لحظهی آخر قمقمه را آوردن
نزدیک لب های خشکش ...
گفت : مگه مولایمان حسین (علیه السلام)
در لحظه شهادت آب نوشید ؟!
شهید که شد
هم تشنه بود ،
هم بی دست ...
"شهید شاپور برزگر"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@mahmoodreza_beizayi
📚معــرفی کتاب
✔️مادرانه ترین کتاب مدافع حرم🌹
📙زندگی نامه شهید مدافع حرم زکریا شیری به روایت مادر.
📎نویسنده این کتاب که قبلا با کتاب «یادت باشد» نگاهی عاشقانه به زندگی مدافعان حرم داشته است این بار در کتاب «کاش برگردی» در نگاهی تازه، داستان زندگی یکی از شهدای مدافع حرم را از زبان مادر شهید به روایت می نشیند و در صفحات مختلف نکات تربیتی یک زندگی ساده را با روایتی داستانی و جذاب تقدیم خوانندگان می کند.
کتاب یادت باشد پنجرهای عاشقانه بود برای از خود گذشتن و کتاب کاش برگردی پنجرهای مادرانه است برای از کجا آمدن. کاش برگردی روایت تربیت حمیدها و زکریاهای عصر ماست.
7⃣@mahmoodreza_beizayi
💠 #فوت_و_فن_رفاقت
⛔️قبحش نباید بشکنه!
معمولاً دوستان قدیمی و نزدیک نسبت به هم #صمیمی هستند و بسیاری از آداب را کنار میگذارند مثلاً با هم شوخی می کنند یا اول اسم یکدیگر آقا نمی گذارند و پیش هم پای خود را دراز میکنند این اشکالی ندارد اشکال آن جاست که این صمیمیت سبب شود که #زشتی گناهان پیش ما از بین رفته و به راحتی خطا کنیم و ناراحت هم نشویم.
@mahmoodreza_beizayi
#برگی_از_خاطرات_شهدا
📜 شهید حسن رجایی فر
♦️ وقتی برگشت، گفتم چرا ترکشها را از تنت بیرون نیاوردی؟ گفتم من اینجا برات نوبت میگیرم تا ترکشها را از تنت بیرون بیاوری. گفت نه نیازی نیست اینها که به من کاری ندارند، یکی سوغات حضرت زینب (سلام ا... علیها) و یکی سوغات حضرت رقیه (سلام ا... علیها) است. برای بار دوم که میخواست برود بهش گفتم که کل سوغاتی را گرفتی، دیگر نیازی نیست بروی سوریه. در جوابم گفت: تا جان در بدن دارم از حرم دفاع میکنم.
#دلتنگ_امام_رضا
@mahmoodreza_beizayi
🚨اینجاکهپلیسنیست
🚙چـراکمربندمیبندی؟
#پروفایل
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهیدمحمودرضابیضایی
@mahmoodreza_beizayi
همه رفته بوديم #مشهد و فقط #ابراهيم و وليالله مانده بودند خانه🏡. #ابراهيم تابستانها كار ميكرد. وقتي برگشتيم، انگار نه انگار فقط دو تا پسر خانه داري كرده بودند. سن و سالي هم نداشتند😃. تازه پول تو جيبيهاشان💴 و حقوقي كه #ابراهيم از كار تابستان جمع كرده بود، روي هم گذاشته بودند و يك اجاق گاز بزرگ براي خانه خريده بودند.☺️🌹
راوی:مادرشهید
#محمد_ابراهیم_همت❤️
@mahmoodreza_beizayi
29.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷🔹 مولودے 🔹🔷
مثل خورشید آسمونی تو
مثل اجدادت بی کرونی تو
#عید_بیعت
#امام_زمان(عج)
#امامت_امام_زمان(عج)
@mahmoodreza_beizayi
🌷تسبیح زمین و آسمان یا مهدی
✨ذکر همهی فرشتگان یا مهدی
🌷حالا که رسیده روز بیعت با عشق
✨لبیک بگو: از دل و جان یا مهدی
🌟تعجیل در ظهورشان #صلوات🌟
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج✨🌷
#آغاز_ولایت_امام_زمان(عج)💚
#مبارڪباد✨🌷
@mahmoodreza_beizayi
#به_سبک_شهدا
✅ شهید محسن حججی
🔹از بازار رد میشدیم.
