خداوندا
من یاد گرفتم همه را دوست بدارم و حتی بس بیش از این،عاشقانه دوست بدارم
من از تو یاد گرفتم همه انسان ها بسی با ارزشند و همه بر در عالم نقشی از خود می زنند.
من از تو یاد گرفتم ار بدی هست،نور نیکی بسی گسترده است و من یاد گرفتم وسعت دید دلم افزون و افزون تر کنم،
همه چیز ببینم،بشنوم،بدی هاشان قاب دیوار نکنم و خوبی ها به زیر خاک
همه را فرصت میدهی پروردگارا،تو همانی که تار و پود<بخشش>را با حوصله بافته ای
و چه خوبی،تو ای بهترین...
من از تو یاد گرفتم تک تک عالم خلقت،همه موجودات را عاشقانه،تا نهایت دوست بدارم
و بسی عشق بورزم...
خدایا شکرت💚
یکی از نیروهاش میگفت نصف شب باید میرفتم بالای دکل ۶۰ متری دیدهبانی، روی نردبون بیحفاظ پاهام لرزید، فرمانده اومد رو نردبودن دکل و گفت اگه خسته شدی یه کم بشین رو شونههام خستگی درکن بعد ادامه بده.
اون فرمانده شهید محمدحسین یوسفالهی بود که حاج قاسم وصیت کرده بود کنارش دفن بشه.
🔻 ياد خدا آرامش قلبها 🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👳♂استاد پناهیان:
🎞 مبارزه باهوای نفس
خانواده کجاست🤔
🌴🕯🌴🕯🌴
✍ #شیخ_رجبعلی_خیاط خیاط (ره):
اگر مواظب دلتان باشید،
و غیر خدا را در آن راه ندهید
آن.چه را دیگران نمیبینند شما میبینید
و آنچه دیگران نمیشنوند شما میشنوید
پ ن: آیت الله #مولوی_قندهاری نقل میکند:
در سن جوانی به آیت الله العظمی سیّدابوالحسناصفهانی عرضه داشتم:
آقاجان! چه کنیم چشم برزخیمان باز شود؟
ایشان فرمودند: آسیّد محمّدحسن!
من انتظار داشتم تو بپرسی چه کنم
چشم قیامتی و اُخرویام باز شود؟
این فقط با اخلاص است.
اگر اخلاص باشد، در همین دنیا آن
شعبههای نور کار خودش را انجام میدهد.
کاری میکند که انسان به آن مقام والا و عالی میرسد.
🔻 ياد خدا آرامش قلبها 🔻
هرگاه ڪه نمازت
قضاشدونخواندی
دراین فڪر نباش ڪه
وقت نماز خواندن نیافتی
بلڪه فڪرڪن چہ گناهے را
مرتڪب شدی کہ خداوند🍂
نخواست در مقابلش بایستے!
نماز_را_سبڪ_نشماریم
نماز اول وقت
.↳
#دماذونـــــے
خدایا
مارو ببخش ڪه در ڪار خیر
یا “جار” زدیم
یا “جا” زدیم
التماسدعا ...🤲🏼
🦋🦋🦋
استاد معظم آیت الله شجاعی ره:
🌸یکی از عواملی که سبب می شود تا انسان در نماز و عبادات حضور نداشته و از حالی معنوی برخوردار نباشد،
✨ مصاحبت با اهل غفلت و بی توجهی به همنشینی با اولیای حق و نیکان است
⚘شهیدمحمود رضا بیضایی⚘
کتاب عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت سی و نهم ( ادامه قسمت قبل ) احمداقا به عنوان ی
کتاب عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت چهلم
راوی : استاد محمد شاهی
برادرم جمال از دوستان نزدیک احمداقا بود.
تاثیر رفتار احمداقا در او بسیار زیاد بود.
همیشه به همراه هم در جلسات استاد حق شناس شرکت می کردند.
رفتار و اخلاق جمال بسیار به احمدآقا شبیه بود.
در آن دوران شرایط خانهی ما با آن ها کاملا متفاوت بود.
جمال از آن روز ها که در دبستان مشغول تحصیل بود در یک مغازه کار می کرد.
پدر ما یک کارگر ساده با چندین سر عایله بود.
جمال هرچه که به دست می آورد جمع می کرد و برای مخارج خانه تحویل پدر یا مادر می داد.
با آنکه شرایط خانهی ما از لحاظ مالی تعریفی نداشت اما بارها دیده بودم که جمال به فکر مشکلات مردم بود و سعی می کرد گرفتاری آن ها را برطرف کند
از دیگر ویژگی های جمال ارادت قلبی و عشق عجیب او به مولایش قمر بنی هاشم و امام زمان(عج)بود.
جمال با شروع جنگ راهی جبهه شد.
سال۱۳۶۲بود که پس از مدت ها به مرخصی آمد و از همهی رفقا خداحافظی کرد.
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای
برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدا و روح مطهر امام راحل ره و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم