eitaa logo
باران باش | تربیت فرزند
4.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
568 ویدیو
7 فایل
لیلاسادات قاضی‌عسگر هستم✋🏼 کارشناس‌ارشد روانشناسی‌تربیتی و طلــــــــــبه قراره اینجا کنار هم رشد کنیم🌱 #کتابخوانی جلد 2و3و4 و 8و9و 10 من‌دیگرما و کلی مطلب مفید دیگه🚀 صفحه ادمین درایتا و اینستاگرام: @leila_ghazi لینک ناشناس: gkite.ir/es/9759827
مشاهده در ایتا
دانلود
روز شانزدهم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید محمد شالیکار درحال حرکت به سمت سوریه موقع اذان مغرب و عشاء به همرزمانش گفته بود به راننده بگن باایسته... بعد راننده اتوبوس گفت الان جایی برای نماز خواندن پیدا نمیشه ونیم ساعت بعد به مقصد میرسیم. شهیدشالیکار درجواب به آنها گفت من یکسال مراقبت کردم نماز اول وقتم را از دست ندهم شماباعث شدین که من نماز اول وقتم را ازدست دادم. خیلی ناراحت ونگران بودوسرش رابه شیشه اتوبوس خم کردواشک ازچشم هایش جاری شد،ازاینکه نماز اول وقت رابعدیکسال ازدست داده بود. 🔰 فرازی از وصیت نامہ به همه عزیزانم سفارش میکنم : به نماز اول وقت توجه کنند که نماز دربردارنده همه چیز است. وقتی در نماز بنده عاشق در مقابل معشوق که همان پروردگار است می‌ایستد چقدر لذت بخش و زیبا می‌باشد که عاشق صحبت، و معشوق گوش می‌نماید و به درخواست‌هایش پاسخ می‌دهد. 🌧 @baran_bash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز هفدهم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید محمد بروجردی 🎥 سکانسی از فیلم غریب 👆🏼 💠 خاطره‌ای از شهید 👇🏼 بارها شاهد بودم که ضد انقلاب می‌آمد روی بی‌سيم و فحاشی می‌کرد. فحشهای رکيک هم می‌دادند. بعضی از افسران و برادران جوانتر احساساتی می‌شدند و تصميم می‌گرفتند که جوابشان را بدهند. ولی وقتی بروجردی وارد بی‌سيم میشد، ضد انقلاب را نصيحت می‌کرد. می‌گفت: «شما که دين نداريد، لااقل اخلاق و عفت کلام داشته باشيد و اين حرفهای رکيک را در فضای اسلامی اين مملکت نزنيد.» 📍ما درس اخلاق را از او می‌آموختيم، چون در هيچ دانشکده نظامی ننوشته بود که در حين عمليات درس اخلاق به دشمن بدهيد. ⬅️ بروجردی رسالت آسمانی داشت که در صحنه عمليات، اخلاق اسلامی را تعميم بدهد، هم بين دشمن و هم ميان فرماندهان و نيروهای ارتشی و سپاهی و حتی مردم منطقه. 🌧 @baran_bash
روز هجدهم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید عبدالمطلب اکبری بنّا بود،چون کر و لال بود، خیلی جدی نمی‌گرفتنش. یه روزکنار قبر پسر عموی شهیدش با انگشت یه قبر کشید، نوشت”شهید عبدالمطلب اکبری! خندیدیم! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و نوشته‌‌‌اش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و رفت. فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن. ‏دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و ما مسخره بازی درآورده بودیم! 🥀 📌‏وصیت نامه‌ش خیلی سوزناک بود؛ نوشته بود: "بسم الله الرحمن الرحیم یک عمر هرچی گفتم به من می‌خندیدند... یک عمر هرچی می‌خواستم به مردم محبت کنم، فکر کردند من آدم نیستم و مسخره‌ام کردند... یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خیلی تنها بودم. اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف می‌زدم... آقا خودش بهم گفت: تو شهید می‌شی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد." 😢 🌧 @baran_bash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز نوزدهم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید قاسم میر حسینی 🎥 توصیف حیرت‌انگیز حاج قاسم از شجاعت یک شهید شهید محسن خزایی خبرنگار: حاج قاسم سلیمانی را در دمشق دیدم و با او مصاحبه کردم که وقتی خشونت جنگ زیاد می شود بعد از توکل به خدا و توسل به معصومین از روح کدام همرزم شهیدتان مدد می گیرید؟ که ایشان نام حاج قاسم میرحسینی را بردند. حاج قاسم سلیمانی نقل می‌کرد که من در تمام ماموریت‌ها جای حاج قاسم میرحسینی را خالی می‌بینم، به علاوه هنگام شهادت وی اعلام کرد: گمان کردم لشکر ثارالله منحل شد، چون حاج قاسم میرحسینی را یک لشکر می‌دانست. 📍سردار سلیمانی برای تنها شهیدی که کتاب نوشت حاج قاسم میرحسینی بود که با نام "خورشید سیستان" منتشر شد و در آن حالات، معنویات و موفقیت‌هایی که از شهید دیده بود به قلم در آورد. 🌧 @baran_bash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز بیستم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید محمدرضا تورجی زاده شما هروقت بیایی، مزار شهید تورجی زاده شلوغ است. خیلی از مردم در گرفتاری ها و مشکلاتشان به سراغ ایشان می‌آیند. خدا را به آبروی این شهید قسم می‌دهند و برای او نذر می‌کنند، قرآن می‌خوانند، خیرات می‌دهند. بعد به طرز عجیبی مشکلاتشان حل می‌شود! مخصوصا اگر مشکل ازدواج باشد! این را خیلی از جوان های اصفهانی می‌دانند. شما کافی ست یک شب جمعه بیایی اینجا، بسیاری از کسانی که با عنایت این شهید مشکل آنها حل شده حضور دارند.  اینها خیلی نزد خدا مقام دارند. نشنیدی حضرت امام فرمودند: تربت پاک شهیدان تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دارالشفای آزادگان خواهد بود؟ پ. ن: کلیپ رو حتما ببینید 👌🏼 🌧 @baran_bash
روز بیست و یکم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید هادی ثنایی مقدم 📍شهیدی که عکسش در اتاق رهبر انقلاب است. آقا فرمود: «تصویر شهیدی در اتاق من هست که بسیار زیباست و خیلی به آن علاقه دارم.» 🔰مادر شهید می‌گوید: روزی که می‌خواست عازم شود بعد از نهار بلافاصله از خانه بیرون رفت، من و برادرش به دنبال او رفتیم دیدیم رفت خانه یکی از دوستانش، وقتی که بیرون آمد اینقدر لباس پوشیده بود تا خودش را بزرگ نشان دهد نشناختمش، به طرف سپاه می‌رفت متوجه شدم که می‌خواهد به جبهه برود. بعد از 45 روز به مرخصی آمد، من برای ادامه تحصیل او را در کلاس دوم راهنمایی ثبت‌نام کردم تا به مدرسه برود. اما وقتی که کاروان محمد رسول‌الله(ص) از شهر چمخاله عازم جبهه بود، هادی آرام و قرار نداشت، آماده رفتن شد. بعد از عملیات همه بچه‌های همسایه که با او رفته بودند برگشتند اما خبری از هادی نشد. دوستانش گفتند؛ ماشین جا نداشت هادی نیامد. خیلی نگران بودم تا اینکه یکی از رزمندگان که در آن کاروان حضور داشت را به طور اتفاقی دیدم و به او گفتم اگر پسرم شهید شده به من بگوید طاقت شنیدنش را دارم، او به من گفت: هادی شهید شد و جنازه‌اش به همراه تعداد زیادی از شهدا به کنار جاده انتقال داده شد. آن روز هادی یک بارانی آبی به تن داشت و پارچه سفید به همراه چوبی در کنار او قرار داده شد تا آمبولانس‌ها راحت او را پیدا کنند و به عقب برگردانند. آنها از آن محل دور شدند، آمبولانس تعدادی از شهدا را به پشت خط آورد ولی خبری از جنازه هادی نبود. 🌧 @baran_bash
روز بیست و دوم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید عبدالمهدی مغفوری 📍محو روضه‌ی امام حسین علیه السلام 🔰همسر شهید تعریف می‌کنند: هر هفته توی خونه روضه داشتیم، وقتی آقا شروع می‌کرد به خوندن، تا اسم امام حسین (ع) می‌اومد حاجی رو می‌دیدی که اشکش جاری شده. حال عجیبی می‌شد با روضه امام حسین علیه السلام انگار توی عالم دیگه‌ای سیر می‌کرد... یک بار وسطِ روضه، مصطفی رفته بود بشینه رو پاش متوجه بچه نشده بود، انگار ندیده بودش! گریه‌ کنون اومد پیش من، گفت: « بابا منو دوست نداره.. هر چی گفتم جوابم رو نداد ...» روضه که تموم شد، گفتم: «حاجی، مصطفی اینطوری میگه» با تعجب گفت: «خدا شاهده نه من کسی رو دیدم نه صدایی شنیدم...» از بس محوِ روضه بود ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌧 @baran_bash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز بیست و سوم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید احمدعلی نیری شهیدی که بخاطر مبارزه با نفس به مقامات بالایی رسید، در حدی که آیت الله حق‌شناس درباره او فرمودند: شبی در حالی که چراغ‌های مسجد خاموش بود وارد مسجد شدم و مشاهده کردم در و دیوار مسجد ذکر لااله الا الله ملک الحق المبین می‌گویند. خوب که دقت کردم دیدم شهید نیری در حالی که از زمین فاصله دارد در حال خواندن نماز است. ماجرا رو توی کلیپ ببینید 👆 🌧 باران باش (تربیت فرزند) https://eitaa.com/joinchat/1422065903Cdac10fbf21
روز بیست و چهارم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید مهیار مهرام شهیدی که از شدت اعتیاد به کما رفته بود. مهیار و خانواده‌ش در قید و بند مسائل دینی نبودند. او ضدّ نظام و از منافقین بود. وقتی از جبهه به مرخصی آمده بودم، به دیدنش رفتم. به مهیار گفتم: من می خوام برم جبهه، میای با هم بریم؟ او هم که توی حال خودش نبود گفت: باشه. خانواده مهیار از او قطع امید کرده بودند، با این خبرخوشحال شدند. انگار می خواستند یک جوری از دستش راحت بشن! وقتی راه افتادیم، با خودم گفتم: عجب اشتباهی کردم، حالا آبروی خودم را هم می برم. بعد گفتم: الکی دولّا راست شو، باید بغل من بایستی نماز بخوانی. او هیچ چیزی از نماز بلد نبود. به من گفت: توی نماز چی میگی؟ بین ۲ نماز چه دعایی می خونی؟ اما بعد از مدتی با بسیجی‌ها حسابی جور شده بود. با برخی از آنها صحبت می‌کرد و مسائل و مشکلات دینی خودش را می‌پرسید. به نماز خواندن او نگاه کردم. انگار یک عمری نمازخوان بوده! مانند بقیه بسیجی ها شده بود. نماز اول وقت او ترک نمی شد. حالا او به من تذکّر می داد که نماز اول وقت و... را رعایت کن. مهیار دیگر اهل جبهه شد. یک روز ترک کردن آن محیط معنوی برایش سخت بود. قبل از عملیات والفجر۴، پائیز سال۱۳۶۲ نیروهای رزمنده به سوی منطقه پنجوین عراق حرکت کردند. به همراه ۶ شهید دیگر به دست ضد انقلاب به طرز فجیعی به شهادت رسیده بودند. پیکر مهیار به تهران منتقل شد. اما خانواده اش او را تشییع نکردند. پیکر او بدون تشییع در قطعه ۲۸ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد! 🌧 @baran_bash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز بیست و پنجم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید اسماعیل هنیه 🎥سخنرانی به یاد ماندنی شهید هنیه درباره شهید سلیمانی . ♨️ اسماعیل هنیه به شهادت رسید روابط‌عمومی سپاه در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: بسم‌الله الرحمن الرحیم انا‌لله و انا الیه راجعون؛ با عرض تسلیت به ملت قهرمان فلسطین و امت اسلامی و رزمندگان جبهۀ مقاومت و ملت شریف ایران، بامداد امروز محل اقامت جناب آقای دکتر اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسیِ مقاومت اسلامیِ حماس در تهران مورد اصابت قرار گرفته و در پی این حادثه ایشان و یک نفر از محافظینش به شهادت رسیدند. 🌧 @baran_bash
