❤️ #زندگی_به_سبک_شهدا
🌹 رضا بینهایت صبور بود، وقتی بحثمان میشد، من نمیتوانستم خودم را کنترل کنم، یکسره غُر میزدم و با عصبانیت میگفتم تو مقصری، تو باعثِ این اتفاق شدی! او اصلا حرفی نمیزد، وقتی هم میدید من آرام نمیشوم، میرفت سمت در، چون میدانست طاقت دوریاش را ندارم، آنقدر به همسرم وابسته بودم که واقعا دوست نداشتم لحظهای از من دور باشد، او هم نقطهضعفام را میدانست و از من دور میشد تا آرام شوم، روی پلهی جلوی در مینشست و میگفت هر وقت آرام شدی، بگو من بیام داخل، اصلا دادزدن بلد نبود.
🌸 #شهید_رضا_حاجی_زاده
✍🏻 راوی همسر شهید
داستان دلنشین منبر
#زندگی_به_سبک_شهدا
#ازدواج
📝ازدواج کم خرج...
💍 #سفره_عقد خودمونی
💢 میگفتن اگه #لباس_عروس سفید نباشه شگون نداره؛ مجبور شدیم یک بلوز و دامن سفید از همسایهمون قرض کنیم ☺️
🍒ولی سفره رو دیگه بر اساس #شگون و اینجور چیزها نچیدیم🙃
🎉 به جای سفره #مجلّل با گردو و بادام طلایی یا نقل و شیرینی و میوههای رنگارنگ، یک سفره پلاستیکی ساده انداختیم که روش یک جلد کلامالله مجید بود
و یک آینه و مقداری نان و پنیر!😌
سفرهاش #ساده بود...! ولی صفا و صمیمیتش اونقدری بود که دلمون میخواست!😍❤
📚روایت همسر«شهیدفریدون بختیاری»
#زندگی_به_سبک_شهدا
خیلیبہامامزمـانﷻ
ارادتداشـت!
ازاینارادتایخشکوخالیکہنہ!
همشدنبالمطالـعہ
دربارهحضرتوشرایطظھور
وآمادگیبرایظھوربود ..!
‹انتظـار›محمـود،
یہ‹انتظارواقـعی›بـود.
محمودواقعاً
دغدغہامـامزمانش
روداشت ...!
#شهید_محمودرضا_بیضایی
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🔹 شورای ده برای تحويل يخچال و تلويزيون و... اسم می نوشتند و قرعه كشی می كردند اسم مادر حاج یونس در آمده بود.
حاج یونس گفت: تا وقتی تمام مردم يخچال نداشه باشند مادر من يخچال نمی خواهد.
#زندگی_به_سبک_شهدا
#شهید_حاج_یونس_زنگی_آبادی
شادی روح شهدا صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌹🍃🌹🍃