کانال براهین پاسخگویی به شبهات مذهبی وسیاسی روز
⛔️ شبهه 1188
مسجدی کنار مشروب فروشی قرار داشت و امام جماعت آن مسجد درخطبه هایش هر روز دعا می کرد : “خداوندا زلزله ای بفرست تا این میخانه ویران شود .”
روزی زلزله آمد و دیوار مسجد روی میخانه فرو ریخت . و می خانه ویران شد . صاحب میخانه نزد امام جماعت رفت و گفت : “تو دعا کردی میخانه من ویران شود پس باید خسارتش را بدهی !”
امام جماعت گفت : “مگر دیوانه شدی ! مگر می شود با دعای من زلزله بیاید و میخانه ات خراب شود !”
پس هر دو به نزد قاضی رفتند . قاضی با شنیدن ماجرا گفت : “در عجبم که صاحب میخانه به خدای تو ایمان دارد ، ولی تو که امام جماعت هستی به خدای خود ایمان نداری ! ! !”
صادق هدایت
❇️ پاسخ 1188
🔸🔸وقتی نگارنده یک متن، کافری مثل صادق هدایت باشد، قابل پیش بینی است که داستانش را به سمتی ببرد تا تفکرات الحادیش را ثابت کند، معلوم است که او متدین را دروغگو و فریب کار و گناه کار را بهتر و صادقتر نشان میدهد، مسلم است که او حوادث و رخدادها را غیر حکیمانه، بی منطق و غیرخدایی جلوه می دهد، بدیهی است که روحانی را طوری نشان می دهد که اگر پای پول به میان باشد از اعتقاداتش دست بر میدارد، او حتی نمی داند که امام جماعت هر روز خطبه نمی خواند، اما اقتضای داستانش این است که کلمات را به نحوی کنار هم ردیف کند تا بی خدایی، بی دینی و پوچی را ترویج کند.‼️
🔹🔹مسلماً اگر او یک فرد ملحد و ضد دین نبود می توانست مسیر داستانش را به نحوی دیگر به پیش ببرد، مثلا این که روحانی مشروب فروش را از کار زشتش آگاه کند و کمک کند تا شغلش را عوض نماید، یا بنویسد که روحانی مشروب فروش را قانع کرد تا محل مشروب فروشیش را عوض کند، یا این که برای خرابی مشروب فروشی بلایی با ویرانگری زلزه طلب نکند، یا طوری مشروب فروشی را خراب نکند که مسجد روی آن افتاده باشد، یا می توانست در پاسخ به شکایت #مشروب فروش از زبان روحانی بخواهد تا به جای شکایت از وی، از خدای وی که مشروب فروشیش را خراب کرده شکایت کند و یا از او بخواهد که او هم علیه روحانی نفرین کند تا تلافی کرده باشد.
🔺ولی وقتی ذهنی دچار غرض و مرض باشد، دکان مشروب فروشی را کنار #مسجد تأسیس می کند! برای روحانی هر روز خطبه تصور می کند! دعای هر خطبه را زلزله می نویسد! زلزله اش را طوری حادث میکند که مسجد به جای این که صاف بیفتر دقیقا برود و روی مشروب فروشی بیفتد! و روحانیش را هم در پاسخگویی به شکایت مشروب فروش، آدمی بی عقل، کم هوش و دروغگو به تصویر بکشد! و این در حالی است که آن چه خداوند در عالم واقع محقق می کند حکیمانه و در جهت هدایت و تجلی ربوبیت وی و تربیت و آزمایش خلق است نه پوچ و بی هدف و عبس!
✔️مسلماً اگر صادق هدایت عالم خلقت را پوچ و بی هدف و اموراتش را غیر حکیمانه نمی دانست در نهایت دست به خودکشی برای پایان دادن به حیات بی ارزشش نمیزد، یقیناً اگر تفکرات #صادق_هدایت ، صادقانه و در مسیر هدایت بود، او را به ورطه خودکشی و پوچی نمی رساند و یقیناً ترویج چنین داستان ها و شبهاتی تنها در جهت گمراهی و بی ایمانی و پوچی افراد و جامعه و گناهی نابخشودنی است و معلوم است که چنین افرادی برای فرار از حقایق زندگی و در برابر تعارض های ذهنی شان، یا باید به مشروب پناه ببرند و یا به خودکشی و این است عاقبت کفر و عناد.
