eitaa logo
برای ایرانم
4.4هزار دنبال‌کننده
323 عکس
302 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روش را عوض کنید... قسمت اول کتابی می‌خوانم بنام: «ویژگی‌های امتحانات الهی»، برگرفته از سخنرانی های آیت الله مجتبی تهرانی. در این کتاب شرح می‌دهد که فلسفه امتحانات الهی برای فرد و اجتماع چیست که کتاب بسیار مهمی است. امتحان برای فرد باعث می‌شود که نقطه‌های ضعف و قوت خودش را به چشم ببیند. لذا این لطف خداست برای فرصت رشد و اصلاح. اما برای اجتماع این است که بد و خوب شناخته و تفکیک شوند. نکته مهم این است که امتحان به میزان رشد آسان‌تر نمی‌شود، سخت‌تر می‌شود. به زبان بسیار ساده، یک بازی کامپیوتری را در نظر بگیرید که هر مرحله برنده شوید، مرحله بعد سخت‌تر است. هیچ کس انتظار ندارد مرحله بعدی آسان‌تر باشد. و همه حس افتخار و قهرمانی برای فرد این است که به مرحله آخر برسد. لذا پر هیجان و پر نشاط‌تر ادامه می‌دهد... ادامه دارد... ✍️مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، و ایران
روش را عوض کنید... قسمت دوم در همه جای دنیا، رسانه هر کشور به فرهنگ آن‌ کشور تسلط پیدا کرده. رسانه که به دست خود انسان‌ها اداره میشه، موجب فلج کردن مغز انسان‌ها، سطحی کردن انسان‌ها، بی‌ایمان کردن انسان‌ها، بی‌اخلاق کردن انسان‌ها و غیر طبیعی کردن رفتار انسان‌ها شده. کشور ما هم استثاء نیست. در میان همه موضوعات، هر بار فضای انتخاباتی میشه، حواشی رفتارها مقدم بر اصل توجه به برنامه‌ها و ویژگی‌های مدیریتی و اجرایی کاندیداها، معیار و دلیل انتخاب لحظه‌ای عموم مردم میشه. چرا؟ چون رسانه به این بخش‌ها توجه می‌کنه. چون مثل یک فیلم سینمایی مهیج، باید داستان، گره، ماجراجویی و صحنه‌های درام داشته باشه تا بیننده جذب بشه. حتی طنز و تمسخر هم تولید جذابیت و هیجان می‌کنه. در حالی که موضوع فقط و فقط انتخاب یک مدیر مناسب اجرایی در ابعاد یک کشور هست. همین. اما متأسفانه با نقش ایفا کردن ماهواره‌ها، شبکه‌های اجتماعی، رادیوها و روزنامه‌ها، به دلیل ماهیتی که عرض کردم، هدف اصلی گم‌ میشه و یک فضای التهابی و رقابتی ناسالم شکل می‌گیره که هرکس حرفه‌ای تر خط دهی بشه برنده بشه. مثلا گفته میشه فلانی هرچند برنامه داره اما فن بیان نداره و نمی‌تونه عوامانه حرف بزنه. در حالی که این شاخص یک مدیر اجرایی نیاز نیست باشه. یا فلانی هرچند برنامه نداره، اما چون درد مردم رو میشمره، خوشایند مردم هست یا چون مال آن شهر و روستاست مردم او را انتخاب می‌کنند. خب اینها یعنی این همه سال نتوانستیم روش را عوض کنیم که در دام رفتارهای تلویزیونی که با رسالت سرگرمی خلق شدند، نیفتیم. بجای تغییر روش، آموزش مردم، بالندگی سبک ستادهای نامزدها، مجبور باشیم هرکس به روش دیگری سعی کند رقیب هراسی کند که مردم با ترس‌های بی‌ربط(جنگ و طالبان و...) به شاخص‌های یک مدیر اجرایی که باید ظرفیت ساختن کشور داشته باشد اصلا توجهی نکنند و فقط تحت تاثیر جو