[ #بیو🍁 ]
به یادت قانعـم گاهـی ، خیالـت را نگیر از مـن!
.#شهید
.#محمودرضا
.#رفیق
🌺یادشان با صلوات🌺
@mahmoodreza_beizayi
سوسوی همّت داشت، ستاره ی چشمانت....
هر گاه به #محمودرضا میگفتند؛ وصیتنامه بنویس، به عکس #حاج_همت که مزین به جمله ای عهدمَدارانه از این شهید بود اشاره میکرد و میگفت:
اینهم وصیتنامه....
آری!
محمودرضاها رفتند تا این خاکریز فرو نریزد. اکنون نوبت من و توست که پشت به جبهه نکنیم و نهضت جهانی اسلام را با قدرت و بدون خستگی و ناامیدی برسانیم به جایی که خداوند وعده کرده است
و الحق وعده ی خود #حق است و محقق...
#شهید_محمودرضا_بیضائی💖
#حاج_همت.⚡️
#برادرشهیدم🍃✨
#خاطرات_شهدا📚
یکی از همسنگرهایش در سوریه میگفت:
من بستنِ کمربند ایمنی را در سوریه
از #محمودرضا یاد گرفتم
تا مینشست پشتِ فرمان کمربندش را میبست
یکبار به او گفتم:
اینجا دیگر چرا میبندی..؟!
اینجا که پلیس نیست
گفت:
میدانی چقدر زحمت کشیدهام
با تصادف نمیرم..؟!:)
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌱
#ڪپۍباذڪرصلواٺآزاد
ــــــــــــــ❁ــــ ـــ ــ ـ
🌿⃟🖤|⇢°j๑ïท➺
✦•[@Shbeyzaei_313]•✦
شهیدمحمود رضا بیضایی
⦗ '🔗🕊! ⦘ • • مَنتشنہیشرو؏غمےآسمانےام✨ لطفابࢪسࢪَفیقبہدادِ جوانےام🥀 اللھمالرزقناتوفیقشھادت𔓘"
•.
•.
حیـٰات جاودانـہ∞𐇵
#شهیـد_محمـود_ࢪضـا_بیضائۍ♥️'
بہ روایت ‹بـࢪادر🖇›"
◍قسمتدوم🌿'⇩
از تبـࢪیز تا دمشـق🕊🌸°°
-چند خط از یڪ زندگےِ مهم-
#محمـودࢪضا ورزشڪار بود. بہ ڪاراتہ علاقہداشت و از ۱۰ سالگے رفتہ بود دنبال این ورزش. سال ۱۳۷۲ بہ تیم استان آذربایجان شرقے رفت و در مسابقات چهار جانبہ بین المللے در تبریز قهرمان شد.
بہ فوتبال هم علاقہ داشت و بہ صورت حرفہای آن را دنبال مےڪرد، تا اینڪہ بہ خاطر درس و مدرسہ، عطایش را بہ لقایش بخشید.
در سال ۱۳۷۸ دیپلم گرفت؛ دیپلمِ رشتہ علوم تجربے. رفت خدمت سربازے.
دوره آموزش را در اردڪان یزد گذراند و پس از آموزش،خدمتش را در پادگان الزهرا {عَلَیهَاالسَّلام} نیروے هوایـے سپاه پاسداران در تبریز ادامہ داد.
نقطہ عطف زندگے #محمـودرضا، آشنایـے با نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامے محسوب مےشود.
بعد از اتمام خدمت سربازے، علےرغم تشویق خانواده بہ ادامہ تحصیل در دانشگاه، با انتخاب خود و با یقین ڪامل، عضویت در #نیروےقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامے را انتخاب ڪرد.
او در بهمن سال ۱۳۸۲ وارد دانشڪده امام علـے {علیہالسلام} شد.
ورود بہ دانشڪده افسرے،عملاً بہ معنے هجرتش از تبریز بہ تهران بود.
با این هجرت، ادامہ زندگے را در جهاد فے سبیل اللہ رقم زد.
•.
•.
◍🌧◍ #ڪتاب_تو_شهید_نمیشوی
𖧧🌟𝙅𝙤𝙞𝙣⤥
『 @Shbeyzaei_313 』
اواخر آذر ١٣٦٠ بود
يادم هست كه زن صاحبخانه می گفت:
«بچه را آورده اند خانه.»
اما درست يادم نيست چه كسى مرا برد طبقه بالا تا بچه را ببينم
وارد اتاق كه شدم
مادر بود و «بچه»توى بغلش و زن هاى همسايه و فاميل كه یک حلقه دور آن اتاق كوچک زده بودند
اين تنها تصويرى است كه از تولد #محمودرضا به ياد دارم و هيچوقت يادم نرفته
٣٠ دی ماه ٩٢وقتی رسيديم توى كوچه و جلوى خانه پدر
صداى گريه زن ها توى كوچه شنيده مى شد
پله ها را رفتم بالا و وارد اتاق شدم
مادر بود و زن هاى همسايه كه يک حلقه دور آن اتاق كوچک زده بودند
شبيه روز تولد محمودرضا در ٣٢ سال پيش
اما اين بار مادر «بى محمودرضا» بود
مادر از خبر طورى استقبال كرده بود كه انگار خبر داشته و خبر غافلگير كننده اى نگرفته
بى قرار بود و نبود
نشسته بود اما غرق در اشک
مدام مى گفت: «رفتى به آرزويت رسيدى؟» «راه امام حسين را رفته پسرم...»
مى گفت و اشک مى ريخت
گاهى هم میگفت: «يوسفم رفت...💔»
نشستم پيش #مادر و بهترين جاى دنيا در آن لحظات همانجا بود...
#شهید_محمودرضا_بیضائی
راوی: برادر شهید
🌷
همه از تکفیریها میترسند؛ تکفیریها از ایرانیها
شهید مدافع حرم محمودرضا بیضائی
روزی یکی از تکفیریها مجروح شده بود. بالای سرش رفتیم. تا چشمش به ما افتاد، هر چه از دهانش در آمد نثار ما کرد. یکی از بچهها جلو رفت و در گوشش گفت: ما ایرانی هستیم. این را که گفت، دیگری صدایی از او در نیامد!
راوی: شهید مدافع حرم #محمودرضا بیضائی
#قاسم_بن_الحسن
کانال .. شهدا