♨️ سوال:
🔰 چرا در دنيا خدا ميگه از #زنا و #مشروب ولذائذ دوري کن ولي در آخرت برو پيش زنان زيبا و نهر شراب و چه وچه چرا ما بايد نقد را ول کنيم نسيه بگيريم؟!!🤔
✅ پاسخ:
1️⃣.اولا، از معنای شراب در زبان فارسی و عربی با هم فرق می کند چرا که شراب در زبان فارسی به معنای هر ماده مست کننده است اما در زبان عربی به معنای « #نوشیدنی» است.
👌لذا قرآن کریم می فرماید: «شَراباً طَهُوراً» پس نوشیدنی های بهشتی پاک و پاکیزه هستند.
همچنین عمل زنا در دنیا یک عمل غیر قانونی قبیح و زشت است و در بهشت عمل زنا و شهوت رانی وجود ندارد.
2️⃣.ثانیا ،خداوند متعال در دنیا هرچیزی را منع کرده است در مقابل حلال آن را نیز معرفی کرده است خداوند عمل زنا را حرام کرده است اما آرامش را در ازدواج قرار داده است و شراب را حرام کرده است اما نوشیدنی های لذت بخش فراوان دیگری قرار داده است. چرا نباید از حلال آن استفاده نکنیم و به حرام آن فکر کنیم.
3️⃣. ثالثا، دنیا و آخرت دو مرحله از زندگی انسان است که قاعده و قانون های خاص خود را دارد و نمی شود با هم مقایسه کرد.
🔹️ مثل این که به شما بگویند در دوران تحصیل کمتر بازی کنید و از خیلی کار ها منع می شوید تا بعد از چند سال به جایگاه بهتری برسید حال اگر شما بگویید من نقد را به نسیه نمی دهم یعنی شما می خواهید با این کار کوتاه مدت خود آینده طولانی خود را تباه کنید. و در دنیای کوتاه مدت آزادانه هر کاری انجام دهید و در زندگی آخرتی که با مرگ آغاز می شود و پایانی نخواهد داشت زندگی خود را به تباهی بکشانید.
💠♥️💠♥️💠♥️💠
✨
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتاء 👇
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin
هدایت شده از کانال براهین پاسخگویی به شبهات مذهبی وسیاسی روز
⛔️ شبهه 1188
مسجدی کنار مشروب فروشی قرار داشت و امام جماعت آن مسجد درخطبه هایش هر روز دعا می کرد : “خداوندا زلزله ای بفرست تا این میخانه ویران شود .”
روزی زلزله آمد و دیوار مسجد روی میخانه فرو ریخت . و می خانه ویران شد . صاحب میخانه نزد امام جماعت رفت و گفت : “تو دعا کردی میخانه من ویران شود پس باید خسارتش را بدهی !”
امام جماعت گفت : “مگر دیوانه شدی ! مگر می شود با دعای من زلزله بیاید و میخانه ات خراب شود !”
پس هر دو به نزد قاضی رفتند . قاضی با شنیدن ماجرا گفت : “در عجبم که صاحب میخانه به خدای تو ایمان دارد ، ولی تو که امام جماعت هستی به خدای خود ایمان نداری ! ! !”
