🧔🏻🧕🏻
#رمان📚
#ابو_حالما💔
#پارت3⃣3⃣
#عده دیدار👋🏼
( روز بعد_بیمارستان فوق تخصصی مغز و اعصاب)
محمد که وارد اتاق شد، چشمان سرخ حسین سمتش چرخید. قامت بلند و چهارشانه پسرش را برانداز کرد. محمد نزدیک آمد و پیشانی پدرش را بوسید. حسین یاد اولین باری افتاد که محمد را دیده بود. پرستار نوزاد را در پارچه سفیدی پیچیده بود و از مرز شیشه ای عبور داده بود. حسین نفس عمیقی کشید. عطر تن پسرش مشامش را پر کرد. یاد اولین بوسه ای افتاد که بر گلوی محمد زده بود. و در گوشش اذان گفته بود.
ناگاه با صدای محمد به خود آمد:
+سلام بابا
-سلام پسرم
+خوبی؟
-الحمدلله
اشک در چشم های پر نفوذ محمد حلقه زد. لبخند از لبان چاک چاک حسین پر زد. نگاهش دور سر پسرش چرخید و پرسید:
-چی شد پسر؟
+بابا...یاد بچگیم افتادم. هر وقت از مدرسه می اومدم از ترس اینکه شهید شده باشی، میدویدم در اتاقو باز میکردم همینکه زیر چادر اکسیژن میدیدمت یه نفس راحت میکشیدم بی خبر از نفسای تو که هیچ وقت راحت....
-بسه دیگه اشکاتو پاک کن الان مامانت اینا میبینن...راستی مامانت کو؟
+ داره با سرپرستار جر و بحث میکنه
-واسه چی؟
+ اوایل که اومده بودیم این بیمارستان سر پرستار بخاطر اینکه از اول نگفته بودیم شیمیایی هم هستی کلی باهامون جر و بحث کرد ظاهرا دکتر حسابی بهش تشر زده...حالا سر شکایت مامان از غذای بیمارستان سرپرستار دوباره بحث رو باز کرده ...
-پاشو مامانتو بیار بهش بگو بیاد دو دقیقه ببینمش
محمد لبخندی زد و دست پدرش را روی چشمانش گذاشت. بعد آهسته از او فاصله گرفت و از اتاق بیرون رفت. اما بلافاصله عباس با چهره ای درهم کشیده وارد شد.
حسین سعی کرد بلند شود یا لااقل بنشیند اما نتوانست. عباس به طرفش رفت کمکش کرد بنشیند و بالشت را پشت کمرش گذاشت. حسین ماسک اکسیژن را که تازه روی صورتش گذاشته بود، از روی صورتش برداشت و گفت:
+سلام، پارسال دوست امسال...
-سلام رفیق نیمه راه
رفیق نیمه راه! اولین باری که این لفظ بین آن دو نفر رد و بدل شده بود، آخرین شب از اولین ماه سربازیشان بود. وقتی به فرمان امام خمینی(ره) تصمیم گرفته بودند از پادگان فرار کنند تا فردا صبح به روی همشهریانشان اسلحه نکشند. همان موقع که قسم خوردند تا خلع شاهِ مزدورِ غرب، برای آزادی مردمشان بجنگند. آن شب عباس گفته بود:" اینبار هرکی دل داره فرار میکنه و ترسوها می مونن!" حسین جلوتر رفته بود اما خارمی سرباز اتاق کناری برای خوش خدمتی به ساواک، آنها را لو داده بود. عباس سر حسین داد زده بود که :"برو" و حسین با خارمی ترسو درگیر شده بود و زیرلب غرولند میکرد که:"رفیق نیمه راه بشم؟"
حسین مثل روزهای جوانی زیرلب زمزمه کرد: رفیق نیمه راه بشم؟ من اگه رفیق نیمه راهم بخاطر سرسختی خودته
و صدایش را بالابرد : چند بار بگم میخوام با مسئولیت خودم مرخص بشم...
اما سرفه کلامش را میخکوب کرد. عباس ماسک را روی صورت حسین گذاشت و با لحن آرام تری گفت: سر این پرونده خیلی تحت فشارم...ببخشید... حسین هرجور شده باید برگردی سر کار!
⏪#ادامہ_دارد
به قلمـــــ✍🏼 سیݩ. ڪاف. غیݩ💫
⚠️کپی از رمان پیگرد قانونی و الهی دارد☝️🏻
@mahmoodraza_beizayi
💐
🌿🍂
🍃🌺🍂
🌼🍃🌿🌸🍃💐
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ، وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ،
وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ، وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ،
وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى، وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ
فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ
مُحَمَّدٍ، أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ، وَ
عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً
عَاجِلاً قَرِیباً، کَلَمْحِ الْبَصَرِ، أَوْ هُوَ أَقْرَبُ، یَا مُحَمَّدُ یَا
عَلِیُّ، یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ، اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ، وَ
انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ، یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ
الزَّمَانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی
أَدْرِکْنِی، السَّاعَهَ السَّاعَهَ السَّاعَهَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ
الْعَجَلَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
الطَّاهِرِینَ.
🍀🍀🍀🍀🍀
@mahmoodreza_beizayi
💐روزتان معطر به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد (علیهم السلام) 💐
✋السلام علیک یابقیة الله
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)💚
✋السلام علیک یااباعبدالله
الحسین (علیه السلام)😍
✋السلام علیک یا علی ابن
موسی الرضا(علیه السلام)🍃
💐السلام علیکم یا اهل البیت النبوه
جمیعا" ورحمة الله وبرکاته💐
💖💖💖💖💖
@mahmoodreza_beizayi
⭕️مرحبا به غیرتت
🔻تصویر یه پلیس راهنمایی رانندگی که داره پیرزنی رو کمک میکنه تا از خیابون رد بشه
👈ماشاا... به این غیرت و مردانگی
@mahmoodreza_beizayi
2.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ در مسلخ عشق جز نکو را نکشند |روبه صفتان زشت خو را نکشند
🔻قسمتی از وصیتنامه شهید:
در مقابل حرف های منحرف بی تفاوت نباشید، مردم کوفه نشوید و امام را تنها نگذارید...
👈صحبت جانانه شهید کشوری را در سالروز شهادتش از دست ندهید
@mahmoodreza_beizayi
.
•
•
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل؟!
که تو ای عشـــق همان پرسش بی زیرایی🌱☕️
|قیصر امین پور|
•
#بہ_وقتـ_شعࢪ
{ #بخند جانم 🙃
رنگ لبخند تو
بر هیچ لبی
نیست
که
نیست🌈 }
@mahmoodraza_beizayi