🌹 پس از ۶ سال| پیکر مطهر اولین روحانی شهید مدافع حرم «محمدمهدی مالامیری» شناسایی شد
♦️پس از ۶ سال پیکر مطهر
روحانی شهید مدافع حرم «محمدمهدی مالامیری» که در شامگاه دوشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۴، مصادف با اول ماه رجب میلاد امام محمدباقر (ع) همراه با دیگر مجاهدان تیپ فاطمیون با شعار (کلنا عباسک یا زینب) در منطقه بصری الحریر استان درعای سوریه به شهادت رسید؛ شناسایی و به میهن بازگشته است.
🌹شهید محمد مهدی مالامیری اولین روحانی مدافع حرم است که در دفاع از حرم اهل بیت (علیهالسلام) در سوریه به شهادت رسید وی آرزو داشت: «آنچنان باید با داعش بجنگیم و بکشیم که اگر خود کشته شدیم، نباید چیزی از بدن ما بماند تا زحمت تشییع جنازه مان به دوش دیگران نیفتد».
💔🦋
هر جا که منم جای تو پیداست که خالیست...
اشک است بجای تو و دنیاست که خالیست...
وقتی که تو نیستی همه جا خالی خالیست...
#شھید_محمودرضا_بیضائی💖
#برای_کوثر🌸
❥↬•| @shbeyzaei_313
•••💚🖇
دیشب حال خوشی نداشتم😔
گذرم افتاد به خیابان شهدا😍
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم🚶🏻♂
خیابان هر قدمش کوچه ایی داشت ✨
اولین کوچه👇🏻👇🏻👇🏻
به نام #شهیدهمت
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین ,نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
دومین کوچه👇🏻👇🏻👇🏻
شهید #عبدالحسینبرونسی
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از شرم از کوچه گذشتم...
به سومین کوچه رسیدم👇🏻👇🏻👇🏻
شهید #محمدحسینعلمالهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: قرآن و نهج البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
چهارمین کوچه👇🏻👇🏻👇🏻
شهید #عبدالحمیددیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
مطالعه کردی؟!
برای بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از ولایت!!؟همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
پنجمین کوچه👇🏻👇🏻👇🏻
و شهید #مصطفیچمران...
صدای نجوا و مناجات شهید می آمد!
صدای اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
ششمین کوچه👇🏻👇🏻👇🏻
#شهیدعباسبابایی...
هیبت خاصی داشت...مشغول تدریس بود!مبارزه با هوای نفس،نگهبانی دل...کم آوردم...گذشتم...
هفتمین کوچه👇🏻👇🏻👇🏻
انگار کانال بود!
#شهیدابراهیمهادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!هم مدارس!هم دانشگاه!هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در دنیا خطر لغزش و غفلت تهدیدشان میکرد!
ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
هشتمین کوچه👇🏻👇🏻👇🏻
رسیدم به #شهیدمحمودوند...
انگار شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را تفحص میکردند!
آنها که اهل عمل به وصیت شهدا بودند...شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد ارباب...
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدایگمنام
وساطت میکردند برایشان...
اسم من هم بود!وساطت فایده نداشت...از حرف تا عمل!فاصله زیاد بود...دیگر پاهایم رمق نداشت!افتادم...خودم دیدم که با حالم چه کردم!تمام شد...تمام
از کوچه پس کوچه های دنیا!بی شهدا،نمی توان گذشت...😭
گاهی،نگاهی...
#شهدا همه را صدا میزنند ؛ اما هرکسی نمیشنود...😢
#شهیـدانهـ
❥↬•|@Shbeizayi_313
صدقه:
راههايی برای صدقه دادن از دكتر محمد العريفی
چند عدد صندلی بخريد و در مسجد بگذاريد هركس بر آن نشست و نماز خواند برايتان أجر نوشته ميشود.
يك پيژامه و جوراب (پوشاك هر نوع) در يك پاكت بزار و به كارگری زحمت كش هديه كن.
🍇😊😊😊🍇
يك جعبه پس انداز در اتاقت بزار و هر بار كه مرتكب گناهی شدی هزار تومان و يا چند درهم در اون بنداز و بعد از يك ماه اون رو باز كن و به نيازمندی بده و هر ماه اون رو تكرار كن.
