eitaa logo
بارداری بهشتی
2.2هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
269 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
امشب جوشن کبیر می‌خوانیم یعنی کتاب دعا را باز می‌کنیم لب تکان می‌دهیم و ورق می‌زنیم. کاش شبی برسد که جوشن کبیر را بچشیم. جوشن کبیر برای خواندن و آغاز کردن مستی است ما از اول که می‌خوانیم می‌خوانیم که تمام کنیم این دعا را. تو تجلّی اسم‌های خدا روی زمینی پس تو جوشن کبیرِ مجسّمی آقا! هر لحظه دیدن تو یک بار چشیدنِ صد بندِ دعای جوشن کبیر است‌. من جوشن کبیر را دوست دارم و دوست دارم در هر چشم بر هم زدنی یک بار جوشن کبیر را بچشم. امشب بانی جوشن کبیرم شو آقا! #بهانه_بودن #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
سلام وقتتون بخیر 🌷از طریق این هشتگ‌ها می‌تونید به مطالب کانال دسترسی پیدا کنید: 🔸ازدواج: 🔸زندگی مشترک: 🔸کتاب صوتی مجموعه "تا ساحل آرامش": 🎧 🔸تربیت فرزند: 🎧 🔸آموزش بازی: 🔸ماهواره و خانواده: 🔸متن‌های مهدوی: 🔸درس‌های مجموعه "طعم شیرین خدا": 📝 🔸نکته‌هایی از درس‌های گذشته: 📸 🔸نکات تفسیری: 🎧 🔸ترجمه قرآن برای کودکان: 🎧 🔸سخنرانی‌های استاد: 🎧 🎧 🔸شب بخیرهای مهدوی: موفق باشید💐
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🌸🎉🌸🎉🌸🎉🌸🎉🌸🎉 🍃گاهی با خودم می‌گویم نکند منتهای آمادگی ما، آماده شدن برای جشن میلادت باشد! ما چه قدر برای آمدنت آماده شده‌ایم؟ 🍃آماده شدن برای جشنت، دردسر ندارد، هیاهو دارد و هیجان؛ ولی آماده شدن برای آمدنت، سوختن دارد و ساختن می‌خواهد و ما حال سوختن و ساختن نداریم. 🍃اگر ما برای آمدنت آماده نباشیم، این جشن‌ها نشانۀ غربت توست. ما را ببخش به خاطر غریب نگه داشتنت. @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃 بهار قلب من تمام شد. تمامِ تمام. یک سال دیگر هم تمام شد. چه قدر زود! چشمم را روی هم گذاشته بودم که سال نو آغاز شد و چشم که باز کردم و دیدم تمام شد. به همین زودی. آقا! در سالی که گذشت، از دست من راضی بودی؟ من دوست خوبی برای تو بودم؟ به دوستی‌ام چه نمره‌ای می‌دهی؟ چند بار دلت را شکستم؟ حساب، دستت هست؟ چند بار لبخند به لبت نشاندم؟ جایی نوشته‌ای؟ خانۀ محبّتت در دلم آبادتر شده یا ویران‌تر؟ دلم نمی‌آید این سؤال را بپرسم ولی آزارم می‌دهد. نپرسم، آرام نمی‌گیرم بپرسم، شاید بی‌قرارتر ‌شوم. می‌پرسم به این امید که پاسخت آرام کند دلم را: آقا! چند بار به خاطر من گریه کردی؟ چند قطره اشک برای من از چشمت جاری شد روی گونه‌ات؟ اشک شوق بود یا اشک غصّه؟ راستی چند بار دعا کردی برایم؟ به گمانم تو به نیابت از جامانده‌ها به زیارت هم می‌روی. نه؟ جامانده خوب باشد یا بد برای تو فرقی می‌کند؟ چند بار به نیابت از من به زیارت رفتی؟ می‌شود بگویی الآن چند کربلا در نامۀ عملم نوشته‌اند کربلاهایی که تو رفتی و به نام من زدند؟ من که در سالی که گذشت خوب نشدم ولی خودت می‌دانی که دوست دارم خوب باشم. حنای عهدهای من پیش تو رنگی دارد یا نه، نمی‌دانم. در آغاز سالی که گذشت قول دادم خوب شوم؛ امّا نشدم. می‌شود التماس کنم سالی را که گذشت فراموش کنی؟ می‌خواهم باز هم قول بدهم به تو: آقا! باور کن خوب می‌شوم. کمی صبر کن. @abbasivaladi