🎙دائممیگفتمیخۅاهمبا
اسࢪائیݪمباࢪزهڪنم.💣
ازمداحےحاجمحمۅدخوشش
میآمدومداحے«اݪݪهماݪࢪزقنا
شهادت»بࢪایشجذاببود.😇
ذࢪهایازحࢪفهاێجهاددنیایـے
نبۅدۅݪایقشهادتبود.😍
گفت:چقدࢪݪاغࢪشدهایتو
مگࢪۅࢪزشنمیڪنے؟!☹️
مگࢪآقانفࢪمودند:🙃
«تحصیݪ،تهذیب،ۅࢪزش»
ومنفهمیدمڪہسخنانࢪهبࢪے
بہچہمیزانبࢪاےامثاݪ
جهادمغنیہبااهمیتاست!❤️
#شهیدجهادمغنیه
هـیــــس . . .!
آرامــ تر ...
بیدار مـی شود ...
شاید دارد خوابـــِ پدر می بیند ...
نازدانه
🌷شهید #سید_رضا_طاهر🌷
ذڪرروزسہشنبھ:
-یاأرْحَمَالرّاحِمینْ
﴿إیمِهرَبانترینمِهرَبانان﴾
۱۰۰مرتبہ...
هدایت شده از {شهید مصطفی صدرزاده}
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴿۱۶۹﴾
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند مرده مپندار بلكه زنده اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند (۱۶۹)
سالگر شهادت 🖤
هدایت شده از 🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
💚 بسم رب الزهرا💚
سلام عليكم
❤ بحول و قوه الهي و با دعاي خير
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف❤
آغاز میکنیم:
سی و سومین ختم گروهی
💫 صلوات خاصه حضرت زهرا سلاماللهعلیها💫
به نیت سلامتی وجود مطهر
💞حضرت امام زمان عجلالله تعالیفرجهالشریف💞
🌹 ۱۳۵ مرتبه به نام مبارک حضرت زهرا سلاماللهعلیها🌹
🌹 به نیابت از صاحب الزمان علیه السلام
و
شهید محمود رضا بیضایی و شهدای مدافع حرم🌹
🌹هدیه به پیشگاه مطهر بانوی دو عالم🌹
(اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سرِ مستودعِ فیها بعدد ما احاط به علمک)
کسانی که برایشان مقدور نیست این صلوات را بگویند میتوانند ۱۳۵ صلوات بفرستند.
💞دعای امام زمان بدرقه راهتان باد💞
با تشکر💞
"در حوالی پایین شهر"
#پارت_پانزدهم
--الهام چرا نمیفهمی؟ من اصلاً تا حالا این بشرو ندیده بودم.
بعدشم میدونی چند سال ازم بزرگتره؟
تو که خودت قول همین حرفارو خوردی دیگه چرا؟
--رها من همه ی اینارو میدونم.
اما تیمور دیگه قبولت نمیکنه.
نمیدونم کامران چی بهش داده که سر دو روز شکایتشو پس گرفته اما گفته دیگه حق نداری بری خونش.
با بغض گفتم
--الهام الان چیکار کنم؟
تاسف وار سرشو تکون داد
--نمیدونم.....
همینجور که رو صندلی نشسته بودم از تو آینه به صورتم خیره شدم.
صورتم کشیده و پوست صورتم گندمی بود. چشمام به رنگ عسلی و دماغم کشیده و قلمی و لب و دهن کوچیکی داشتم.
بدون اینکه خودم بخوام رفتم به گذشته
گذشته ی تلخمو زیر اشکای هر شبم پنهون میکردم تا هیچکس نفهمه دردامو.
تو اوج بچگیم عاشق شدم.
عاشق پسری که 10سال از خودم بزرگتر بود و میون اون همه تنهایی، مثه یه کشتی نجات از دریای بیکسی و تنهایی نجاتم میداد.
هیچ وقت پدر و مادری نداشتم و هیچکس بهم نگفت پدر و مادرم کین و کجان.
روزگارم از وقتی سیاه شد که تنها امید دوران بچگیمو ازم گرفتن.
تو 5سالگی شکست عشقی خوردم و تو اصلاً شاید باور نکنی.
اون روز وقتی از سرکار برگشتم نبود.
با اینکه قرار بود باهمدیگه بریم اما اون تنها رفته بود.
نبودنش بتک شد واسه شکستنم.
عشقمو خلاصه کردم تو یه جعبه و چالش کردم توی باغچه.
اخلاق تیمور از وقتی یادم میاد همین بود.
دنبال بهانه میگشت تا اذیتم کنه و من هیچوقت دلیل کاراشو نفهمیدم.
تا اینکه یه روز به پسر بچه ی 10ساله رو آورد خونه و شد همدم من.
حسام از همون بچگی رو من غیرت داشت و احساسش نسبت بهم با بقیه فرق داشت.
تا 15سالگی کارم دستفروشی بود اما بعداز اون تیمور گفت باید گدایی کنم.
کاری که هیچ وقت ازش راضی نبودم اما انجامش بالجبار بود.
الهام دختر ساکت و آرومی بود که از 15سالگی اومد خونه ی تیمور از مادرش آرایشگری رو یاد گرفته بود و باکارش تو محل پول در میاورد
تو سن 17سالگی ازدواج کرد.
ازدواجی که تیمور بابتش چندین میلیون پول گرفت و الهامو فرستاد به قول خودش خونه ی بختی که بد بخت ترش کرد.
شاهرخ پسر یکی از بزرگترین کلاهبردارای محل 15 سال ازش بزرگتر بود و قول داده
بود ببرتش خارج اما ظاهراً همه چی ظاهر سازی بوده.
با ضربه ای که الهام زد سر شونم برگشتم سمتش.
--چیه؟
--چته بابا غمباد گرفتی؟
رها من بد بخت شدم اما کامران با شاهرخ خیلی فرق داره.
اون آدم هیچی جز خوشگذرونی واسش مهم نبود.
اگه همین کامران منو از کنار خیابون نجات نداده بود الان معلوم نبود زنده بودم یانه.
--الهام چرا نمیفهمی؟
--خیلیم خوب میفهمم دهنتو ببند بشین بزار کارمو بکنم.
تا ظهر کارش تموم شد و یه لباس عروس از جعبه بیرون آورد و کمک کرد پوشیدم.
با نگاه کردن به آرایش صورتم و مدل موم بغضم شکست و گریم گرفت.
دلم واسه حسام تنگ شده بود.
--واااای بسه دیگه رها! سرم رفت.
--الهام؟
--اینجوری میگی الهام که دلم رفت بابا
چیه چته؟
--موبایل داری؟
--میخوای چیکار؟
--داری یا نه؟
موبایلشو درآورد و با ترس گفت
--بیا بگیر فقط زود تمومش کن شر نشه!
شماره ی حسامو گرفتم
دیگه کم کم داشتم ناامید میشدم که جواب داد
--الو؟
با بغض گفتم
--ا...ا..الو حسام؟
با صدای خسته ای که جون گرفته بود گفت
--رها تویی؟
--آره.
--کجایی تو دو روزه؟ میدونی چقدر دنبالت گشتم؟
--حسام دیدی چیشد؟
داشت گریه میکرد
--نمیزارم اون عوضی دستش بهت بخوره!
به خدا نمیزارم...
شارژ موبایل تموم شد و تماس قطع شد.
الهام با ترس موبایلشو گرفت و سریع شماره ی حسامو پاک کرد.
--رها مدیونی فکر کنی راضیم به ازدواجت!
ولی هرچی باشه بهتر از اون جهنم دره ی تیموره.
در جوابش فقط اشک ریختم....
یه خانم مسن واسه ی من و الهام غذا آورد.
هرچی تلاش کردم نتونستم غذا بخورم.
الهام با تشر گفت
--میخوری یا خفت کنم؟
--نمیخوام انقدر نگو.....
یه اتاق عروس دوماد واسمون آماده کرده بودن و منتظر بودم تا کامران بیاد عاقد عقدمون کنه.
دلهره و اضطراب داشتم.
یه خدمتکار اومد تو اتاق و گفت
--دم در کارتون دارن.
با تعجب گفتم
--منو؟
شونه بالا انداخت و از اتاق رفت بیرون.
شیفونمو رو سرم انداختم و با ترس به بهانه ی هواخوری از اتاق رفتم بیرون و در حیاط رو باز کردم.
شانس من نگهبانا اون روز نبودن.
با دیدن مردی که یه کلاه مشکی کشیده بود رو سرش وچشماش شبیه ساسان بود تعجب کردم.
به ماشین اشاره کرد
--سوار شو!
بدن هیچ حرفی سوار ماشین شدم.
از یه راه فرعی ماشینو دور زد.
با برداشتن کلاه مشکی روی صورتش احساسم
به حقیقت تبدیل شد.
ساسان بود.
--خوبید؟
شوکه شده بودم و نمیتونستم حرفی بزنم.
با لکنت گفتم
--شما...چ..چجوری اومدی؟
ا..ا...گه کامران.. بفهمه.
عصبانی فریاد زد.........
"در حوالی پایین شهر"
#پارت_شانزدهم
--اون هیچ غلــــطی نمیتونه بکنه!
با فریادش بغضم شکست و شروع کردم گریه کردن.
--گریه نکنید خواهش میکنم!
دیگه هیچ خطری قرار نیست تهدیدتون کنه.
فکر اینکه کامران بیاد و یه بلایی سر ساسان بیاره داشت دیوونم میکرد و به خاطر همین گریم بند نمیومد.
ماشینو نگه داشت
--میشه بدونم نگران چی هستین؟
با گریه گفتم
--ا...ا...گه..ک...امران بفهمه شما منو از تو خونه آوردین اگه بیاد و بلایی سرشما..
چشماشو با اطمینان باز و بسته کرد
--نگران هیچی نباشید!
نه کامران.....نه اون نامرد تیمور
نزدیک یه خونه ماشینو نگه داشت.
با ترس گفتم
--اینجا دیگه کجاس؟
--خونه ی تیمور.
--چرا اینجا؟
--خونه شو عوض کرده.
گفتم که خطری قرار نیست تهدیدتون کنه.
به سختی لباسمو جمع کردم و از ماشین پیاده شدم.
رفت در زد
صدای حسام اومد
--کیـــه؟
--باز کن منم.
در رو باز کرد
--سلام ساسان بیا تو.
ساسان از روبه روی در کنار رفت
--اینم امانتیتون.
با دیدن حسام گریم گرفت
حسام ذوق زده گفت
--سام علـــیک رها خانم.
تیمور اومد و با دیدن من خندید
--سلام رها دخترم! خوبی؟
از رفتارش متعجب بودم و فقط سر تکون دادم.
حسام خندید و به ساسان چشمک زد
--عروس دزد خوبی هستیا!
ساسان محو خندید
--چاکریم.
خب دیگه اینم از امانتیتون.
با تأکید روبه تیمور گفت
--مراقبش باشید لطفاً!
تیمور سر تکون داد و ساسان رفت.
همین که میخواست سوار ماشین شه صداش زدم
--آقا ساسان.
برگشت و بهم خیره شد
--خیلی مردی!
محو خندید
--وظیفه بود.....
رفتیم تو خونه و سیمین با گریه بغلم کرد.
--الهی فدات بشم!
میدونی چی کشیدم وقتی نبودی؟
با گریه گفتم
--ببخشید!
خندید
--گریه نکن عزیزم! خداروشکر که صحیح و سالمی....
رفتم تو اتاق جدید و بچه ها با دیدنم شروع کردن دست زدن و هی به هم دیگه میگفتن خاله رها عروس شده.
بعد از اینکه همه ی دختر بچه ها بهم سلام کردن و هر کدوم چند دقیقه گریه میکردن لباسم رو در آوردم و آرایشمو شستم و موهامو به سختی باز کردم.......
با دیدن غذای شام از تعجب میخواستم شاخ در بیارم.
غذا برنج و کباب کوبیده بود.
غذایی که فقط یه بار تو عمرم اونم تو عروسیه الهام خورده بودم.
تیمور با اخم گفت
--نکنه دوس نداری رها؟
--نه میخورم.
خندید
--بخور که مخصوص خودت درست کردم.
بعد از شام میخواستم ظرفارو بشورم که سیمین اجازه نداد و خودش ظرفارو شست........
تغییر رفتارشون واسم قابل هضم نبود.
حس میکردم یه اتفاقی افتاده که من ازش بیخبرم.
همینجور که لب حوض نشسته بودم به آسمون خیره شدم و سیاهیش بدجور دلمو زد.
--تو لکی؟
حسام بود.
اومد و نشست کنارم
خندید
--فکر کنم الاناست که شاخات در بیاد؟
مگه نه؟
مبهوت سرمو تکون دادم
--حسام نمیدونم چرا حس میکنم همه چیز مثه یه خوابه واسم.
مکثی کرد و نفسشو صدادار بیرون داد
--خواب نیست عین واقعیته.
--آخه چجوری ممکنه؟
-- پول مثه داروعه.
دارویی که واسه امثال تیمور خعـلـــی خوب جواب میده.
--یعنی چی ؟
--یعنی اینکه با پول میشه آدمارو از این رو به اون رو کرد.
--حسام!
--ولش کن رها راجبش حرف نزنیم بهتره.
مکث کرد و ادامه داد
--دلم واست تنگ شده بود رها.....
هدایت شده از سیصدودلتنگ نفر💔
♨️توسل به امام زمان عجل الله
🔸یکی از امور بسیار مهم که باید عنایت ویژهای به آن داشته باشیم، توسل است.
توسل خیلی اثر دارد؛ گدایی کردن از درِ خانه خدا و ائمه اطهار و بهخصوص حضرت بقیه الله که ولی نعمت ما هستند تجارتی است که سرمایه نمیخواهد.
🔸 یکی از توسلاتی که آن را مکرر از بزرگان شنیدهام، نماز و قرآن خواندن برای روح حضرت نرجس خاتون مادر بزرگوار حضرت بقیة الله عجلاللهتعالیفرجهالشریف است.
دو رکعت نماز مستحبی بخوان و ثوابش را به روح این بزرگوار هدیه کن که #امام_زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف خوشحال میشود.
🔸یکی دیگر از توسلاتی که بزرگان به آن سفارش میکردند، نماز جعفر طیار است که گرههای بسیار مهم را با آن میتوان باز کرد، البته این نماز شرایطی دارد که رعایت آنها اثرگذاریاش را بیشتر میکند.
🔸 امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف در هیچ حالی ما را فراموش نمیکند، ما هم سزاوار نیست حضرت را فراموش کنیم. در توسلات، توجهات و گرفتاریهایمان آن حضرت را صدا بزنیم. اگر راهحل برای رفع گرفتاریهای مادی و معنوی میخواهید، باید یابنالحسن بگویید؛ چون ایشان ملاذ و ملجأ شیعه هستند.
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست!!
انشاءالله «یابن الحسن، یابن الحسن» را فراموش نکنید و امیدوارم که مورد عنایت خاص حضرت قرار بگیریم.
🖋آیت الله ناصری دولت آبادی
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@sisadodelltangnafar
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
🔸🔹🔻علتـ مشکلات در منزل و راه حل ها...
🔻علت خیلی از مشکلاتی که ما تو خونه هامون داریم، درگیری ها، بداخلاقی ها، عصبانیت ها، بی حوصلگی ها، غرغرها، دل شکستن ها و ...
اینه که فرشته ها تو خونه مون نیستن.
تو خونه مون پر نمیزنن...
ذکر نمیگن.
خونه ای که توش پر فرشته باشه میشه خود بهشت.
پر از لطف و صفا و شادی و یاد خدا.
حالا چیکار کنیم که فرشته ها مهمون خونه مون بشن؟
چه کارایی نکنیم که فرشته ها رو پر ندیم؟
❶ حدیث کسا زیاد بخونیم.
❷ سعی کنیم نمازها اول وقت باشه.
❸ نماز قضا داشتن خیییلی اثر بدی داره.
❹ چیز نجس تو خونه نگه نداریم. همه جای خونه مون همیشه پاک پاک باشه.
❺ توی خونه داد نزنیم. 🔇
حتی با صدای بلند هم حرف نزنیم.
فرشته ها از خونه ای که توش با صدای بلند صحبت بشه میرن.
❻ حرف زشت و غیبت و دروغ و مسخره کردن و اینا هم که مشخصه. 🙊
❼ سعی کنیم طهارت چشم و گوش و زبان و شکممون رو تا جای ممکن تو خونه حفظ کنیم. 👂👀👅🚫
❽ وقتی وارد خونه میشیم با صدای واضح سلام کنیم. حتی اگه هیچ کس نیست.🙋
˝آیت الله فاطمی نیاء˝
┈••✾•✨🤍✨•✾•---
┈••✾•✨🤍✨•✾•---
✨اللهم عجل لولیڬ الفرج✨
💠تا میتونید بسم الله بگید💠
🔸در روایت آمده چون بنده را پای میزان حساب حاضر می کنند نامه اعمال او را در حالی که مملو از افعال و کردار زشت است به دست او میدهند،بنده در حین گرفتن نامه اعمال بنابر عادتی که در دنیا به گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» داشته آن را بر زبان جاری میکند و نامه اعمال را به دست میگیرد،چون نامه اعمال را میگشاید آن را سفید میبیند، در حالی که هیچ عمل بدی در او نوشته نشده است.
در این هنگام بنده عاصی به فرشتگانی که حاضرند میگوید:در این نامه عمل چیزی نوشته نیست که بخوانم، و فرشتگان گویند:در همین نامه تمام اعمال بد تو نوشته بود اما به برکت و میمنت کلمه «بسم الله الرحمن الرحیم» که بر زبانت جاری کردی، محو شد.
و در روایت دیگر رسول اکرم (ص) فرمودند:چون روز قیامت شود به بنده خدا امر میشود که وارد آتش دوزخ شود، چون نزدیک دوزخ میشود میگوید:«بسم الله الرحمن الرحیم» و پا در دوزخ مینهد آتش دوزخ هزاران سال راه از او دور می شود.
هدایت شده از مشتاقان نماز شب
🔹بسم الله الرحمن الرحیم
💢آیتالله صمدی آملی:
✍ جمله《بسم الله الرحمن الرحیم》
19 حروف دارد که به عدد حروف
خمسه طیبه است
(م ح م د،ع ل ی،ف ا ط م ه،ح س ن،ح س ی ن)
حضرت استادم میفرمود:
شخص قبل از خروج از منزل و
هنگام رو کردن به اجتماع 19 مرتبه
《بسم الله الرحمن الرحیم》بگوید
این کار شخص را تطهیر نموده و
در طول روز او را از افات و بلیات
اجتماع محافظت مینماید
عظمت وجودی و برکات آن در نزد
همه انبیاء و اولیاء از آدم(ع) تا
خاتم(ص) مبرهن است در قرآن کریم
سوره نمل در صدر نامه
حضرت سلیمان آمده است:
《انه من سلیمان و
انه بسم الله الرحمانِ الرحیمِ》
📚فص فاطمی،ص۱۳ :
بسم الله الرحمن الرحیم نوزده حرف است که به وسیله آن نجات از شرارتهای قوای نوزدهگانه بدن حاصل میشود و لذا خداوند سبحان، نگهبانان آتش جهنم را به ازای قوای بدن، نوزده نگاهبان قرار داد. خداوند در قرآن کریم فرمود: بر آتش 19 نگاهبان است و همچنین روز و شب بیست و چهار ساعت میباشند، پنج ساعت آن به ازای نمازهای پنجگانه است، و نوزده ساعت باقی میماند که به ازای شرّی که در هر ساعت نازل می شود حرفی از بسم الله الرحمن الرحیم فایده می رساند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب شهدا
سالروز شهادت شهید مدافع حرم
جهاد عماد مغنیه گرامی باد
تاریخشهادت: ۱۳۹۳/۱۰/۲۸(بهشمسی)
شادی روح این شهید بزرگوار صلوات
#شهادت_شهید_جهاد_عماد_مغنیه
#شهید_محمودرضا_بیضایی
✦•[@Shbeyzaei_313]•✦
هدایت شده از مشتاقان نماز شب
💠حاج شیخ محمد تقی بهلول:
🔸من در تمام عمرم یک عمل را ترک کرده ام و اصلاً انجام نداده ام و یک عمل را اصلاً ترک نکرده ام و تحت هر شرایطی بجا آورده ام و از این دو کار، #برکتزیادی دیده ام، و آن را به همه شما سفارش می کنم؛
🔸 آنچه ترک کرده ام، #دروغ است، و آنچه ترک نکرده ام #نمازشب است.
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم💞
هدایت شده از «دمشق شهر عشق»
✨﷽✨
🦋یادآورے🦋
اعمالقبلازخواب
حضرترسولاکرمفرمودند
هرشبپیشازخواب:
¹:قرآنراختمکنید.
³بارسورهتوحید
²:پیامبرانراشفیعخودگردانید.