🍇😊😊😊🍇
دعای ورود و خروج به منزل رو در دو ورقه بنويس و در آسانسور و يا (در خروجی ها و ورودی ها) نصب كن تا عابران با خواندن آن اجر ببرند و تو نيز اجر ببری.
🍇😊😊😊🍇
بخشی از حقوقت را برای كفالت يتيم هزينه كن.
🍇😊😊😊🍇
كارتون آب و آب ميوه خنكی را به كارگرانی كه در بيرون منزلتان در حال حفر هستند اهدا كن تا در هنگام شدت گرمای روز از آن استفاده ڪنند.
🍇😊😊😊🍇
اگر در حال زدن بنزين هستيد باقی پول را به كارگر پمپ بنزين بده به نيت صدقه
🍇😊😊😊🍇
تعدادی قرآن كريم را در مساجد بگزار تا مردم آن را بخوانند و شما صاحب أجر بشويد هر حرف ده حسنه نوشته ميشود تصورش را بكن چقدر أجر به تو خواهد رسيد.
🍇😊😊😊🍇
آسان ترين راه صدقه به مردگان اگر مقداری آب در بطری شما به جا مانده آن را بر درخت كنار خيابان بده و نيت صدقه ڪن.
🍇😊😊😊🍇
خنده و سلام بر نشسته ها و سخنان نيكو نيز يك صدقه است.
🍇😊😊😊🍇
هنگام خوابيدن هركس را كه به تو بدی كرده و يا غيبت و سخن چينی و يا ظلمی به تو كرده را ببخش به همين راحتی
اين صدقه است.
🍇😊😊😊🍇
اين پيام را منتشر كنيد شايد فردی به يكی از اين كارها عمل كرد و شما أجر برديد.
¦↬🔗⏱
•.
ھࢪڪسچھلࢪوززیاࢪتعاشوࢪاࢪابخواندوثوابآنࢪاهدیہبفࢪستد،حتماتلاشخودࢪابہاذنخداخواهمڪࢪدتاحاجتاوࢪابگیࢪم
واگࢪنہ،دࢪآخࢪتبࢪا؎اوجبࢪانڪنم.
•.
#شهیدنویدصفری ❣
#کلام_شهید🌹
وای از آن روزی که حرف زدن و نگاه کردن به نامحرم برایتان عادی شود ،
پناه میبرم به خدا از روزی که گناه عادت مردم شود ...
#شهید_حمید_سیاهکالیمرادی🕊
•{ شهادت،
اجر کسانی است که در زندگی خود
مدام در حال درگیری با نفس اند
و زمانی که نفس سرکش خود را رام نمودند،
خداوند به مزد این جهاد اکبر،
شهادت را روزی آنان خواهد کرد ...🕊🌹}°
#شهید_محمدهادی_امینی
#یـــازیـــنــب_کـــبری
#داستان زندگی شهید_محسن_حججی
قسمت_اول :داستان آشنایی شهید حججی با همسرش
از زبان همسرش
هفته دفاع مقدس بود; مهر ماه #سال91.
#نمایشگاه بزرگی توی نجف آباد برپا شده بود. 😯
من و محسن هر دو توی آن نمایشگاه #غرفه_دار بودیم.
من توی قسمت خواهران و او توی قسمت برادران.
چون دورادور با #موسسه_شهیدکاظمی ارتباط داشتم ، می دانستم محسن هم از بچه های آنجاست..
.
برای انجام کاری ، #شماره_تلفن موسسه را لازم داشتم.
با کمی #استرس و #دلهره رفتم پیش محسن😇
گفتم: "ببخشید، شماره موسسه شهید کاظمی رو دارید؟"
محسن #یه_لحظه سرش رو بالا آورد. نگاهی بهم کرد. #دستپاچه و #هول شد. با صدای #ضعیف و #پر_از_لرزه گفت: "ببخشید خانم. مگه شما هم عضو موسسه اید؟"🙄🤔
گفتم: "بله."