روز بیست و ششم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی 🌷همسر شهید: آقا مهدی آنقدر ولایتمدار بودند که دوست داشتند تعداد بچه‌ها زیاد باشد، به فرزندآوری توصیه می‌کردند و می­‌گفتند فرزندان سبب روزی می‌شود. با اینکه خیلی­‌ها به ما می­‌گفتند شرایط جامعه خوب نیست هزینه­‌ها بالاست و باید به فکر مشکلات بعدی باشید اما آقا مهدی به شدت با این حرف­‌ها مخالفت می­‌کردند. بعد از نهال زمانی که محمد یاسین فرزند سوممان متولد شد خیلی‌ها به آقا مهدی خورده می‌گرفتند که چرا اینقدر بچه می‌آورید. او هم می‌گفت: «چون سلامت روح و جسم داریم. هر کسی خودش می‌داند چند فرزند برای زندگی‌اش لازم است.» این را داخل پرانتز لازم می‌دانم تأکید کنم: بعضی‌ها فکر می‌کنند امثال مهدی آرزویی ندارند یا دیگر به زندگی امید نداشتند، به همین دلیل رفتند جنگ. این درحالی است که آنها صد در صد اشتباه می‌کنند. مهدی بسیار به زندگی امید داشت. ♨️حتی علاقه من را به داشتن بچه‌های زیاد می‌دانست و برای اینکه به رفتنش راضی شوم قول داد مجددا بچه‌دار شویم. 🍃به همین دلیل اناری پرک کردیم و دادیم به یک روحانی به آن دعا خواند تا بخوریم که وقتی از سوریه آمد فرزند دیگری بیاوریم. این یعنی او امید به زندگی داشت. 🌧 @baran_bash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز بیست و هفتم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید سید مهدی موسوی 🎥 پدر شهید موسوی : وقتی پام رو بوسید می‌دونستم میره دیگه نمی‌یاد 😭 🔹برادر شهید سید مهدی موسوی: در آخرین دیدار شهید با پدر و مادرم حضور داشتم، قبل از آن اصرار داشت که حتما بروم و ببینمش و منتظر ماند تا برسم؛ چند بار دست پدر و مادرم را بوسید و از آنها خواست دعا کنند شهید شود؛ پیش از آن هم به حرم حضرت معصومه(س) رفته بود و گویا همین دعا را داشت. 🌧 @baran_bash ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
روز بیست و هشتم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید عباس دانشگر تصویر (کارهایی که شهید از آنها توبه کرده) وصیت نامه عرفانی شهید 👇🏻 سیاهی گناه چهره‌ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده، حرکت جوهره ی اصلی انسان است و گناه زنجیر، من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است، سکونم مرا بیچاره کرده... در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی، دست و پایم را اسیر خود کرده، انسان کر می‌شود، کور می‌شود، نفهم می‌شود، گنگ می‌شود و باز هم زندگی می‌کند... بعد از مدتی مست می‌شود و عادت می‌کند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را انسانِ بی هوش نمی‌کشد، انسانِ خواب نمی‌فهمد، درد را انسان با هوش و بیدار میفهمد... 🌧 @baran_bash
