مثل قافِ عشق خم شد قامتم از دوریات
صبرم اما در فراقت راست قامت می رود
#مستان
@bareshe_ghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الــهے امــشــب
هرچــے
خــوبــیــه وخــوشــبــخــتــیــه
خــداے مــهربــونــ
بــراتــون رقــم بــزنــه
ڪــلــبــه هاتــون
ازمــحــبــت گــرم بــاشــه
وآرامــش
مــهمــون همــیــشــگــیــ
خــونــه هاتــون بــاشــه
#شبتون_بخیر
ما مردم شب دیده به دیدن نرسیدیم
تا صبح دمی هم به دمیدن نرسیدیم
کالیم که سرسبز دل از شاخه بریدیم
تا حادثهٔ سرخ رسیدن نرسیدیم
خون خورده ی دردیم و چراغانی داغیم
گل کردهٔ باغیم و به چیدن نرسیدیم
زین هیزم تر هیچ ندیدم بجز دود
شمعیم که تا شعله کشیدن نرسیدیم
خونیم و تپیدیم به تاب و تب تردید
اشکیم و به مژگان چکیدن نرسیدیم
بادیم که آواره دویدیم به هر سوی
اما چو نسیمی به وزیدن نرسیدیم
یک عمر دویدیم و لب چشمه رسیدیم
خشکید و به یک جرعه چشیدن نرسیدیم
#قیصر_امینپور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻حضور گسترده لبنانیها در «ضاحیه جنوبی» بیروت پیش از آغاز سخنرانی «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزبالله
ما در به در خال سیاهت هستیم
ما تشنهٔ دریای نگاهت هستیم
بردار نقاب غیبت از چهره خود
در تاب و تب صورت ماهت هستیم
#مستان
#اللهم عجل لولیک الفرج
@bareshe_ghalam
نیایش شبانه با حضرت عشق❤️❤️
خـدایـا🙏
در آرامش و سکوت
زیبای شب✨
چه بسیار دلها که
غمگین و پراضطرابند
چه بسیار به امید
نگاهت هستند
خـدایـا❤️
آرام دلشان باش
و نگاه خود را از آنها بر مدار
آمیـــن یا رَبَّ 🙏
✨قبل از خواب زمزمه کنیم...
لَا تَحْـزَنْ ، إنَّ اللهَ مَعَنـا
اندوه به خود راه مده ، خدا با ماست
شبتون آروم و در پناه خدا ✨❤️
صبحت بخیر ای آسمان آبی و بیمنتها
صبحت بخیر ای دامنت آغوش گرم ابرها
خورشید قلبت میزند لبخند بر روی جهان
گوید که صبح است و شده روشن دل و چشم هوا
#مستان
@bareshe_ghalam
آمدی، جانم به قربانت ، ولی حالا چرا ؟
بی وفا ، حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل، این زودتر می خواستی، حالا چرا؟
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام، فردا چرا؟
نازنینا، ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن، با ما چرا؟
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا؟
شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین، جواب تلخ سر بالا چرا؟
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا؟
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا؟
در خزان هجر گل، ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود، غوغا چرا؟
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر
این سفر راه قیامت می روی تنها چرا؟
#شهریار