چند ثانیه سکوت کرد. چیزی نگفت. سرش را بیشتر پایین انداخت. و بعد هم شماره رو نوشت و داد دستم.
.
از آن موقع، هر روز #من_و_محسن ، توی نمایشگاه یکدیگر را می دیدیم.😌
سلام خشک و خالی به هم میکردیم و بعد هر کدام مان میرفتیم توی غرفه مان.
.
با اینکه سعی میکردیم از زیر نگاه همدیگه فرار کنیم، اما هر دومان متوجه این شده بودیم که حس خاصی نسبت به هم پیدا کرده ایم. 😇😌👌🏻
با این وجود نه او و نه من، جرات بیان این احساس را نداشتیم. 😰
.
یکی دو روز بعد که توی غرفه بودم ، پدرم بهم زنگ زد و گفت: "زهرا، #یه_خبرخوش. توی #دانشگاه_بابل قبول شدی."😃
حسابی ذوق زده شدم. سر از پا نمی شناختم.😍✌🏻
.
گوشی را که قطع کردم، نگاهم بی اختیار رفت طرف غرفه ی برادران. 👀
یک لحظه محسن را دیدم. متوجه شده بود ماجرا از چه قرار است.
سرش را #باناراحتی پایین انداخت.
موقع رفتن بهم گفت: "دانشگاه قبول شدید؟"
گفتم: "بله.بابل."
گفت: "میخواهید بروید؟"
گفتم: "بله حتما" یکدفعه پکر شد. مثل تایری پنچر شد! 😔
توی خودش فرو رفت. حالتش را فهمیدم.😢
#ماجرای_آشنایی_شهیدحججی_باهمسرش😍💝
💢از زبان همسر شهید💢
#قسمت۲
…
فردا یا پس فرداش رفتم بابل برای ثبت نام.
نمیدانم چرا اما از موقعی که از #نجف_آباد زدم بیرون ، هیچ آرام و قراری نداشتم.😢😨
همه اش تصویر #محسن از جلو چشمانم رد میشد.
هر جا میرفتم محسن را میدیدم. 😥
حقیقتش نمیتوانستم خودم را گول بزنم..ته دلم احساس میکردم که بهش علاقه دارم. 😇
احساس میکردم #دوستش_دارم. 😌
.
برای همین یکی دو روزی که بابل بودم، توی خلوت خودم #اشک می ریختم. 😭
انگار نمی توانستم دوری محسن را تحمل کنم.
بالاخره طاقت نیاوردم.
زنگ زدم به #پدرم و گفتم: "بابا انتقالی ام رو بگیر. میخواهم برگردم نجف آباد."😢
.
از بابل که برگشتم نمایشگاه تمام شده بود.
یک روز #مادرم بهم گفت: "زهرا، من چندتا از عکس های امام خامنه ای رو نیاز دارم. از کجا گیر بیارم؟"🤔
بهش گفتم:" مامان بذار به بچه های موسسه بگم که چه جور میشه تهیه اش کرد. "
قبلا توی نمایشگاه ، یک زرنگ بازی کرده بودم و شماره محسن را یک طوری بدست آورده بودم.
پیام دادم براش.
برای اولین بار.
نوشت:"شما؟"
جواب دادم: " #خانم_عباسی هستم. "😌
کارم رو بهش گفتم و او هم راهنمایی ام کرد.
.
از آن موقع به بعد ، هر وقت کار #خیلی_ضروری درباره موسسه داشتم، یک تماس #کوتاه و #رسمی با محسن میگرفتم.
تا اینکه یک روز هر چه تماس گرفتم ، گوشی اش خاموش بود.
روز بعد تماس گرفتم. باز گوشی اش خاموش بود!
#نگران شدم.
روز بعد و روز بعد و روزهای بعد هم تماس گرفتم ، اما باز هم خاموش بود. 😔
دیگر از #ترس و #دلهره داشتم میمردم.
دل توی دلم نبود. 😣
فکری شده بودم که نکند برای محسن اتفاقی افتاده باشد; با اینکه با او هیچ نسبتی نداشتم.