روز بیست و نهم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید یوسف قربانی شهید غواصی که در این دنیای فانی هیچکس را نداشت... در ۶ ماهگی پدرش را در ۶ سالگی مادرش را در ۸ سالگی مادر بزرگش را و برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد... زمان شهادتش هم غریبانه دفنش می‌کنند. 🔺همرزم یوسف می‌گوید: هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هرروز؟ یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم ، کسی را ندارم که.. چند دقیقه قبل از عملیاتی که در آن شهید شد، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان. 🔸بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و به هرکس که می‌توانیم ارسال کنیم تا سِیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه شود... 🌧 @baran_bash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز سی‌ام صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید محسن جاویدی 🎥 روایت مادر شهید 👆🏼 عملیات کربلای ۴ می‌خواست شروع شود که شهید محسن جاویدی به مادرش می‌گوید: می‌خواهم به جبهه بروم. مادر کنجکاو می‌شود که پسرش به کجا و کدام منطقه می‌خواهد برود و از او می‌پرسد کجا می‌خواهی بروی؟ شهید جاویدی می‌گوید می‌خواهم برای عملیات کربلای ۴ بروم. مادر شهید می‌گوید می‌خواهی به کربلا و زیارت امام‌حسین (ع) بروی؟ شهید هم برای اینکه مادرش را خوشحال کند، می‌گوید بله! می‌خواهیم به زیارت کربلا برویم. شهید جاویدی در جبهه راننده قایق و آرپی‌جی زن بود و در جریان عملیات کربلای ۴ آرپی‌جی داخل قایقش می‌خورد و اصلاً معلوم نمی‌شود پیکر شهید چه می‌شود تا همین الان هم پیکر شهید برنگشته است. 🌧 @baran_bash
روز سی و یکم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید احمد مکیان دوست دارم اگر جنازه ام به دست شما رسید: پیکر بی جان مرا غریبانه تحویل گیرید غریبانه تشییع کنید غریبانه در بهشت معصومه قطعه ۳۱ به خاک بسپارید و روی سنگ قبرم چیزی ننویسید، و اگر خواستید چیزی بنویسید، فقط بنویسید: “تنها پرکاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالی “  حتما چنین کاری بکنید. چون من از روی پر نور و با جمال شهدای گمنام خجالت می‌کشم که قبر من مشخص و جنازه‌ام با احترام تشییع و دفن شود؛ ولی آن نوگلان پرپر روی دشتها و کوهها بی غسل و کفن بمانند یا زیر تانک‌ها له گردند… ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌧 @baran_bash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز سی و دوم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید عبدالحمید دیالمه 🎥 خاطره استاد عالی از شهید دیالمه 👆🏼 دختر دانشجو از استادش شهید دیالمه سوالی می‌پرسد.. شهید دیالمه سرش را پایین می‌اندازد و جواب می‌دهد..! دختر دانشجو عصبانی می‌شود و می‌گوید: مگر تو استاد ما نیستی؟! چرا نگاهم نمی‌کنی؟! شهید دیالمه گفت: اگر به تو نگاه کنم، اونی که باید نگاهم کنه، دیگه نگاهم نمی‌کنه..! 🌧 @baran_bash
روز سی و سوم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید حسینعلی عالی شهید بشارتی تعریف می‌کرد: «با حسین برای شناسایی رفتیم. وقت نماز شد. اوّل برادر عالی نماز را با صوتی حزین و دلی شکسته خواند. بعد ایشان به نگهبانی ایستاد و من به نماز. من در قنوت از خدا خواستم یقینم را زیاد کند و نمازم را تا به آخر خواندم. پس از نماز دیدم حسین می‌خندد. به من گفت: «می‌خواهی یقینت زیاد بشه؟» با تعجّب گفتم: «بله، اما تو از کجا فهمیدی؟» خندید و گفت: «چه‌قدر؟» گفتم: «زیاد.‌» گفت: «گوشِت رو بذار روی زمین و گوش کن.» من همان کار را کردم. شنیدم که زمین با من حرف می‌زد و من را نصیحت می‌کرد و می‌گفت: «مرتضی! نترس. عالم عبث نیست و کار شما بیهوده نیست من و تو هر دو عبد خداییم، اما در دو لباس و دو شکل. سعی کن با رفتار ناپسندت خدا را ناراضی نکنی و...» زمین مدام برایم حرف می‌زد. سپس حسین گفت: «مرتضی! یقینت زیاد شد؟» مرتضی می‌گفت:« من فکر می‌کردم انسان می‌تواند به خدا خیلی نزدیک شود، اما نه تا این حد.» 🌧 @baran_bash
