برای تو 🌸🍃
این حرف ح.ا.ج.قاسم مرا یاد حرف
محمودرضا میندازد
شهدای جبهه مقاومت همگی در یک خط ،
در یک سو و در یک هدف بودند...
محمودرضا هم همیشه میگفت :
برای من میدان انقلاب تهران ، شلمچه یا دمشق
قرقی ندارد هر جا حرف انقلاب اسلامی باشد ماهستیم
#اللهمالرزقناتوفیقشهادتفيسبیلک
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
https://eitaa.com/barayehusayn
« تاییدِ حاج قاسم »
میگفت در جلسهی کلاسهای آموزشی مناطق
هنگامی که تدریس میکردم و آموزش میدادم
گفتم شهادت مزد کسانیست که سختکوش ،
فعال و بدوناستراحت در راه انقلاب هستند
و شهدای جنگ تحمیلی هم اینگونه بودند
همان موقع حاجقاسم سری به رضایت تکان داد
و مرا تایید و تشویق کرد
راوی : برادر شهید
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
https://eitaa.com/barayehusayn
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
💬 "زیارت عاشــورا"
🎧 با نوای علی فانی
به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمــان ارواحنافداه
#بیست ودوم
▪️◾️◼️◾️▪️
https://eitaa.com/barayehusayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_کوتاه_ازتصاویرشهیدبیضایی
به خودمان بقبولانیم ڪه در این
زمـــان به دنیا آمده ایم و شیعه
هم به دنیا آمده ایم ڪه مـؤثر در
تحقـق ظـــهور مـولا باشیم.
و این همراه با تحمل مشڪلات
مصائـب، سختی ها، غـــربت ها و
دوری هاست و جـــز با فـدا شدن
محقـق نمی شود حقیـــقتاً...
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#کلیپ_شماره1⃣2⃣
https://eitaa.com/barayehusayn
ایمان بر چهار پایه استوار است: صبر، یقین، عدل و جهاد.
صبر نیز بر چهار پایه قرار دارد: شوق، هراس، زهد و انتظار
یقین نیز بر چهار پایه استوار است: بینش زیرکانه، دریافت حکیمانه واقعیت ها، پند گرفتن از حوادث روزگار و پیمودن راه درست پیشینیان
عدل نیز بر چهار پایه برقرار است؛ فکری ژرف اندیش، دانشی عمیق و به حقیقت رسیده، نیکو داوری کردن و استوار بودن در شکیبایی
جهاد نیز بر چهار پایه استوار است؛ امر به معروف، نهی از منکر، راستگویی در هر حال و دشمنی با فاسقان
https://eitaa.com/barayehusayn
و کفر بر چهار ستون پایدار است؛ کنجکاوی دروغین، ستیزه جویی و جدل، انحراف از حق و دشمنی کردن.
و شک چهار بخش دارد؛ جدال در گفتار، ترسیدن، دودل بودن و تسلیم حوادث روزگار.
https://eitaa.com/barayehusayn
بزرگترین توطئه دشمن در جنگ نرم
مقابلـه با فرهنـگ #شھـادت است .
#شھید_سعید_کمالی
🦋
همیشه رو زبون شهید بابایی این جمله بود:
آنان که گستاخی شهادت را ندارند
به ناچار مرگ آن ها را می پذیرد
#وقت_سلام
✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلى
عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ
امشب اول ماه صفر است:
خونریزی یا شکستن تخم مرغ وصدقه ودود کردن اسفند فراموش نشود...
ان شاءالله با خواندن این دعا در اول ماه صفر ازبلا دور بوده ، حاجت روا شوید: نیت کنید.