صادق هدایت
❇️ پاسخ 1188
🔸🔸وقتی نگارنده یک متن، کافری مثل صادق هدایت باشد، قابل پیش بینی است که داستانش را به سمتی ببرد تا تفکرات الحادیش را ثابت کند، معلوم است که او متدین را دروغگو و فریب کار و گناه کار را بهتر و صادقتر نشان میدهد، مسلم است که او حوادث و رخدادها را غیر حکیمانه، بی منطق و غیرخدایی جلوه می دهد، بدیهی است که روحانی را طوری نشان می دهد که اگر پای پول به میان باشد از اعتقاداتش دست بر میدارد، او حتی نمی داند که امام جماعت هر روز خطبه نمی خواند، اما اقتضای داستانش این است که کلمات را به نحوی کنار هم ردیف کند تا بی خدایی، بی دینی و پوچی را ترویج کند.‼️
🔹🔹مسلماً اگر او یک فرد ملحد و ضد دین نبود می توانست مسیر داستانش را به نحوی دیگر به پیش ببرد، مثلا این که روحانی مشروب فروش را از کار زشتش آگاه کند و کمک کند تا شغلش را عوض نماید، یا بنویسد که روحانی مشروب فروش را قانع کرد تا محل مشروب فروشیش را عوض کند، یا این که برای خرابی مشروب فروشی بلایی با ویرانگری زلزه طلب نکند، یا طوری مشروب فروشی را خراب نکند که مسجد روی آن افتاده باشد، یا می توانست در پاسخ به شکایت #مشروب فروش از زبان روحانی بخواهد تا به جای شکایت از وی، از خدای وی که مشروب فروشیش را خراب کرده شکایت کند و یا از او بخواهد که او هم علیه روحانی نفرین کند تا تلافی کرده باشد.
🔺ولی وقتی ذهنی دچار غرض و مرض باشد، دکان مشروب فروشی را کنار #مسجد تأسیس می کند! برای روحانی هر روز خطبه تصور می کند! دعای هر خطبه را زلزله می نویسد! زلزله اش را طوری حادث میکند که مسجد به جای این که صاف بیفتر دقیقا برود و روی مشروب فروشی بیفتد! و روحانیش را هم در پاسخگویی به شکایت مشروب فروش، آدمی بی عقل، کم هوش و دروغگو به تصویر بکشد! و این در حالی است که آن چه خداوند در عالم واقع محقق می کند حکیمانه و در جهت هدایت و تجلی ربوبیت وی و تربیت و آزمایش خلق است نه پوچ و بی هدف و عبس!
✔️مسلماً اگر صادق هدایت عالم خلقت را پوچ و بی هدف و اموراتش را غیر حکیمانه نمی دانست در نهایت دست به خودکشی برای پایان دادن به حیات بی ارزشش نمیزد، یقیناً اگر تفکرات #صادق_هدایت ، صادقانه و در مسیر هدایت بود، او را به ورطه خودکشی و پوچی نمی رساند و یقیناً ترویج چنین داستان ها و شبهاتی تنها در جهت گمراهی و بی ایمانی و پوچی افراد و جامعه و گناهی نابخشودنی است و معلوم است که چنین افرادی برای فرار از حقایق زندگی و در برابر تعارض های ذهنی شان، یا باید به مشروب پناه ببرند و یا به خودکشی و این است عاقبت کفر و عناد.
#شبهه
☘️🍃☘️
ِتوی کلاس دینی
وقتی فقط ۱۱ سالم بود...
معلم گفت:
نباید #مشروب" بخوری!
من اصلا نمیدونستم مشروب چیه!!!
معلم دینی یادم داد!!!
گفت نباید با #دخترا" بازی کنی!
نباید به بدنشون #نگاه" کنی!
من اصلا توی بازی با دخترا ، متوجه بدنشون نبودم!
معلم دینی یادم داد!!!
معلممون گفت...
نباید بدون عقد شرعی #هـمـبـسـتر" بشی!
من از حرفهاش چیزی نفهمیدم!
اصلا نمیدونستم راجع به چی حرف میزنه!
معلم دینی یادم داد!!!
گفت:
اگه خواهر داری ، نذار بدون روسری بره جلو #نامحرم"!
من نمیخواستم به خواهرم "زور" بگم!
معلم دینی یادم داد!!!
معلم دینی میگفت:
زنها "نصف" مردها #ارث میبرن!
من نمی خواستم به زنها جور دیگه نگاه کنم!
نمی خواستم "حقشون" رو بخورم!
معلم دینی یادم داد!!!
سرکلاس دینی ، همیشه حرف از "دوری" از زنها و حرف "بهشت و #حوری و شهوت" بود!
ما جدا افتادیم از "جنس مخالف" ولی همیشه راجع بهشون با ما حرف زدند!
همیشه تکرار کردند!!!
«یه جور عقده شد»...!
تکرار ، تکرار ، تکرار و...!!!
ذهن هایی که فقط پر شده بود از "شهوت" ، بدونِ هیچ خاطره ای!
ما گرفتار افکاری همیشگی بودیم!
بدونِ هیچ راهی برای شناخت!
ما از جنس مخالف "جدا" بودیم!
برای همینه که حتی الان هم رفتار با جنس مخالف را بلد نیستیم!
برای همینه که تا یک زن می بینیم ذهن مون و رفتارمون جوریه که خودتان خوب میدانید!
معلم دینی از جنس مخالف برای ما
ذهنیتی "انسانی" نساخت...
ذهنیتی "ابزاری" ساخت!!!
یک روز گفت از روی آیات قرآن بخوان...
خواندم... ولی نفهمیدم!!!
او وادارم کرد کاری انجام بدهم که نمیفهمم!
من نمی فهمیدم معنی کلمه ها را...
فقط میخواندم... و بعد گفت حفظ کن!!!!
حفظ کردم ، همان چیزی که نمی فهمیدم را...!
و بعد در جشن ۲۲ بهمن و دهه فجر
همان آیات را همخوانی کردیم و به ما جایزه دادند!
به خاطر چیزی که نفهمیده بودیم...
ولی حفظ کرده بودیم!!!!!
معلم دینی به ما یاد داد...
هر چیزی در اطرافمان که خوب است ، «نعمت خداست»!
و هر چیزی که بد است ، «حکمت خدا»!
ما هم این وسط یک مشت علافیم که کاری از دستمان ساخته نیست...!!!
معلم دینی بود که یاد داد قبل از انجام هر کار بگو «بسم الله الرحمن الرحیم»!
ولی یاد نداد قبلش باید "فکر" کنیم!
معلم دینی بود که یاد داد "تقیه" کنیم !
یعنی میزان "تقوای" شما بسته به "شرایط" تعیین میشود!
یعنی اگه صلاح بود که "دروغ" بگویید ، اشکالی ندارد!
یا اگر صلاح بود یک نفر را "بفروشید" ، اشکال ندارد!
یا اگر صلاح بود "منت کشی" کنید ، اشکال ندارد!
معلم دینی بود که سر صف نماز "تهدید" کرد اگر کسی که "خندیده" را "معرفی" نکنیم ، از همه نمره انضباط "کم" میکند!
همانجا بود که معنی "آدم فروشی" را فهمیدیم!
معلم دینی بود که گفت...
هر کس"راهپیمایی" بیاید ، ۲ نمره به نمره امتحانش "کمک" میکنیم!
همانجا معنی "دستمال به دستی" و "پاچه خواری" را فهمیدیم!
حالا از ما چه مانده!!!؟؟؟
آدمهایی هستیم که همه چیز و همه اطرافیان خود را "میفروشیم" و "ریا" میکنیم و نامش را میگذاریم: "تقیه"...!!!
جلوی رئیسمان مطیع محض هستیم ، تا به پول و قدرت و احترام برسیم!
برای رسیدن به یک "زن" از غرور ، شرف ، و همه چیزمان میگذریم!
همه "ترفندها" را به کار میگیریم...!
اما پس از رسیدن به خواسته مان ، مثل یک "ابزار" کنار میگذاریمش!
نمی فهمیم که او هم یک " انــســـان" است مثل خود ما...!!!
مـــا پـســران ایــرانـیـــم...
مـَـــردان ایـــرانـیــــم...
دوست داشتیم "خـــوب" باشیم ولــــی
"مـُـعـلــّــم دیــنـــی" داشــتـیـــم..!!!
من دوست دارم برگردم به "۱۱سالگی"...!
وقتی معلم دینی را دیدم " ترک تحصیل" کنم ، چون ترک تحصیل بهتر از ترک "انـســانـیـّـت" است...!!!
کاش معلم انسانیت داشتیم و معلم دینی نداشتیم...!!!
کاش.......