آن چند روز آنقدر حالم خراب بود که مریض شدم و افتادم توی رختخواب! 😪‼️
نمی توانستم به پدر و مادرم هم چیزی بگویم. خیلی شرم و حیا میکردم. 😔
تا اینکه یک روز به سرم زد و… ..😯
#ماجرای_آشنایی_شهیدحججی_باهمسرش😍💝
💢از زبان همسر شهید💢
#قسمت٣
…
تا اینکه یک روز به سرم زد و زنگ زدم ۱۱۸😯
به هر طریقی بود شماره #منزل بابای محسن را ازشان گرفتم.
بعد بدون آن که فکر کنم این کار خوب است یا نه تماس گرفتم منزلشان. 😮
#مادر_محسن گوشی را جواب داد. 😌
گفتم: " آقا محسن هست؟"
گفت: "نه شما؟"
گفتم: "عباسی هستم. از #خواهران_نمایشگاه. لطفاً بهشون بگید با من تماس بگیرن! "
یک ساعت بعد محسن تماس گرفت.
صدایش را که شنیدم پشت تلفن #بغضم_ترکید و شروع کردم به #گریه😭
.
پرسیدم:"خوبی؟"😢
گفت: "بله."
گفتم: "همین برام مهم بود. دیگه به من زنگ نزن! "
گوشی را #قطع_کردم.
یک لحظه با خودم گفتم: "وای خدایا!من چی کردم!! 😲 ‼️
چه کار اشتباهی انجام دادم!
با این وجود،بیش از هر موقع دلم برایش لک می زد.😭
محسن شروع کرد به زنگ زدم به من.
گوشی را جواب نمی دادم.
پیام داد: "زهرا خانم تورو خدا بردارین."
آنقدر زنگ زد و زنگ زد که بالاخره گوشی را برداشتم🙂
.
#بی_مقدمه گفت: "حقیقتش من حس می کنم این تماس های ما داره #گناه_آلود میشه. "
.
لحظه ای #سکوت کرد و گفت: "برای همین می خوام بیام خواستگاری تون. "😌
.
اشک و خنده هام توی هم قاطی شده بود.
از خوشحالی داشتم بال درمیآوردم داشتم از ذوق می مردم می خواستم داد بزنم. 😭😍
.
.
#مادر زهرا عباسی:
از زهرایم شنیدم که محسن میخواهد بیاید خواستگاری.
می دانستم توی "کتاب شهر" کار می کند.
چادرم را سر کردم و به بهانه خرید کتاب رفتم آنجا.
.
می خواستم ببینمش. براندازش کنم. اخلاق و رفتار و برخوردش را ببینم. 🤨
باهاش که حرف زدم حتی سرش را بالا نیاورد که نگاهم کند. 😌
همان موقع رفت توی دلم. 😍
با خودم گفتم: "این بهترین شوهر برای زهرای منه. "
.
وقتی هم مادرش آمد خانه مان که زهرا را ببیند، هی وسوسه شدم که همان موقع جواب بله را بدهم.😮
با خودم گفتم زشته خوبیت نداره الان چه فکری درباره من و زهرا میکنن.
.
گذاشتم تا آن روز تمام شود فرداش که نماز صبح را خواندم دیگر #طاقت_نیاوردم همان کله صبح زنگ زدم خانهشان.!😇
.
به مادرش گفتم:" حاج خانوم ما فکر می کردیم استخاره هم خوب اومده. جوابمون بله است.
از این لحظه به بعد آقا محسن پسر ما هم هست."😍
.