لحظه‌ای تصمیم بگیرند یا نگیرند و یا کلا خود را کنار بکشند... و یا ظرفیت کل یک کشور با بسیاری از مسئولین و دست‌اندرکاران اجرایی‌اش درگیر حواشی رقابت و چیزی شبیه جنگ اجتماعی قرار بگیرد تا روزی که قدرت به چه کسی انتقال پیدا کند... گروه بازنده عزا بگیرد. گروه برنده پایکوبی کند. و این دو گروه دشمن‌وار بجای همراهی و همکاری برای رشد کشور، چوب لای چرخ یکدیگر بگذارند که او مقصر است، تو مقصری، دیدی نتوانستی... دموکراسی، جمهوری، انتخابات، رأی اکثریت بر این مبنا، چیزهایی کم دارد که کلا این سبک حکومت مردم بر مردم را دچار اختلال جدی کرده است. این مدل غرب است و آمریکا که امروز سطح و سبک مناظرات بین کاندیدای ریاست جمهوری‌اش را شاهد هستیم... ✍️مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، و ایران
واقعیت امروز دنیا چیست؟ سالها با فیلم و سریال ها و تبلیغات هالیوودی، تصوراتی تخیلی فانتزی از دنیای خارج از ایران و وضعیت زندگی مردمان آن داشتیم و یا با کسانی مواجه بودیم که یک فامیل خوشبخت در خارج از ایران دارند که آنجا را از بهشت هم برتر توصیف می کنند و البته این سالهای اخیر هم به آن اضافه شد که، شبکه های ماهواره ای و اینترنتی فارسی زبانی روی کار آمدند که مدام از قوت های خارج از ایران و ضعف های داخل ایران اخبار متنوع به مردم ایران مخابره می کنند. اما تجربه زندگی در خارج از کشور، گفتگو با مردم و مهاجرین این سرزمین ها، دنبال کردن اخبار داخلی شان و بخصوص و بخصوص خواندن کتاب هایشان که به دور از غرض ورزی اول برای مردمان سرزمین خود نوشته اند و بعد به دست ما ترجمه شده اند، دو چیز را برایم روشن کرد: اول اینکه دنیا آن مدینه فاضله ای نیست که مدت مدیدی بر سر مردم ما زدند و دوم اینکه بسیاری از معضلات همین امروز کشور ما که به شکلی مخابره می شود که انگار فقط سرزمین ما به آن مبتلاست، معضل روز کشورهای بسیاری است، بخصوص آن به ظاهر پیشرفته و توسعه یافته هایش. و در بسیاری موارد بخصوص در امور بشری، وضع در این سرزمین ها تلخ تر، پیچیده تر و ناامید کننده تر است. جدیدا در حال خواندن کتابی هستم از کیت مرفی بنام « راه و رسم گوش دادن»؛ نویسنده که می خواهد توضیح دهد که متاسفانه ضعف امروز بشری خوب نشنیدن حرف و نظر و نیاز هم است، در بخشی به ناگزیر مثال هایی می آورد که برای مردمان آن سرزمین ملموس باشد. و در این میان بخشی از آن وضعیت سیاستمداران آمریکا و انگلیس و ... است. تلاش می کنم در چند بخش قسمت هایی از این کتاب را که مرتبط با وضعیت فعلی آمریکا و انگلیسی، سبک نادرست نظرسنجی های مردمی و نحوه انتخاباتشان است بیاورم. این مطالب کمک می کند که اولا تصور نکنید دیگر در دنیا جهان اول و دوم و سومی در بسیاری از رفتارها و اقدامات و اعمال معنا دارد و دوم اینکه بسیاری از مشکلات را طبیعت این عصر و زمان بدانید و بجای سرزنش های تمام نشدنی داخلی، با دید جهانی و با ایمان و عمل صالح که بسیاری از بخش های دنیا از آن بی