خانم بی حجابی را دید!
سرش را پایین انداخت و گفت:
خواهرم جلوی امام رضا حجابت رو رعایت کن❗️
🔸با آرنج زدم به پهلویش: «ما رو میگیرن تا حد مرگ میزنن!»
🔹کوتاه بیا نبود:
«آدم باید امر به معروف و نهی از منکرش
سر جاش باشه؛ خون ما که رنگی تر از خون امام حسین نیست!» ❗️
[...]خودمانی تر که شدیم، گفت:
«از خدا و امام رضا یک خواسته دارم،
میخوام تو راه امام حسین شهید بشم.»
مکثی کرد و سرش را انداخت پایین.
🔻گفتم: «حاضر نیستم زجری که امام حسین کشید، تو بکشی.»
🔺گفت: «به خدا حاضرم، نمیدونی چه کیفی داره!»
📚سربلند | روایت هایی از زندگی شهید حججی
#همه_آمر_باشيم
@mahmoodreza_beizayi
تو وصیتنامشنوشتھ بود
•
.
بہ مادࢪمبگید:
یڪ بارحرفشو
گوشنکردم...حلالمکنه...(:
"فقطیڪ باࢪ"
وماشایدهرࢪوزباحࢪفے
دلمادروپدرمونوبشکونیم..💔..
یاازخودمونبࢪنجونیمشون..😔..
+شهیدبابکنوری
🌷 #سلام
#صبحتون شهدایی🌸🌸
@mahmoodreza_beizayi
✨ در خانه ما مرسوم هست که برای همدیگه نامه مینویسیم. نزدیک بله برونم بود و ناراحت از اینکه پدرم در مراسمم نیست...😕
✨ شب خواب بابا را دیدم و گفت نامهای بنویس یکی از همرزمانم میآید منزل و ایشان در مراسم هم حاضر میشوند
اما نمیدانستم کدام همرزم بابا...🤔
✨ نامهای نوشتم و شرح دادم و آدرس و روز مراسم را هم نوشتم گذاشتم خانه و گفتم این نامه را کسی نخواند همرزم بابا که آمد بدهید به او و رفتم بیرون از خانه سرکار...🚶
✨ همان روز حوالی ظهر زنگ درب خانه به صدا درآمد، برادر کوچکم درب منزل را باز کرد، چیزی که دید قابل پیش بینی نبود...
سردار سلیمانی پشت درب بود...
به مادر گفت برو چادر سرکن حاج قاسم پشت درب است. مادر که باورش نمیشد گفت مگه حاج قاسم بیکار است بیاید منزل ما؟
اما آمد!😍
✨ نامه را در بسته دادند به سردار
لبخندی زد و پرسید مراسم ساعت چند است؟
شب مراسم درب خانه عروس را زدند
همه به هم نگاه کردند و از همدیگر پرسیدند منتظر فرد دیگری بودید!!!
جوابها منفی بود.
درب باز شد...سردار پشت درب بود...
آمد داخل و قول پدر عملی شد...
بالاخره سوریهای ها لقب درستی به #ابوحامد داده بودند...🌼
#شهید_مدافع_حرم_حسین_رضایی🌹
@mahmoodreza_beizayi
#ڪلام_شهید📚✏️
#حجاب وسیله ای برای حفظ ارزشها و حفط #شخصیت انسانی است .
#شهید_محمد_سلیمانی 🌹
@mahmoodreza_beizayi