🌺 سبحان الله يافارج الهمّ ويا كاشف الغم فرّج همي ويسرّ أمري وأرحم ضعفي وقلة حيلتي و أرزقنی من حيث لاأحتسب يارب العالمين 🌺
حضرت رسول فرمودند :
هر كس مردم رااز اين دعا باخبركنددر گرفتاريش گشايش ايجاد می شود.🙏🙏🙏🙏🙏
گفت هر چه میخواهد دلِ تنگت بگو
با دلـــی غــم بـار گفتم:
کــربلــا، گفتم حســـین❤️🩹
https://eitaa.com/barayehusayn
پارت اول تولد یک فرشته🌸🌿
#کتاب_سرو_قمحانه
#شهید_حسین_معزغلامی 🌹
زمانی که مادر حسین باردار بود و می خواست حسین رو به دنیا بیاره،در پایگاه پنجم شکاری امیدیه اهواز ساکن بودیم.به خاطر مشکلات و کسالت هایی که مادر حسین داشت باید تحت نظر پزشک می بود.در پایگاه درمانگاه کوچکی وجود داشت که فقط یک ماما و یک دکتر عمومی در اونجا مستقر بود.ما برای درمان فقط به درمانگاه پایگاه مراجعه می کردیم.از روز اول فروردین ماه سال ۷۳ اکثر اعضای فامیل برای متولد شدن حسین روز شماری می کرد،برای همین به اهواز آمده بودن.در روز ششم فروردین تعدادی به دلیل بازگشایی ادارات برگشتند.اعضای فامیل از ابتدا نسبت به حسین و مادرش محبت خاصی داشتند.روز ششم فروردین ماه با شنیدن صدای اشهدان لا اله اله الله اذان ظهر صدای گریه حسین آمد.با شنیدن صدای گریه حسین خیلی راحت شدم،چون تمام مسئولیت با من بود و در اون منطقه امکانات بیمارستانی خوبی نبود،به خاطر اینکه بچه آسیبی نبینه فشار زیادی تحمل می کردم. بعد از به دنیا آمدن حسیناین خبر در پایگاه شکاری اهواز پیچید، چون در کارهای فرهنگی و اجتماعی پایگاه فعالیت داشتم و همه ما را میشناختن.تولد حسین امید رو توی زندگی ما زیاد کرده بود، حسین واقعا شبیه فرشته ها بود و تولدش موجی از شادی رو توی خانواده ما راه انداخته بود.
|راوی پدر شهید|
❌🚫کپی بدون ذکر منبع ممنوع🚫❌
ایـنْجابِیْــتُالشُّهَــداســت... 👇🏻
@Shahid_hosein_moez_gholamii
پارت دوم کار خدا🌼🌱
#کتاب_سرو_قمحانه
#شهید_حسین_معزغلامی 🌹
در پایگاه پنجم شکاری امیدیه اهواز،حسین تقریبا ۱سالش بود و چهار دست و پا راه می رفت.مادرش هم برای اینکه سرگرم شه،به کلاس خیاطی می رفت.ساعاتی که مادرش به کلاس می رفت،من برای نگهداری از حسین در خانه می موندم.یه روز مادرش تماس گرفت و گفت حسین خوابه و من می خوام به کلاس برم.من هم گفتم تو برو الان خودم رو می رسونم.کارم طول کشید و کمی دیرتر به خانه رسیدم.دیدم حسین داخل بالکن نشسته ودرِ بالکن بسته است.شوکه شدم چون حسین نمی تونست در بالکن رو باز و بست کنه.اون موقع حیوانات موذی و سمّی مثل عقرب و مار در بالکن زیاد بود،ولی خوشبختانه آسیبی به حسین نرسیده بود. این کار خدا بود که آسیبی به حسین نرسه و زنده بمونه.انگار خدا می خواست حسین رو از همه بلایا و خطرات حفظ کنه تا در راه دفاع از حریم اسلام شهید بشه.
|راوی پدر شهید|
❌🚫کپی بدون ذکر منبع ممنوع🚫❌
ایـنْجابِیْــتُالشُّهَــداســت... 👇🏻
@Shahid_hosein_moez_gholamii
پارت سوم بزرگ مرد کوچک🌷🌿
#کتاب_سرو_قمحانه
#شهید_حسین_معزغلامی 🌹
از بچگی با هم سن و سال هاش فرق می کرد.بچه کم توقعی بود.در یک و نیم سالگی اگه یه بسته بیسکویت بهش می دادیم یه عدد برای خودش بر می داشت و بقیه رو به ما می داد.حتی بستگانمون که این رفتار حسین رو می دیدن ،می گفتن، چقدر این بچه قانعه.ذره ای حرص و ولع در حسین نبود.حسین از بچگی عاشق جنگ و جبهه بود.هر وقتی اقواممونکه رزمنده بودن میومدن خونه ما.حسین میگفت،بیا سنگر و جبهه بازی کنیم.فیلم هایی که مربوط به دفاع مقدس بود از بچگی خیلی دوست داشت.تو خونه با بالش و پتو برای خودش سنگر درست می کرد.به داییش می گفت بیا حاجی و سید بازی کنیم، بعد من تیر می خورم و شهید می شم.و شما بگو حاجی سید رو کشتن.این ها رو از فیلم های دفاع مقدس یاد گرفته بود.حسین سه سالش هم نشده بود که این کارها رو می کرد.دوران پیش دبستانی که بود یا روز خانم معلمش من رو صدا کرد و گفت،این بچه خیلی با بچه های دیگه متفاوته،گفتم چرا؟گفت خواستم یه برگه از دفتر جدا کنم، حسین به من گفت این کار رو نکن اسرافه! مگه نشنیدین اسراف حرامه.معلمش می گفت من واقعا شوکه شده بودم.بچه با این سن کم این ها رو از کجا یاد گرفته.می گفت چطور بچه از حالا این کار ها رو متوجه میشه!خیلی بیشتر از سنش صحبت می کنه.شش ساله که بود تو عزاداری های مسجد مداحی می کرد؛ حتی هیئت امنای مسجد،طاق شال《شالی که مخصوص مداح اصلی مسجد است》رو جلوی عزادارها بر گردن حسین مینداختن.در دوران ابتدایی با هیچ بچه ای دعوا نمی کرد.از همون بچگی محرم و نا محرن رو متوجه بود.یه روز پسر عموی حسین زنگ در رو زد و خواست داخل خونه بیاد.حسین گفت آقا مهدی یه لحظه صبر کن.بعد به ما گفت جوراب هاتون رو بپوشید و چادر سر کنید نامحرم می خواد بیاد! اون موقع حسین چهار سال داشت.وقتی پسر عمویش این مطلب رو شنید خیلی شوکه شد.گفت ببینید حسین تو این سن چطور مسائل رو خوب می فهمه.مسئول عقیدتیپایگاه شکاری امیدیه اهواز حاج آقای منافی بود.ایشون حسین رو خیلی دوست داشت.هر روز صبح یه تخم مرغ برای حسین می آورد و می گفت، این رو به حسین آقا بدید بخوره،بزرگ و قوی بشه.ایشون تو حیاط منزلشون مرغ و خروس نگه می داشتن و تخم مرغ خانگی برای حسین می آوردن.حتی حسین رو با خودش به مراسمات مذهبی پایگاه شکاری می برد.تو مراسم شهادت حسینکه بودیم،خانمی به نام سالاری پیش من امد و تسلیت گفت.ایشون می گفت:《من معلم قرآن دوره سوم ابتدایی حسین بودم.حسین از بچگی ویژگی خاصی داشت.با بقیه بچه ها متفاوت بود.یه روز تو کلاس بهش گفتم که قرآن بخونه حسین قرآن رو با صدای زیبایی خوند.منم دست رو روی شونه حسین گذاشتم و گفتم آفرین پسرم.دیدم حسین شونه اش رو عقب کشیدو گفت به من دست نزن تو نامحرمی!من واقعا از رفتار این بچه شوکه شدم.حالا دیدم شهید شده،به دلم رجوع کردم دیدم حسین از بچگی ویژگی های خاصی داشت.》
از دوران چهارم ابتدایی پای منبر حاج آقا علی خانزاده همدانی می رفت.حاج آقا خانزاده از دوران راهنمایی حسین رو در حوزه علمیه آیت الله مجتهدی ثبت نام کرد.حسین بعد از بازگشت از مدرسه به حوزه علمیه می رفت و تحصیل می کرد.مراسمات سخنرانی آیت الله فاطمی نیا،آیت الله مجتهدی تهرانی و شیخ حسین انصاری رو می رفت.
|راوی مادر شهید|
❌🚫کپی بدون ذکر منبع ممنوع🚫❌
ایـنْجابِیْــتُالشُّهَــداســت... 👇🏻
@Shahid_hosein_moez_golami
بِسْمِ رَبِّ نـٰآمَتـ ڪِھ اِعجٰاز مےڪُنَد ؛
یـٰابقیَةاللّٰه..؛🌿ˇˇ!
