شهید حمید رضا اسدالهی
یک بخش از وصیتنامهاش را اختصاص داده بود به پسر ڪوچولویش محمدنوشته بود :
زندگی ڪن برای مهدی
درس بخوان برای مهدی
ورزش ڪن برای مهدی
محمد من تو را از خدا برای خودم نخواستم
تو را از خدا خواستم برای مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم الحفظ قائدنا الامام الخامنه ای
برای تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدا و روح امام راحل ره و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
@Shbeyzaei_313
سلام علیکم
روز و روزگارتان خداپسندانه انشاءالله
پارت ۶ از کتاب سه دقیقهدر قیامت
تقدیم شما بزرگواران🌸
امیدوارم مورد توجه و رضایتتان باشد و البته اینکه بتوانیم درس بگیریم🌸
شهیدمحمود رضا بیضایی
سلام علیکم روز و روزگارتان خداپسندانه انشاءالله پارت ۶ از کتاب سه دقیقهدر قیامت تقدیم شما بزرگ
سهدقیقهدرقیامت🤍-!
پارت6
±حسابرسی
جوان پشت ميز، به آن كتاب بزرگ اشاره كرد. وقتي تعجب من را ديد، گفت: كتاب خودت هست، بخوان. امروز براي حسابرسي، همين كه خودت آن را ببيني كافي است.
چقدر اين جمله آشنا بود. در يكي از جلسات قرآن، استاد ما اين آيه را اشاره كرده بود: «اقرا كتابك، كفي بنفسك اليوم عليك حسيبا.» اين جوان درست ترجمه همين آيه را به من گفت.
نگاهي به اطرافيانم كردم. كمي مكث كردم و كتاب را باز كردم.
سمت چپ بالاي صفحه اول، با خطي درشت نوشته شده بود:
«13 سال و 6 ماه و 4 روز»
از آقايي كه پشت ميز بود پرسيدم: اين عدد چيه؟
گفت: سن بلوغ شماست. شما دقيقاً در اين تاريخ به بلوغ رسيدي.
به ذهنم آمد كه اين تاريخ، يكسال از پانزده سال قمري كمتر است. اما آن جوان كه متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه هاي بلوغ فقط اين نيست كه شما در ذهن داري. من هم قبول كردم.
قبل از آن و در صفحه سمت راست، اعمال خوب زيادي نوشته شده بود. از سفر زيارتي مشهد تا نمازهاي اول وقت و هيئت و احترام به والدين و... پرسيدم: اينها چيست؟ گفت: اينها اعمال خوبي است كه قبل از بلوغ انجام دادي. همه اين كارهاي خوب برايت حفظ شده.
قبل از اينكه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شويم، جوان پشت ميز نگاهي كلي به كتاب من كرد و گفت: نمازهايت خوب و مورد قبول است. براي همين وارد بقيه اعمال ميشويم.
من قبل از بلوغ، نمازم را شروع كرده بودم و با تشويقهاي پدر و مادرم، هميشه در مسجد حضور داشتم. كمتر روزي پيش ميآمد كه نماز صبحم قضا شود. اگر يك روز خداي ناكرده نماز صبحمقضاميشد، تا شب خيلي ناراحت و افسرده بودم. اين اهميت به نماز را ازبچگي آموخته بودم و خدا را شكر هميشه اهميت ميدادم.
خوشحال شدم. به صفحه اول كتابم نگاه كردم. از همان روز بلوغ، تمام كارهاي من با جزئيات نوشته شده بود. كوچكترين كارها. حتي ذرهاي كار خوب و بد را دقيق نوشته بودند و صرف نظر نكرده بودند.
تازه فهميدم كه «فمن يعمل مثقال ذره خيراً يره» يعني چه. هر چي كه ما اينجا شوخي حساب كرده بوديم، آنها جدي جدي نوشته بودند!
در داخل اين كتاب، در كنار هر كدام از كارهاي روزانه من، چيزي شبيه يك تصوير كوچك وجود داشت كه وقتي به آن خيره ميشديم، مثل فيلم به نمايش در ميآمد. درست مثل قسمت ويدئو در موبايلهاي جديد، فيلم آن ماجرا را مشاهده ميكرديم.
آن هم فيلم سه بعدي با تمام جزئيات! يعني در مواجه با ديگران، حتي فكر افراد را هم ميديديم. لذا نميشد هيچ كدام از آن كارها را انكار كرد. غير از كارها، حتي نيتهاي ما ثبت شده بود.
'ادامه دارد....
📚هر روز سعی ڪنید یڪ
ڪاری برای امام زمانتان انجام دهید!
ڪه شب وقتی مے خواهید بخوابید
بگویی آقاجان
من این #ڪار را براے شما ڪردم
+ ولو شده یڪ صلوات بفرستی.
آقاشڪورند،بامحبتنددستتانرامےگیرند.
. ولو یڪ صلوات
. یڪ صدقه
. یڪ #دعابرایفرج
میتوانے دیگران رابه یاد #امامزمان
بیندازی.هرچهاز دستت برمےآید واز
عهدهات ساخته است.
•[ استاد اخلاق حاج آقا زعفرے زاده ]•
#اللهمعجـللولیـڪالفرج🌱
📘#داستانهایبحارالانوار
💠تشکر شیطان از حضرت نوح علیه السلام!!
🔹پس از آنکه حضرت نوح به قوم گناهکار خود نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد، شیطان خدمت آن حضرت رسید و گفت:
ای نوح! تو بر من حقی داری و نیکی درباره من انجام داده ای، میخواهم آن را جبران کنم.
🔹حضرت نوح پرسید: چه حقی؟
شیطان در پاسخ گفت:
همان که تو نفرین کردی قومت همگی یک جا هلاک شدند.
اگر این کار را نمی کردی من در گمراهی آنان به زحمت میافتادم، اینک مدتی راحت هستم تا نسل دیگر به وجود آید.
اکنون در مقابل این خدمت به تو میگویم از چند صفت پرهیز کن...
🔘۱. از کبر پرهیز کن!
زیرا همین صفت کبر بود آنگاه که خداوند دستور داد برای آدم سجده کن، نگذاشت سجده کنم. اگر سجده میکردم کافر نمی شدم و از عالم ملکوت طرد نمی گشتم.
🔘٢. از حرص دوری کن!
زیرا خداوند تمامی بهشت را در اختیار پدرت آدم گذاشت، فقط از یک درخت او را نهی کرد، ولی حرص آدم را وا داشت تا از آن درخت خورد، و از بهشت بیرونش کردند.
🔘٣. از حسد دوری کن!
برای این که قابیل فرزند آدم به برادرش (هابیل) حسد برد و او را کشت.
🔹سپس نوح پیامبر پرسید:
به من بگو چه وقت بر فرزندان آدم مسلط میشوی و آنان را فریب میدهی؟
شیطان در جواب گفت:
هنگام غضب، آنگاه که بنی آدم غضبناک شود.
📚 بحارالانوار ج ۱۱، ص ۰۲۹۳