eitaa logo
بارداری بهشتی
2.2هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
269 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻🔻🔻خاطره یک زایمان از زهرا عباسی 👇🏻 دو شب مانده بود به شب قدر که من که کشیک شب بودم. تقریباً آخرای شب بود که زایمان داشتند. زایمان انجام شد. آوردیمش تا بند نافشم بزنیم و شروع به گریه کرد اما کمی آپنه داشت و تنفس جالبی نداشت. با وجود زایمان خوب و نبودِ مورد اما این اتفاق افتاد. به متخصص اطفال خبر دادیم تا ببینیم دستور و تجویز چیه و بیاد و بچه رو ببینه که ... تا دکتر بیاد من مشغول شمارش تنفس و ثبت ضربان قلب و ... اینا شدم، یه دفعه حین گریه بچه چشمم داخل دهانش افتاد دیدم ای داد بیداد شکاف کام داره. دیگه مطمئن شدیم خبریه. وقتی دکتر اطفال اومد آروم بهش گفتیم که مادر نشنوه. مادر یک خانم ۲۳ ساله جوان بود با یه همسر مهربان و این آقا کوچولو بچه اولش بود تمام سونو و آزمایش هاشم سالم بود وفامیلم نبودند. یعنی من یادم نمیره وقتی مامان تا حدودی متوجه شد زار میزدا. فکر کنم هممون یواشکی گریه می‌کردیم باهاش. هیچ وقت واکنش همسرش یادم‌نمیره. بعد بخیه و ... اومد که بره خدمات، مادر و همسرش را صدا زد. این دو تا زن و شوهر همو بغل کردن و گریه، اما آقا مدام دلداری میداد. بچه بستری شد طبقه بالا بخش نوزادان و وارد دستگاه شد. دکتر گفت این بچه جون نداره. ببینیم چی میشه. اون شب که منتقل شد گویا دوبار دیسترس تنفسی شده بود تو دستگاه و حالش خوب نبود. همه میگفتن این بچه میره. خلاصه ۴ روز بعد با همکارهایی که اون شب تو یه کشیک بودیم دوباره هم شیفت شدم. یکی از بچه ها گفت : زهرا راستی اون مامان یادته؟ گفتم آره چی شد؟ همکارم تعریف کرد گفت : شب قدر بوده مامان بچه پیش دستگاه بچه بوده. میاد پرستار و صدا میکنه و میگه خانم پرستار بیا بچم خوب شده من میدونم. پرستارا فکر می‌کنند مادرش حالش خرابه آرامش می کند. اما مادر مصر که برید دهان بچه رو ببینید، میدونم خوب شده به خدا دستگاه نمیخواد و از این حرفا ... پرستارم برای اینکه مادر آرام بشه دستگاه رو باز میکنه و بچه رو معاینه میکنه و شکاف کام رو چک میکنه اما هیچی شکافی نمی بینه. به همکارا میگه همه چک و معاینه اما... شبانه دکتر اطفال که انکال بوده میاد و معاینه میکنه و بعد از کلی معاینه میگه عجیبه این بچه، بچه ی دیروز نیست. دیروز حالش خراب بود اما امروز کام شکاف نداره و تنفس و... عالیه. فرداش تمام آزمایشات انجام میشه و بچه همه آیتماش سالم بوده. فقط مادرش یچیز به همه میگه. میگه :من با امام علی (ع) معامله کردم و پسرم رو شب قدر نذرش کردم. اسم آقا کوچولوی نظر کرده ما علی آقا شد و شفا پیدا کرد. البته متوجه شدم گویا چندتا خبرنگار و... با مادرش صحبت داشتند خلاصه ی کلام خدا همیشه هست!! @sabke_asheqi
﷽؛ 👌 فقط می خواندم ... 📝 داستانی زیبا از مشاهده نماز خوبان در تغییر انسان ☀️ 👈 سید علی اکبر ۲۶ آذر ۱۳۵۹ در عملیات شناسایی در تپه های الله اکبر به درآمد. او ۲۰۰متر در قلب نیروهای دشمن نفوذ کرده بود. ابوترابی هنگام اسارت خود را به مرگ زده بود تا تیر خلاص کارش را تمام کند. اما نیمه جان به درون نفر بر انداخته شد و با سر به کف آن خورد. 🔺او در وزارت دفاع حزب بعث بارها و بارها تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفت. 📜 ای از تاثیرگذاری نماز ایشان را از زبان خودشان بخوانید :👇 ♨️ تصمیم قطعی بر کشتن من داشتند. لذا مرا در وزارت دفاع از جمع جدا کردند و به یک پادگان نظامی که اسیر ایرانی هم آنجا نبود، بردند. دیدم اینجا آخر خط به معنای واقعی است. جایتان خالی از صبح که بلند می شدم می خواندم تا ظهر. ۳ دقیقه بین نمازهایم فاصله نمی گذاشتم. بکوب نماز، تا ظهر و ظهر نیم ساعتی چرت می زدم و بعد از آن می خواندم تا غروب آفتاب. بعد از نماز مغرب تا ده شب [هم] بکوب نماز می خواندم. ❌ آنجا کسانی بودند که با ایرانی سر و کار نداشتند. را برایم با لگد می آوردند. خیلی برخورد بدی داشتند. بعد از ۳روز-که سلول هم انفرادی بود و یک روزنه ای داشت- دید صبح رد می شود من دارم نماز می خوانم، یک ساعت دیگر، دو ساعت دیگر هم همین طور. 🌹از روز سوم غذا را دو دستی گذاشت جلوی من. شب چهارم و پنجم در را باز کرد و آمد خیلی مودب گفت: انت عابد؛ زاهد؟ تو ؟ تو زاهدی؟ چه هستی؟ 👈گفت: ما شنیده ایم👂 ایرانی ها و آتش پرستند. تو را از کجا به نام ایرانی آوردند. گفتم: به هرحال اگر ها مجوسند، من هم مجوسم و اگر نماز می خوانند من هم نماز می خوانم. 💢 از روز دوم که دید نمازم قطع نمی شود، کشید که با من آن گونه برخورد کند. از آن شبی که به من گفت: انت زاهد، انت عابد، دیگر می آمد در سلول را دو، سه ساعت باز می گذاشت که هر وقت می خواهم بروم دستشویی و وضو بگیرم. نماز رفتار اینها را عوض کرد. ✅بعد از ۱۶روز صحنه عوض شد. مرا دوباره بردند وزارت دفاع [ و از کشتن من کردند] 📚 کتاب تسبیح ابوترابی ؛ حسن شکیب زاده ؛ ص 78 ؛ خاطره سید علی اکبر ابوترابی (الگوی مرحوم حجت الاسلام ابوترابی امام کاظم علیه السلام بودند، ایشان با عبادت خود در زندان زن بی عفت و بدکاره ای را که از طرف هارون الرشید مأموریت کثیفی داشت را متحول و اهل عبادت کردند)