روز سی و چهارم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید حاج سید حسین روح الامین 📄 وصیت نامه شهید: ای عزیزان از مال دنیا دست بردارید و به خدا فکر کنید، ما از خاک آمده ایم و به خاک بازمی گردیم، هرچه هست، دست خداست و هرچه صلاح او است همان است، خداوند در این دنیا بسیار آزمایش خواهد کرد. این نعمت‌ها را برای آزمایش ما قرار داده است مواظب باشیم که از این آزمایشات سربلند بیرون بیائیم. ای دوستان به دنبال شناخت اسلام بروید اگر اسلام را شناختید، اگر امام (ره) را شناختید، به آنچه که می‌خواهید می‌رسید، به خدا فکر کنید و به فردای قیامت، به آن آتش جهنم و نعمت‌های خدا در بهشت، دست از مال دنیا و هواهای نفسانی بردارید... ای مردمی که در صحنه هستید به گلزار شهدا بروید و از این عزیزان درس بیاموزید. و فرزندان خود را چون اینان بزرگ کنید، در نمازجمعه‌ها مرتب شرکت کنید، نه فقط به عنوان یک نفر حاضر در نماز به خطبه ها گوش کنید راه و روش اسلام را یاد بگیرید و سعی کنید در سیاست دخالت کنید و ببینید در مملکتتان چه می گذرد. من نمی دانم چه بگویم چون می دانم دنیا هیج ارزشی ندارد و تنها سفارشم این است که دست از یاری امام (ره) برندارید و در جنگ شرکت کنید به مستضعفین کمک کنید و دست نوازش بر سر آنان بکشید... 🌧 @baran_bash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز سی و پنجم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید مالک رحمتی شهید مالک رحمتی، استاندار تبریز در رویداد ملی شکوه مادری: ✅ امروز فرزندآوری یک رسالت دینی و اجتماعی است. 🌧 @baran_bash
روز سی و ششم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید مهدی ذاکر حسینیفرازی از وصیت‌نامه شهید: این دنیا فانی و کوچک است دل بستن به دنیا  انسان را از اهل بیت دور می‌کند از این رو کسانی که مهر را در دل دارند با یکدیگر خوب باشند و با روی گشاده با هم رفتار کنند صداقت را پیشه خود قرار دهید و از دروغ و نیرنگ دوری به ورزید که سرچشمه هر ظلم نیرنگ است .... همیشه پشتیبان ولی فقیه خود باشید و از رهنمودهای ولایت فقیه تبعیت کنید، قسمت نبود که من ازدواج کنم ولی از همه می‌خواهم که به توصیه حضرت آقا، آیت‌الله‌ خامنه‌ای مبنی بر افزایش جمعیت، جامعه عمل بپوشانند و نسل شیعه را افزایش دهند. 🌧 @baran_bash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز سی و هفتم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید علیرضا کریمی کلیپ رو کامل ببینید 👀 کیا شون هنوز قطعی نشده؟؟ این شهید حاجت میده 🥲 🌧 @baran_bash
روز سی و هشتم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید حسن قاسمی دانا شهید صدرزاده تعریف می‌کرد: تو حلب شب‌ها با موتور، حسن غذا و وسائل مورد نیاز به گروهش می‌رسوند. ما هر وقت می‌خواستیم شب‌ها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش می‌رفتیم. یک شب که با حسن می‌رفتیم غذا به بچه‌هاش برسونیم چراغ موتورش روشن می‌رفت! چند بار گفتم چراغ موتور رو خاموش کن امکان داره قناص‌ها بزنند. خندید. من عصبانى شدم با مشت تو پشتش زدم و گفتم: مارو می‌زنند. دوباره خندید و گفت: مگر خاطرات شهید کاوه رو نخوندی که گفته شب روى خاکریز راه می‌رفت و تیرهاى رسام از بین پاهاش رد می‌شد نیروهاش می‌گفتن فرمانده بیا پایین تیر می‌خورى در جواب می‌گفت اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده و شهید مصطفى می‌گفت: حسن می‌خندید و می‌گفت: نگران نباش اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده. و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاق هایى براش افتاد و بعد چه خوب به شهادت رسید... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌧 @baran_bash
روز سی و نهم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید محمد صابری نزدیک سحر بود.خواب دیدم رفتیم کربلا براى زیارت. محمد(صابری) هم با ما بود. همه ما دور ضریح می‌چرخیدیم اما ضریح دور سر محمد می‌چرخید!! همان لحظه از خواب پریدم بلند شدم دیدم محمد با آن حال خراب در گوشه‌ای از اردوگاه اسیران نشسته و مشغول نماز شب است. دستش به سوى آسمان بود و استغفار می كرد. همان لحظه اشک از چشمانم سرازیر شد. با خودم عهد بستم من هم مثل محمد به نماز شب مقید شوم. سال ٦٩ و يك ماه قبل از تبادل اسرا بود حال محمد بهتر از قبل بود. یک شب بی مقدمه گفت: هر وقت به ایران برگشتید سلام مرا به پدر و مادرم برسانید. قبر امام را هم از طرف من زیارت کنید. بعد ادامه داد: به پدر و مادرم بگویید همانطور که در شهادت برادرم صبر کردید در شهادت من هم صبور باشید. هرچند سخت است. می دانم که مدتها صبر کردید تا مرا ببینید اما مرا نخواهید دید!! تعجب کردم گفتم: محمد این حرفها چیه؟خدا رو شكر تو حالت خوب شده، چند روز دیگه هم قراره آزاد بشیم. روز بعد در محوطه بودیم. ساعت ٣ عصر محمد گفت: سرم درد می کند چند قطره خون از بینی اش آمد و روى زمین افتاد او را به بهداری بردند. همه دلشان مى‌خواست اتفاقی نیوفتاده باشد اما .... .... محمد صابری دلاور خوب خیبری به شهادت رسیده بود. برای محمد تشیع باشکوهی برگزار شد. در کیسه شخصی محمد یک کاغد کوچک بود که حکم وصیت داشت. روی آن نوشته بود اسارت در راه عقیده عین آزادی است. منبع: کتاب خاطرات آزادگان 🌧 @baran_bash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز چهلم صد صلوات و یک زیارت عاشورا هدیه به شهید قاسم سلیمانی شهیدی مثل پدر 📍سردار سلیمانی، عاشق بچه‌های شهدا بود. با بچه‌های شهدا زندگی می‌کرد. با آنها غذا می‌خورد و نشست و برخاست می‌کرد. گاهی با بچه‌های شهدا به کوه یا به زیارت امام‌زاده‌های تهران می‌رفت. تماس فرزندان شهدا با سردار سلیمانی، خیلی راحت برقرار می‌شد. این برنامه، فقط مربوط به ایران هم نبود. در سوریه و لبنان هم که بود، بچه‌های شهدا با او تماس می‌گرفتند، حرف می‌زدند و مشکلات‌شان را می‌گفتند. حتی روز پنج‌شنبه‌ای که فردایش شهید شد، این تماس‌ها برقرار بود. وقتی به خانه‌ شهید می‌رفت، بچه‌ شهید احساس می‌کرد پدرش آمده؛ احساس می‌کرد گم‌شده‌اش را پیدا کرده است. 📍دختر شهید جعفرزاده و دختر شهید محتشم را آوردم خانه‌ سردار سلیمانی. کسی که از نظر حفاظتی می‌بایست کنترل می‌شد، صبح با آنها پیاده از خانه تا امام‌زاده پنج‌تن لویزان رفته بود؛ یعنی کار یک پدر را می‌کرد. محال بود به خانه‌ شهید برود و هدیه ندهد. بیشتر انگشتری هدیه می‌داد. 📍بارها، مسئولین استان‌ها، مرا واسطه قرار می‌دادند که ایشان برای سخنرانی برود. کم می‌پذیرفت. یک جا را پذیرفت! پرسیدم «چی شد پذیرفتی؟» گفت «مادرها و پدرهای شهدا به من نامه فرستاده‌اند. نمی‌توانم به مادر شهید نه بگویم!» 🌧 @baran_bash