#سࢪبازبانوےدمشق
#معرفی_شهید↯
#شماره8⃣
نام↞شهید محمود رضا بیضایی👨
جزء شهداے↞مدافع حرم🕊
نام جهادے↞حسین نصرتی🌾
تاریخ تولد↞۱۳۶۰/۹/۱۸♥️🎊
محل تولد↞تبریز🏡
وضعیت تاهل↞متاهل داری یک فرزند دختر به نام کوثر🌸
سن شهادت ↞۳۲ سال🥀
تاریخ شهادت↞۱۳۹۳/۱۰/۲۹📆
محل شهادت↞منطقه قاسمیه جنوب شرقی دمشق💔
مزار↞گلزار شهدای تبریز🍂
نحوه شهادت↞اصابت ترکش حاصل از تله انفجاری به ناحیه سینه و سر😔
ڪتاب ↞تو شهید نمیشوی
﴿زݩدھ نگہ ڋاشټݧ یاڋ و خاطࢪھ شهڋا ڪمتࢪ از شهاڋټ نیسټ﴾
﴿حضࢪټ آیټ الله خامنھ ا؎﴾
╔═══•◈🌸🕊◈•═╗
@Shbeyzaei_313
╚═•◈🌸🕊◈•═══╝
روز یکم #چله_نوکری زیارت عاشورا
به نیابت از شهید محمؤدرضابیضایی❤️
التماس دعا✋
ڪپےباذڪرصلوات✅
ــــــــــــــ❁ــــ ـــ ــ ـ
🍃🌹زیارت عاشورا🌹🍃
اَلسَّلامُ عَلَيک يا اَبا عَبْدِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا خِيرَةَ اللَّهِ وَابْنَ خِيرَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يابْنَ اَميرِالْمُؤْمِنينَ، وَابْنَ سَيدِ الْوَصِيينَ، اَلسَّلامُ عَلَيک يابْنَ فاطِمَةَ سَيدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا ثارَاللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ، وَالْوِتْرَالْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَيک وَ عَلَى الْأَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِک، عَلَيکمْ مِنّى جَميعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيلُ وَالنَّهارُ
🔰 يا اَباعَبْدِاللَّهِ
لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصيبَةُ بِک عَلَينا، وَ عَلى جَميعِ اَهْلِ الْإِسْلامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصيبَتُک فِى السَّمواتِ، عَلى جَميعِ اَهْلِ السَّمواتِ، فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَيکمْ اَهْلَ الْبَيتِ، وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکمْ عَنْ مَقامِکمْ، وَ اَزالَتْکمْ عَنْ مَراتِبِکمُ الَّتى رَتَّبَکمُ اللَّهُ فيها، وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکمْ، وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْکينِ مِنْ قِتالِکمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَيکمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْياعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِيآئِهِم
🔰 يا اَبا عَبْدِاللَّه
ِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکمْ اِلى يوْمِ الْقِيامَةِ، وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَيةَ قاطِبَةً، وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ، وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً، وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِک
🔰بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِک، فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکرَمَ مَقامَک وَ اَکرَمَنى بِک اَنْ يرْزُقَنى طَلَبَ ثارِک مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَيتِ مُحَمَّدٍ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ
🔰 اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَک وَجيهاً بِالْحُسَينِ عَلَيهِ السَّلامُ فِى الدُّنْيا وَالْأخِرَةِ
🔰 يا اَبا عَبْدِاللَّهِ
اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللَّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ، وَ اِلى اميرِالْمُؤْمِنينَ، وَ اِلى فاطِمَةَ وَاِلَى الْحَسَنِ، وَاِلَيک بِمُوالاتِک، وَبِالْبَرآئَةِ [مِمَّنْ قاتَلَک وَ نَصَبَ لَک الْحَرْبَ، وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَيکمْ، وَاَبْرَءُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ] مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِک، وَبَنى عَلَيهِ بُنْيانَهُ، وَجَرى فى ظُلْمِهِ، وَجَوْرِهِ عَلَيکمْ وَعلى اَشْياعِکمْ
