eitaa logo
شهید‌محمود رضا بیضایی
956 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
7.8هزار ویدیو
23 فایل
‹بِسـم‌ِرَب‌ِّالحُسَـیْن🌱› صلی‌اللّٰـه‌علیک‌ِیـٰافاطمـةالزهـرا♥𐇵!' . «امام‌زمـان(عجل‌اللّٰه)امروزسرباز باهـوش‌وپـای‌کارمی‌خواهند؛ آدمی‌که‌شجـاع‌ومردمیدان‌باشـد.» #شـهیدبیضائی🎙!" . ◞پشت‌سنگر: @etlaeatkanal
مشاهده در ایتا
دانلود
+ببخشید آقا! عاقبت به خیرے هم ایستگاه دارهــ؟ _ایستگاه آخر بعد میدون شهادت +ڪرایہ‌اش چندهــ؟ _نفری یه نیت یه نیتِ از تهِ دل.... آن روز ها دروازه شهادت داشتیم ولے حالا معبری تنگ... هنوز هم فُرصت براے شهید شدن هست فقط باید دل را صاف کرد...:) باشد ❤️ یادت هستیم ❤️ 🌸 🌿 🍃 https://rubika.ir/mahmoodreza_beizayi 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌼
هوالمحبوب 🕊رمان قسمت -عطیه چقدر زندگی هامون نسبت به یک سال پیش تغییر کرده یکی دو ماه دیگه اولین سالگرد حسین رفتن حسین خیلی سخت بود هنوز با هر زنگ در و تلفن منتظرم بگن حسین برگشته عطیه : تو توی یه خانواده مذهبی دنیا اومدی همه چیز رو اما من شهید رو چهار تا دونه استخوان یه مرده عادی میدونستم.. در حقیقت من مرده بودم.. بیدارم کرد.. الان یه مرد واقعی تو زندگیمه.. شهدا رو میشناسم.. خدا برنامه زندگیمون رو درست سر حساب نوشته به شرطی اینکه باشیم -ان الله مع الصابرین.. و ان الله یحب الصابرین وقتی رسیدیم خونه گوشی حسین رو گرفتم دستم.. پیج اینستاش رو باز کردم در میان تمامی نداشته هایت دوستت دارم برادرم.. تمام سهم من از آغوشت در خیال و رویاست.. با هر طلوع و غروب منتظر پیکرت هستم.. با هر شهیدِ گمنام دنبالت میگردم.. حسین عزیزم امشب در کنار شهدای گمنام کهف تهران به بودم.. تو هم برادرانه در بهشت برین در کنار ارباب حسین به باش.. خواهرت زینب عطیه : زینب امشب بریم تو حیاط بخوابیم؟ -آره عالیهههه رختخواب ها کنار هم پهن کردیم . امشب دلم خیلی هوای حسین رو کرده بود به ماه نگاه کردم گفتم ماه گردون ماه من الان کجاست چشمام گرم شده بود 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 یه دره خیلی سبز بود -خاله یعنی این پله ها کجا میخوره؟ خاله : نمیدونم میخوای با فاطمه برید ببینید وقتی از پله ها رفتیم یه مزار خیلی خوشگل بود که دور و برش پر از گل بود . روی سنگ مزار با خط خوش حکاکی شده بود " شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی" 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 چشمام رو باز کردم و از جا بلند شدم رفتم تو ساختمان تو دفترم نوشتم ادامہ دارد... نام نویسنده ‌؛ بانو مینودری
‍ ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ های شرمنده ام را وادار کرده ام که با چشمانت عهد ببندند که هر جا چشمانت بسته ماند، چشمان من نیز حیا کنند و خاموش بمانند... بر پاکی چشمانت❤️ اُفتادم ؛ دست از گناه کشیدم نگاهم کردی مسیر پُر از ظلمتم شد "نور" پشیمانم.. برای تمام دفعاتی که نگاهت را نداشتم ..😔 🦋🦋🦋