.#گذرے_با_شہدا🌻✨
عآجزانهِ درخواست میکنم
به نمآز اول وقت و
احترام به پدر ومادر
اهمیت دهید.
#شهیدمهدی_قاضی_خانی
هوالمحبوب
🕊رمان #هادے_دلہا
قسمت #پنجاه_ویڪم
الحمد لله دور حرم خیلی امن بود . با بهار راه میرفتیم و از #حسین و #شهدای دیگه حرف میزدیم
-بهار حسین چقدر اینجاها راه رفته
بهار :
خداروشکر خیلی آروم تر شدی
-کاش یه فیلم بود ازش میدیدیم
محسن:خانم عطایی فر ببخشید صداتون رو ناخود آگاه شنیدم
من یه فیلم از حسین دارم روزی که اومدیم حرم وداع
-میشه ببینمش؟
محسن : بله
بهار :ببخشید مامان داره منو صدا میکنه
-بهار کجا میری عه!
بهار نامرد بد بدی منو با آقای چگینی تنها گذاشت.
محسن : خانم عطائی فر میدونم درست نیست نه مکانش نه اینکه خودم بیان کنم
ولی اگه اجازه میدید با خانواده برای امر #خیر مزاحمتون بشیم
چند دقیقه سکوت کردم بعد گفتم هرچی خانواده بگن ببخشید...
وقتی رسیدم پیش بهار صورتم قرمز بود
بهار :خخخ مبارک باشه
یه مشت زدم به شانه اش و گفتم خیلی نامردی بهار
واییی گوشیش موند دستم
بهار : خخخخخخ ببر بده بهش بدوووووو
-وای نه من روم نمیشه
عصری رفتیم مقبره حجر بن عدی رو دیدیم
همون جایی که داعش برای نشان دادن اینکه شجره خبیثه است هتک حرمت کرده
اینجا همون جاییه که وقتی هتک حرمت کردن خون هزاران شهید و محب علی به جوش اومد مثل #شهیدمهدی_قاضی_خانی🌷
که با این اتفاق راهی سوریه شد و ار حرم بی بی زینب دفاع کرد
چون خان طومان هنوز کاملا پاکسازی نشده بود ما از دور مقتل عزیزانمان را دیدیم
چقدر از فاصله دور جیغ زدم ،گریه کردم ، نوحه خوندم برای عزیزدلم
سفر تمام شد و من حالا خیلی میدونم عزیزدلم چرا دل کند و رفت..
وقتی رسیدیم کارت عروسی عطیه اومد
ادامه دارد...
نام نویسنده؛بانومینودری