🔰بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَاِلَيکمْ مِنْهُمْ، وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ، ثُمَّ اِلَيکمْ بِمُوالاتِکمْ وَمُوالاةِ وَلِيکمْ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِکمْ وَالنَّاصِبينَ لَکمُ الْحَرْبَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْياعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ، اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکمْ، وَ وَلِىٌّ لِمَنْ والاکمْ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداکمْ، فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکرَمَنى بِمَعْرِفَتِکمْ، وَمَعْرِفَةِ اَوْلِيآئِکمْ، وَرَزَقَنِى الْبَرآئَةَ مِنْ اَعْدآئِکمْ، اَنْ يجْعَلَنى مَعَکمْ فِى الدُّنْيا وَالْأخِرَةِ، وَاَنْ يثَبِّتَ لى عِنْدَکمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْيا وَالْأخِرَةِ وَاَسْئَلُهُ اَنْ يبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکمْ عِنْدَاللَّهِ، وَ اَنْ يرْزُقَنى طَلَبَ ثارى، مَعَ اِمامٍ مَهُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ [بِالْحَقِ] مِنْکمْ، وَاَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّکمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکمْ عِنْدَهُ اَنْ يعْطِينى بِمُصابى بِکمْ اَفْضَلَ ما يعْطى مُصاباً بِمُصيبَتِهِ مُصيبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِيتَها فِى الْإِسْلامِ، وَفى جَميعِ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ
🔰 اَللّهُمَ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا، مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْک صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ
🔰 اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَمَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
🔰اللّهُمَّ اِنَّ هذا يوْمٌ تَبَرَّکتْ بِهِ بَنُو اُمَيةَ، وَابْنُ آکلَةِ الْأَکبادِ، اللَّعينُ ابْنُ اللَّعينِ عَلى لِسانِک وَلِسانِ نَبِيک، صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ، فى کلِّ مَوْطِنٍ وَمَوْقِفٍ وَقَفَ فيهِ نَبِيک، صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ
🔰 اَللّهُمَّ الْعَنْ اَبا سُفْيانَ وَمُعوِيةَ وَ يزيدَ بْنَ مُعاوِيةَ، عَلَيهِمْ مِنْک اللَّعْنَةُ اَبَدَ الْأبِدينَ، وَهذا يوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَينَ، صَلَواتُاللَّهِ عَلَيهِ
🔰اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَيهِمُ اللَّعْنَ مِنْک وَالْعَذابَ [الْأ
َليمَ]
🔰 اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَيک فى هذَاالْيوْمِ، وَفى مَوْقِفى هذا، وَاَيامِ حَيوتى بِالْبَرآئَهِ مِنْهُمْ، وَاللَّعْنَةِ عَلَيهِمْ، وَبِالْمُوالاتِ لِنَبِيک وَآلِ نَبِيک عَلَيهِ وَعَلَيهِمُ اَلسَّلامُ.
صد مرتبه می گویی 👇🏻
🔰اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِک، اَللّهُمَ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَينَ، وَشايعَتْ وَبايعَتْ وَتابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ، اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً
صد مرتبه می گویی 👇🏻
🔰اَلسَّلامُ عَلَيک يا اَبا عَبْدِ اللَّهِ، وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِک، عَلَيک مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِکمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَينِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَينِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَينِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَينِ.
سپس می گویی 👇🏻
اَللّهُمَّ خُصَ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى، وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً، ثُمَّ الثَّانِىَ وَالثَّالِثَ وَالرَّابِعَ، اَللَّهُمَّ الْعَنْ يزيدَ خامِساً، وَالْعَنْ عُبَيدَ اللَّهِ بْنَ زِيادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ، وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً، وَآلَ اَبى سُفْيانَ وَآلَ زِيادٍ وَآلَ مَرْوانَ، اِلى يوْمِ الْقِيمَةِ.
در حالت سجده می گویی👇🏻
اَللّهُمَّ لَک الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکرينَ لَک عَلى مُصابِهِمْ، اَلْحَمْدُ للَّهِِ عَلى عَظيمِ رَزِيتى، اَللّهُمَ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَينِ يوْمَ الْوُرُودِ، وَثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَک مَعَ الْحُسَينِ،وَاَصْحابِ الْحُسَينِ، الَّذينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَينِ عَلَيهِ السَّلامُ.
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥داستان آشنایی و عقد ساده شهید مدافع حرم" محمد مهدی مالامیری" با همسرش
پیکر مطهر شهید مالامیری پس از شش سال ، به تازگیکشف و شناسایی شده است.
