله ی #شاپور_دوم در برابر آنان از مسلمات تاریخی است و در منابع مختلفی مانند متن زرتشتی "بندهشن" و شاهنامه ی فردوسی آمده است،اما خالی از داستان پردازی ها و افسانه سرایی ها هم نیست.
📌در مورد شخصیت و زندگانی شاپور دوم ساسانی نیز، وضع به همین منوال است. مثلا حکایت گذاشتن تاج شاهی بر شکم مادر شاپور دوم، یکی از همین افسانه هاست. جالب است که حتی منصوری نیز در کتاب خود آن را روایتی ضعیف شمرده است.
👈اما کشتار 120 هزار نفری، اسیران ایرانی به دست اعراب، حتی در نوشته های تخیلی منصوری هم نیست و وی تنها به کثرت اسرا اشاره کرده است.
بنابراین کذب بودن آن آشکار است.
3️⃣ در رمان تاریخی منصوری، نام فرمانده اعراب در حمله به قسمت های جنوبی ایران، "قروه بن مخلب" است، نامی که البته نشانی در تاریخ ندارد و تنها نام نزدیک، "ابن مخلب" لقب محمد بن اسماعیل است، که در زمان حمله ی ابوطاهر قرمطی به مکه در سال 317 هجری، امیر آنجا بوده است.
اما در منابع دیگر نام سردسته ی اعراب "طایر غسانی" ذکر شدهاست
4️⃣ در باره ی ملقب شدن شاپور دوم به "ذوالاکتاف" اقوال مختلفی موجود است. و قول معروف همان است که شاپور دوم پس از پیروزی بر اعراب مهاجم، اقدام به سوراخ کردن کتف ایشان کرده است که البته روشی بیرحمانه بوده است.
📌فردوسی سروده است👇
✅به دژخیم فرمود تا گردنش
زند به آتش اندر بسوزد تنش
✅سر طایر از ننگ در خون کشید
دو کتف وی از پشت بیرون کشید
✅هرآنکس کجا یافتی از عرب
نماندی که با کس گشادی دو لب
✅ز دو دست او دور کردی دو کفت
جهان ماند از کار او در شگفت
✅عرابی ذوالاکتاف کردش لقب
چو از مهره بگشاد کفت عرب...
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتاء 👇
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin
پاسخ به شبهه👇
✅ داستان غیرواقعی و عجیب و غریبی که اینجا نقل شده، گزیده ی یکی از رمان های تاریخی ذبیح الله منصوری، در کتاب "سرزمین جاوید" است، که هیچگونه اعتبار تاریخی ندارد و در دکان هیچ عطاری جز دکان خود #منصوری پیدا
نمی شود. [1]
می دانیم که منصوری در ترجمه ی کتاب ها به متون اصلی وفادار نبود و بسیاری از مطالب ترجمه شده، در واقع از تخیل وی سرچشمه می گرفت. بنابرین نوشته های وی آن اعتبار تاریخی مورد نظر را ندارند.
2️⃣ اصل واقعه ی حملات گروهی از #اعراب به جنوب ایران و مقابله ی #شاپور_دوم در برابر آنان از مسلمات تاریخی است و در منابع مختلفی مانند متن زرتشتی "بندهشن" و شاهنامه ی فردوسی آمده است،اما خالی از داستان پردازی ها و افسانه سرایی ها هم نیست.
در مورد شخصیت و زندگانی شاپور دوم ساسانی نیز، وضع به همین منوال است. مثلا حکایت گذاشتن تاج شاهی بر شکم مادر شاپور دوم، یکی از همین افسانه هاست. جالب است که حتی منصوری نیز در کتاب خود آن را روایتی ضعیف شمرده است. [2]
اما کشتار 120 هزار نفری، اسیران ایرانی به دست اعراب، حتی در نوشته های تخیلی منصوری هم نیست و وی تنها به کثرت اسرا اشاره کرده است.
بنابراین کذب بودن آن آشکار است.
3️⃣ در رمان تاریخی منصوری، نام فرمانده اعراب در حمله به قسمت های جنوبی ایران، "قروه بن مخلب" است، نامی که البته نشانی در تاریخ ندارد و تنها نام نزدیک، "ابن مخلب" لقب محمد بن اسماعیل است، که در زمان حمله ی ابوطاهر قرمطی به مکه در سال 317 هجری، امیر آنجا بوده است. [3]
اما در منابع دیگر نام سردسته ی اعراب "طایر غسانی" ذکر شده است.
4️⃣ در باره ی ملقب شدن شاپور دوم به "ذوالاکتاف" اقوال مختلفی موجود است. و قول معروف همان است که شاپور دوم پس از پیروزی بر اعراب مهاجم، اقدام به سوراخ کردن کتف ایشان کرده است که البته روشی بیرحمانه بوده است.
فردوسی سروده است👇
✅به دژخیم فرمود تا گردنش
زند به آتش اندر بسوزد تنش
✅سر طایر از ننگ در خون کشید
دو کتف وی از پشت بیرون کشید
✅هرآنکس کجا یافتی از عرب
نماندی که با کس گشادی دو لب
✅ز دو دست او دور کردی دو کفت
جهان ماند از کار او در شگفت
✅عرابی ذوالاکتاف کردش لقب
چو از مهره بگشاد کفت عرب...[4]
اما برخی تاریخ نگاران، نظر دیگری دارند چنانکه "پیرنیا" (شاید در مقام توجیه) نوشته است👇
«نوشته اند که شاپور بسیار بی رحمانه با اسرای عرب رفتار کرد؛ به حکم او شانه ی آنها را سوراخ کرده ریسمانی از آن می گذرانیدند و از این جهت معروف به ذوالاکتاف شد، و لکن محققان جدید، بر این عقیده اند که این نسبت دروغ است. این لقب را از این جهت به شاپور داده اند که شانه ی او
پهن بود. بعدها چون جهت لقب او فراموش شده بود، این روایت را جعل کردند تا جهتی برای آن درست کرده باشند». [5]
منصوری نیز در کتاب خود با آوردن نظرات برخی محققان اروپایی، در صحت قولی که بالاتر ذکر شد، اظهار تردید کرده است. [6]
✳️👈 نتیجه ی سخن اینکه👉✳️
چنین مطالبی،اعتبار تاریخی چندانی ندارند و البته در راستای طرح های باستان ستایی، برتری جویی نژادی و عرب ستیزی منتشر می شوند و نباید محل اعتنا باشند.
📚 پی نوشت ها ⬇️⬇️⬇️
1️⃣سرزمین جاوید، ج 4، چ 11، ص 2183.
2️⃣همان، ص 2174.
3️⃣التنبیه و الاشراف مسعودی، ص 373.
4️⃣شاهنامه، بخش پادشاهی شاپور ذوالاکتاف.
5️⃣تاریخ ایران، حسن پیرنیا، چ 3، ص 195.
6️⃣سرزمین جاوید، از ص 2193 تا 2195.
منبع انتی شبهه