eitaa logo
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
968 دنبال‌کننده
16هزار عکس
6.4هزار ویدیو
10 فایل
‹بِسـم‌ِرَب‌ِّالحُسَـیْن🌱› صلی‌اللّٰـه‌علیک‌ِیـٰافاطمـةالزهـرا♥𐇵!' . «امام‌زمـان(عجل‌اللّٰه)امروزسرباز باهـوش‌وپـای‌کارمی‌خواهند؛ آدمی‌که‌شجـاع‌ومردمیدان‌باشـد.» #شـهیدبیضائی🎙!" . ◞پشت‌سنگر: @etlaeatkanal
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان زیبا وهیجانی 🍃فدای بانوی دمشق🍃 _حالا نمیخواد خجالتی بشی😂 بیا بریم که کلی دیر شده تا الان حتما همشون نگران شدن😂 فقط بدوووو بدو بدو خودمونو رسوندیم به اتوبوس🏃‍♀🏃‍♀ اونجا که رسیدم محمدحسین وعلیرضا اومدن جلوم وگفتن _آبجی خوبی؟ چیزیت نشده؟ کجا بودی؟ جون به لبمون کردی😰 +خوبم بخدا رفته بودم دنبال غزال تیرپا که فرار کرده بود😂 دوتایی شون زدن زیر خنده البته اونقدر یواش که کسی متوجه نشد آسیه هم برام خط ونشون میکشید😂 گفتم _داداش محمدحسین من با پسردایی کار دارم یک لحظه شما برین😁 +باشه فقط خیییلی زود 🤨راجب همون موضوع دیشب؟ _اره😅 _آقا علیرضا با آسیه خانم حرف زدم😁 +چیی؟ واقعا؟ چی گفتن؟ بریم خاستگاری؟ _وای چقدر هولی پسر دایی😂 اول شیرینی منو بده تا بگم چی گفت😌 +‌شیرینیتون سرجاشه برگردیم میدم فقط بگین چی گفت 😟 _مبارکه😅😆برگردیم تهران ان شاءالله میریم خاستگاری، همه کارارو خودم میکنم شما نگران نباشید فقط جان ما سوتی ندین توی این چند روزه😂 +وااای واقعا ممنون خوش خبر باشی😍 رفتیم سوار اتوبوس شدیم وحرکت کردیم فرمانده هم کلی غر غر کرد که چرا دیر راه افتادیم😁😅 توی اتوبوس رفتم کنار آسیه نشستم و همش بهش گیر میدادم و اونم یواش می‌خندید رسیدیم بازار.... خواهرای عزیز اینجا هرچی لازم دارین بگیرین فقط خیلی سریع جانمونین از اتوبوس😉😉اینجا نباید زیاد توقف کرد چون. دیر میشه به بقیه مناطق نمیرسیم رفتم کنار آسیه _خب بدو برو شیرینی بگیر که کل کاروان گشنن😂 +خوب بلدی سوء استفاده کنی 😂 آقا سیدددددد📢 محمدحسین اومد نزدیکم... _جانم آبجی؟ +داداشی، آسیه خانم یه نذری داره لطفا شما و آقا علیرضا برین کمکش که نذرش سنگینه🤣 _چشم بفرمایید آسیه خانم من در خدمتم اونا که رفتن من رفتم کنار فاطمه و بهش گفتم آسیه عروس شد😂بعد از کلی خندیدم فاطمه گیر داد که چرا زودتر نگفتی منم گفتم بخدا همین یه ساعت پیش ماهم فهمیدیم😅 آسیه و آقایون با یه عالمه کارتون شیرینی برگشتن😜😋😋 بعد از پذیرایی راه افتادیم این چند روز هم گذشت و روز برگشت فرا رسید😭😭 خیلی سخت بود از اون مکان دل بکنی😭ولی باید بری چه میشه کرد😞 خیلی خوب بود اصلا دلم. نمی‌خواست از اونجا برم گریم گرفته بود و رفتم اونورتر که کسی نفهمه گریه میکردم که داداش اومد کنارم +اللهی فدات شم گریه نکن آبجی جانم _داداش نمیخوام از اینجا برم😭 +گریه نکن من خودم زود دوباره میارمت گریه نکن که ناراحت میشمااا _باشه 😔 ادامه دارد.... 😍 🌸به قلم سیده بیضایی🌸 ‼️کپی با ذکر نام نویسنده وایدی کانال ازاد‼️