بهره اند، با استفاده از سرمایه های مادی و معنوی و همت و تلاش افراد خالص، برای رفع و دفع و حل این مشکلات از جهان امروز پیشی بگیریم. و البته با مستندات موجود این پیشی گرفتن خیلی وقت است که آغاز شده است و همین به قدری آنان را ترسانده است که با همه ترفندهای نظامی و سیاسی و اقتصادی و فکری فرهنگی و اجتماعی و حتی دینی، به جنگ یک اندیشه و مکتب و دین و آیین آمده اند. همچنین همه شواهد می گوید که هرچند در مسیر رشد، رنج و سختی هم وجود دارد، اما خبر خوب این است که این نمودار رشد، صعودی است و نزدیک به قله بودن واقعیت دارد. بخصوص که بسیاری از سرزمین های پرهیاهوی این کره خاکی، هر روز از آنجایی که قله می نامیدند در حال نزول و سقوط هستند... ✍️🚩مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، و ایران @ninfrance
بخشی از کتاب کیت مرفی با عنوان «راه و رسم گوش دادن» قسمت اول (حتما قبلش پست قبلی را بخوانید) «مضحکه جلسات استماع کنگره ایالات متحده آمریکا را در نظر بگیرید که در آنها با وضعیت اظهار فضل، نکوهش، انتقاد و سرزنش کردن سناتورها و نمایندگان یا پریدنشان وسط حرف هر بخت برگشته‌ای که قبل از آن ها حرف می‌زند، خیلی از استماع خبری نیست. رایج ترین و برجسته ترین مشخصه جلسات استماع کنگره که از رونوشت هایش پیداست، همهمه‌ای است که نشان می دهد همه در حال بحث کردن با هم اند و رونویس کننده یا نگارنده مباحث نمی تواند از حرف‌های هیچ کدام سر در بیاورد. به همین ترتیب، استیضاح نخست وزیر، که استیضاح هفتگی اعضای پارلمان از نخست وزیر انگلستان است، بیشتر از گوش دادن، به تئاتر کابوکی شباهت دارد. پرحرفی به حدی افراطی شده است که بیشتر اعضای دیگر در این جلسات شرکت نمی کنند. جان برکو در سمت رئیس مجلس عوام به بی‌بی‌سی گفت: «به گمانم این مشکلی واقعی است. شماری از نمایندگان مجربی که خجالتی نیستند و ابدا آدم‌های حساسی نیستند می‌گویند: «آنقدر بد است که نمی خواهم بیایم، نمی خواهم همراهی کنم، از این وضعیت خجالت می کشم.» بخشی از علت جاروجنجال سیاسی مداوم و تفرقه، هم در ایالات متحده آمریکا و هر خارج از آن، لاف زنی است، به طوری که مردم بیش از پیش فاصله و نرسیدن صدایشان به گوش صاحبان قدرت را احساس می‌کنند. آن احساسات موجه به نظر می رسد، زیرا رهبران سیاسی، رسانه و طبقات مرفه جامعه از نارضایتی‌ای که با نتایج انتخابات آشکار شد، حیرت زده شدند، به ویژه پیروزی ترامپ در سال 2016 در انتخابات ریاست جمهوری و رای انگلستان به خروج از اتحادیه اروپا در همان سال. رای دهندگان با پرتاب نارنجک انتخاباتی مقابله به مثل کردند تا توجه رهبران خود را جلب کنند. کمتر کسی این وقایع را پیش بینی می کرد. معلوم شد که نظرسنجی عمومی جایگزین بدی برای گوش دادن حقیقی به مردم در جوامعشان، درک واقعیت زندگی روزمره شان و ارزش های موثر در تصمیماتشان است. اگر پیش بینی کنندگان سیاسی با دقت، جدیت و صمیمیت بیشتری گوش داده بودند، نتایج انتخابات کمتر