#صلوات
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
#تو_شهید_نمیشوی 📚 قسمت هشتاد و یکم🌱 | ادامه خبر آمد...🖤 | دو ساعت بعد،حدود ساعت ده شب بود که براد
#تو_شهید_نمیشوی 📚
قسمت هشتاد و دوم🌱
مجروح، مثل حسین(عَلَیهِ السَّلام) و زهرا(سَلامُ الله عَلَیها)
در یکی از روزهای بعد از شهادت محمد حسین مرادی،محمودرضا لپ تاپش را آورد و تصاویری را که دقایقی بعد از اصابت تیر به شهید محمدحسین مرادی خودش از او گرفته بود نشانم داد.دو تا گلوله به پهلوی چپش خورده بود.
دکمه های پیراهنش باز بود و خونِ پهلویش، زیر پیراهنِ سفیدش را رنگین کرده بود. چشمهایش را روی هم فشار داده بود و آثار درد در چهره ی مردانه و غَیّورش پیدا بود.از محمودرضا پرسیدم:((چیزی هم میگفت اینجا؟))
گفت:((تا نفس داشت می گفت لبیک یا زینب... لبیک یا حسین... .))
درست دو ماه بعد،پیکر خود محمودرضا آمد.در معراج شهدا در حال انتقال به بهشت زهرا بود.رفتم که ببینمش.پیکر را گذاشته بودند توی آمبولانس.رفتم توی آمبولانس و دیدمش. لباسهای رزمش هنوز تنش بود؛سرتاپا خون.
اما زخم های پیکرش به جز زخمی که زیر چانه داشت و یک زخم کوچک روی سر که محلِ وارد شدنِ ترکشِ کوچکی بود،پیدا نبود.پیکر به بهشتزهرا منتقل شد و قبل از انتقال برای تشییع، فرصت شد تا زخم های پیکرش را ببینم.بازوی چپ محمودرضا تقریباً از بدن جدا شده بود و به زور به بدن بند بود.
@Shbeyzaei_313
🌚✨
خاطریگرنظرمهست
همهخوبیتوست
حسرتیگربهدلمهست
هماندوریتوست
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#شب_بخیر_علمدار 🌙
•°•
خبدوستان!🙂♥️
خوبیابد...
دفترامروزهمبستهشد😊🌿
بهامیدفرداییزیباترازامروز🌈🌼🤲🏻
شبتونحسینیرفقا:)💚🌱
با ۅضۅ💎
بۍگناه📿
یاعلی✋🏼😴
↓
❥↬•| @Shbeyzaei_313
هدایت شده از 🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
سلامی به گرمای نگاه محمودرضا 😍🌱
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ
وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً
حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا... 🍂🌻
آغاز صبحی دیگر با ذکر صلوات... 🌼✨
♥️|@mahmoodreza_beizayi
هدایت شده از 🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
❤️ذکر روز چهارشنبه❤️
🍁یا حَیُّ یا قَیّومُ 🍁
🌾ای زنده، ای پاینده🌾
ذکر روز چهارشنبه به اسم موسی بن جعفرو علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمداست. روایت شده در این روز زیارت این چهار امام خوانده شود. ذکر روز چهارشنبه موجب عزت دائمی میشود.🌺🌙
#التماسدعا 💥
#بخوانیم 🕊
♥️|@mahmoodreza_beizayi
✨﷽✨
🔰 #تلنگـــرانهـــ؛
روزی از عارفی سؤال شد:
چرا ما امام زمان را نمیبینیم؟
عارف گفت: لطفا برگردید
و پشت به من بنشینید.
شاگرد این کار را انجام داد.
آیا الان میتوانید مرا ببینید؟
شاگرد عرض کرد خیر، نمیتوانم ببینم.
عارف فرمود:
چرا نمیتوانی من را ببینی؟
شاگرد گفت: چون پشت من به شماست.
عارف فرمود:
حالا متوجه شدید چرا نمیتوانید
امام زمان را بینید؟!
چون شما پشتتان به امام زمان است،
با گناه کردنها و نافرمانیها
به امام زمان پشت کردهایم
و در عین حال تقاضای
دیدار امام زمان را داریم
#گناهبالوپرمراشکستهمولاجان💔
🇮🇷فرزندان سلیمانی پرور🇮🇷
[آنھاکہازپلصراط مےگذرند ،
قبلاازخیلیچیزهاگذشتہاند؛
بایدبگذریتابگذرے. . !🕊••]
#شھیدهدایتقاسمیاننژاد🌼