¹بار:اَللّٰہُمَصَلِعَلےٰمُحَمَّدوَآلِمِحَمَّدوَ عَجِلفَرَجَہُم،اَللّٰہُمَصَلِعَلےٰجَمیعِ الانبیاءوَالمُرسَلین••͜
³:مومنینراازخودراضےکنید.
¹بار:اَللّٰهُمَاَغفِرلِلمؤمِنَینَ
وَالمؤمِنات.
⁴:یکحجویکعمرهبہجاآورید.
¹بار:سُبحاناللہِوَالحَمدُللّٰہِوَلااِلہٰالا اللہواللہاکبر.
⁵:اقامہهزارركعتنماز
³بار:یَفْعَلُاللہُمایَشاءُبِقُدْرَتِہِ،
وَیَحْكُمُمایُریدُبِعِزَّتِہِ.
ثوابخواندنایہشهادتقبلازخواب
درمجمعالبیاناز
حضرتمحمد﴿ص﴾
آوردهاندکہهرکسآیہشهادت.
⇇سورهآلعمرانآیہ¹⁸
شَهِدَاللَّهُأَنَّهُلَاإِلَهَإِلَّاهُو
وَالْمَلَائِكَةُوَأُولُوالْعِلْمِقَائِمًابِالْقِسْطِ لَاإِلَهَإِلَّاهُوَالْعَزِيزُالْحَكِيمُ.
رادرهنگامخوابیدنبخواند.
خداےتعالےبراےاو
هفتادهزارملکخلقمےکندکہتا
روزقیامتبرایاواستغفارکنند.🎈
دعاےهنگامخوابیدن⇩🌱
باسْمِکَاللَّهُمَّأَمُوتُوَاَحْیَا
بارالها!بانامتومیمیرموزندهخواهم شد..
وضوقبلخواب
یادتوننرهرفقا🖐🏻🍀
چہخوبستقبݪازخواب😴
زمزمہڪنیم:↓
【اللّهُمَّاجْعَلْعَواقِبَامُورِناخَیْراً】
خدایا...♡
آخروعاقبتڪارهاےمارا
ختمبہخیرڪن ...
التماسدعاےفرج••{💛}•
╔❀✨•••❀•••✨❀╚❀
هدایت شده از 🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
[🌞🌼]
بِسمِاللهِاَلرَحمنِاَلرَحیم...:)
♥️✨بهنامخداوندبخشندهمهربان♥️✨
✨••| اولینپستروز،عرضارادتبه"اُمالمَصائِبخانم زینبکبری(س)"
السَّلامُعَلَیْکِیاسَیِّدَتییازَیْنَبُ،یابِنْتَرَسُولِ اللهِ،یابِنْتَفَاطِمَةَالزَّهرَاء.
هدایت شده از 🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
◍⃟🌱○°
🌸◍⃟ زیاࢪت شھدا🌱^^
🌸◍⃟ هࢪصبحسلامےبہشھیدان:)♡
🌸◍⃟ #با_هم_بخوانیم☁️
❥↬•@Shbeyzaei_313
هدایت شده از 🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
◍⃟🌱○°
🌸◍⃟ دعاۍسلامتۍامامزمان‹عج›
🌸◍⃟ بھ عشق مولا :)♡
🌸◍⃟ #با_هم_بخوانیم☁️
❥↬•@Shbeyzaei_313
هدایت شده از 🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
با نامت با یادت با یاریت
💚معبودم💚
سلام علیکم
🌸دعای منتظران درعصرغیبت🌸
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى .🕊
🌹دعای سلامتی امام زمان🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🕊
❣دعای فرج❣
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ🕊✨
💫در هر صبحگاهان خوانده شود💫
کپی از مطالب ازاده باذکرصلوات برمهدی عج🌱✨
┄═❈๑๑🕊๑๑❈═┄
┄═❈๑๑🕊๑๑❈═┄
💦💠💦💠💦💠💦💠💦
*❄️💠زیارت امام عصر*
*(عجل الله تعالی فرجه الشریف)*
*در هر صبحگاه💠 ❄️*
*🌟اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاىَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِيَّ وَوَُلَْدي وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وأحاط بِهِ عِلْمُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي اَللّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأشياعه وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ فَقُلْتَ: (صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ) عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عليهم السلام، اَللّـهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ 🌟*
💠💦💠💦💠💦💠💦💠
.