موجب حیرت می شد. اطلاعات بدست آمده از نمونه های استثنائی (یعنی کسانی که به شماره های ناشناسی که روی صفحه موبایلشان ظاهر می شود جواب می‌دهند و آن هایی که صادقانه سوال های مامور نظرسنجی را پاسخ می دهند) گمراه کننده بود. پوشش رسانه ای نیز که برای سنجش نظرهای عمومی شدیدا به رسانه های اجتماعی متکی بود همین گونه بود. با این حال، فعالیت در رسانه های اجتماعی و نظرسنجی همچنان ملاکی برای تعیین طرز تفکر «مردم واقعی» است. امروزه، عادی است که روزنامه نگاران و خبرنگاران مطبوعات و تلویزیون به جای بیرون رفتن و شنیدن صحبت هایی که از زبان مردم واقعی نقل می شود، با سهولت و دسترسی ظاهرا گسترده فیس بوک و توئیتر وسوسه بشوند و از آن‌ها گزارش هایشان را نقل کنند. مشاهده چیزهایی که در رسانه های اجتماعی باب می شود یا انجام نظرسنجی‌های آنلاین که کارآمد و داده محور تلقی می‌شوند تا حد زیادی شیوه گوش دادن رسانه، سیاستمداران، لابی گران، فعالان حوزه های مختلف و صاحبان شرکت ها را در قرن بیست و یکم ترسیم می‌کند. اما در اینکه فعالیت رسانه های اجتماعی انعکاس گسترده ای از جامعه است، می توان تردید کرد... ادامه دارد... ✍️🚩مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، و ایران @ninfrance
بخشی از کتاب کیت مرفی با عنوان «راه و رسم گوش دادن» قسمت دوم (حتما قبلش پست اصلی را بخوانید) «... پژوهش های مکرر نشان داده است که حساب‌های کاربری تقلبی یا ربات بیشترِ این محتوا را تولید می‌کنند. به طور تخمینی، ۱۵ تا ۶۰ درصد از حساب‌های کاربری در رسانه‌های اجتماعی به افراد واقعی تعلق ندارند. طبق مطالعه‌ای، ۲۰ درصد از توئیت‌های مرتبط با انتخابات ایالات متحده آمریکا در سال 2016 به حساب های ربات تعلق داشتند. ربات ها انتخابات را پیش بردند. بررسی توئیترهای خوانندگان مشهور مثل تیلور سوئیفت، جاستین بیبر و کتی پری نشان می‌دهد که عمده ده‌ها میلیون دنبال کنندگانشان ربات‌اند. حتی شاید حضور لرکرها در رسانه های اجتماعی فراگیرتر است. لرکرها کسانی‌اند که حساب کاربری می‌سازند تا پست های دیگران را رصد کنند، اما خودشان یا به ندرت پست می‌گذارند، یا اصلا پست نمی‌گذارند. قانون یک درصدی یا اصل 90-9-1 در فرهنگ اینترنت حاکی از آن است که ۹۰ درصد کاربران پلتفرم های آنلاین مشخص (رسانه‌های اجتماعی، وبلاگ‌ها، ویکی‌ها، وب سایت‌های خبری و غیره) فقط بیننده‌اند و مشارکتی ندارند، ۹ درصد نظر می‌دهند یا به ندرت مشارکت می کنند و ۱ درصد ناچیز، بیشتر محتوا تولید می‌کنند. ممکن است تعداد کاربران سهیم، بسته به پلتفرم یا شاید در مواقعی که خبری مشخصا احساسات را تهییج می‌کند قدری متفاوت باشد، اما همچنان حقیقت این است که اکثریت قریب به اتفاق سکوت می‌کنند. به علاوه، بیشتر کاربران فعال در رسانه‌های اجتماعی و نظر دهندگان در وب سایت‌های شخصیت‌های بسیار خاص - و نمونه های استثنائی- دارند که الف) فکر می‌کنند دنیا بر مبنای نظر آنها می‌چرخد و ب) همیشه وقت دارند نظر بدهند. البته، خشم، بی‌حرمتی و اغراق بیشترین علاقه و توجه آنلاین را به وجود می آورد. پست های خنثی، جدی یا سنجیده به اشتراک میلیونی نمی‌رسند یا در رسانه ها نقل نمی‌شوند. این اتفاق گفت و گو را خراب و مضمون مکالمه ها را تغییر می‌دهد. وقتی در صادقانه بودن این احساسات ابراز شده تردید می‌کنیم، در گفتگوی حضوری با شنونده‌ای حواس جمع نیز تردید رهایمان نمی کند... ✍️🚩مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، و ایران @ninfrance
هدایت شده از تا انتهای افق
آفرین به شما در این مدت حضور در ایران تجارب هیجان‌انگیز متنوعی داشتم و هنوز هم ادامه دارد که ان شالله با شما در میان می‌گذارم. اما یکی از تجارب جالب و جدیدم، تجربه‌ای بود که در ماشین‌های اینترنتی اتفاق افتاد. قبلا عموما راننده‌ها یا روی یکی از موج‌های رادیو موسیقی گوش می‌دادند یا خودشان موسیقی پخش می‌کردند. که محتوای شعرها نهایت یا مبحث شکست عشقی یک بنده خدا یا حس غم و درد و افسردگی بود! 😅 اینبار اما، که در ایام محرم و صفر بود، چندبار پیش آمد که موج رادیو راننده بود و سینه‌زنی‌های مختلف مداحان اهل بیت که شور و شعور و حماسه پرور بود. یعنی تو را نه تنها به سمت موضوعات عشقی فردی نمی‌کشاند، بلکه روحت را بلند می‌کرد و می‌گذاشت مقابل یل ام البنین عباس‌ابن علی که با شعر رجز می‌خواند که والله اگر دستم را هم قطع کنید دست از حمایت دینم بر نمی‌دارم... خیلی برایم جالب بود. این یعنی خیلی راننده‌ها حوصله ندارند مثلا اخبار یا سخنرانی حین رانندگی گوش دهند که به موسیقی پناه می‌برند. حالا اگر موجی باشد که فقط مداحی خوب پخش کند، بسیاری بجای شنیدن ترانه به مداحی کشش پیدا می‌کنند و این عالی است. خود من هم هر زمان پشت فرمان می‌نشستم روی موج ۹۵.۵۰ بودم. تا اینکه امروز پشت فرمان بودم که دیدم نام موج تغییر کرده به ! خیلی جالب بود. محتوا سراسر انرژی و انگیزه برای رسیدن به ؛ با دست ما... هر برنامه از قبلی بهتر. موضوعات فقط حول محور تا قله ظهور بود. مصاحبه با مدال آور طلای المپیاد. پخش موسیقی با متن سربلندی ایران و بحث و بررسی که چگونه بچه‌های ایران زمین می‌توانند بازی‌های کامپیوتری سالم نه فقط برای ایران که برای جهان بسازند. سراسر شور و اشتیاق شدم و احساس می‌کردم چقدر انرژی‌ام مضاعف شده است برای کار بیشتر. در انبوه سبک های غلط رادیویی که مدام در حال تجزیه تحلیل آسیب‌هاست، این موج، فقط متمرکز بود برای انرژی دادن اینکه چیزی به قله نمانده است و ما می‌توانیم. آفرین به شما. این یک ارتباط مستقیم با همه آحاد جامعه است و رادیو هنوز قدرتمند است. خواننده می‌خواند: «یک کهکشان امید، در پیش روی ماست...» و صدای رهبر فرزانه پخش می‌شد که ما روایت نکنیم، دشمن روایت می‌کند و صدایی مستحکم که بلند می‌گفت: از این پس: ما روایت می‌کنیم! برنامهٔ «به توانِ ایران»! ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، ، فرانسه و ایران @ninfrance