ــــــ ــ اَللّهُمَّصَلِّعَلۍمُحَمَّدِوَآلِمُحَمَّد
وَعَجِّلفَرَجَهُم🤍ッ
♦️سلام امام زمانم
🔹هرصبح بہ رسمنوڪرے ازما تورا سلام
اے مانده در میان قائله تنها،تو را سلام
🔹ما هرچہ خوبو بد، بہدرِخانہے توییـم
از نوڪـران مُنتـظــــر آقـا تـو را ســلام
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
#افسران_جنگ_نرم
#یـاد.شـہـدا.بـا.صـلـواتـ
https://eitaa.com/barayehusayn
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادیروحشهداصلوات
#اللّهُمَّعَجِّلْلَوِلیِڪَاَلْفَرَجْ
#شهیدهوشنگصادقی🌹
#صبحتونمعطربهعطرشهدا
#التماسدعا
#افسران_جنگ_نرم
#یـاد.شـہـدا.بـا.صـلـواتـ
https://eitaa.com/barayehusayn
برای شهید شدن،
بایستی
شهیدانہ زیست...
شهیدانہ فڪرڪرد...
شهیدانہ نیت ڪرد...
شهیدانہ عمل ڪرد...
شهیدانہ ڪار ڪرد...
خلاصہی ڪلام :
برای شهادت ؛
باید همت و باڪری باشیم:)🚶
#تلنگرانه
#شهیدانه
#آرمان_علی_وردی
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
#افسران_جنگ_نرم
#یـاد.شـہـدا.بـا.صـلـواتـ
https://eitaa.com/barayehusayn
🚨امام خمینی اگر سپاه نبود کشور نبود
⭕️ حالا متوجه شدید چرا شبانه روز سپاه پاسداران را در رسانههایشان میکوبند؟؟
#سپاه
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
#افسران_جنگ_نرم
#یـاد.شـہـدا.بـا.صـلـواتـ
https://eitaa.com/barayehusayn
🔺از خواب كه بيـدار شد روی لبهـاش خنـده بود؛ ولی چشمهاش دیگـه رمقـی نداشت.
گفت: «فـرشـته؛ وقـت وداع اسـت!»
گفتـم: «حرفـش را نــزن.»
گفت: «بگـذار خـوابم را بگـويم. خودت بگـو؛
اگر جـای من بودی، توی این دنيـا می مـاندی؟!»
گفت: «خواب ديدم مـاه رمضـان است و سفره افطـار پهن. رضـا، محمد، بهـروز، حسن، عبـاس؛
همه شـهدا دور سفره نشسته بودند. به حـالشان حـسرت می خوردم كه يكـی زد به شـانه ام.
حـاج عبـاديان بود؛ گفت: بابا كجـايی تـو!؟
ببين چهقدر مهمـان را منتظـر گذاشتی!
بغلش كردم و گفتم: من هم خسته ام حـاجی. دسـت گذاشـت روی سينـهام و گفـت:
بـا فرشـته وداع کـن! بگـو دل بكنـد!
آن وقت ميآيی پيش مـا؛ ولـی بهزور نـه.»
🌷 گفتم: «منوچـهر! قـرار مـا ايـن نبـود.»
گفت: «يك جاهـايی دیگـر دست مـا نيست؛
من هـم نمی تونم از تـو دور باشـم.»
📚 اينـک شوکـران ۱ / بقلـم مریم برادران
(با اندکی تغییر)
#جانباز_شهيد_منوچهر_مدق به روايت همسر
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
#افسران_جنگ_نرم
#یـاد.شـہـدا.بـا.صـلـواتـ
https://eitaa.com/barayehusayn