eitaa logo
بارش‌های قلم من
229 دنبال‌کننده
827 عکس
263 ویدیو
8 فایل
🔴کپی شعر با نام شاعر 🍀 تبادل پیشنهادات و انتقادات @tkdmass
مشاهده در ایتا
دانلود
در جام دلم دلخوشی و شور بریز در ظلمت عمر من کمی نور بریز برگرد و می وصل خودت را ای عشق در کاسه‌ی صبر منِ مهجور بریز @baresh_haye_ghalamman
راندی تو مرا شد قفس آماده برایم در کنج قفس خوب شده حال و هوایم یک لقمه‌ای از غصه و یک کاسه‌ای از اشک دمساز شده با من و با خاطره‌هایم @baresh_haye_ghalamman
ای گرمی تمام غزل‌های بی‌رمق من بی تو در هجای زمستان رها شدم @baresh_haye_ghalamman
حس می‌کنم فواره‌ی ناب دعا را افتان و خیزان می‌برد دل‌های ما را آیینه‌ها تکثیر کردند از صداقت اخلاص بی‌اندازه‌ی دست رها را نقاره‌‌ای گلدسته‌ها را پُر نموده من دوست دارم موج گرم این صدا را از صحن تو لطفت چو باران می‌‌نوازد هر التماس خفته در این دست‌ها را لب‌ها شبیه کفتری برده‌ است تا اوج فریاد یا شمس‌الشموس و یا رضا را بر پنجره فولاد تو غم را تکاندم بردم ز باغ لطف تو دستِ شفا را هر گوشه از صحن ضریح تو رضاجان حک کرده بر پای دلم عشقِ بقا را هر کس که رو آورده بر درگاه مهرت از دست تو گیرد برات کربلا را برده است دل از خانه‌ی جسم کسی که یکبار دیده مشهد و صحن و سرا را @baresh_haye_ghalamman
با من کتاب زندگی‌ام را ورق بزن آن کهنه‌برگی‌ام که ز دوریت تا شدم خسته ز زخم‌های خیانت به نفس خود چندی است از اصالت نفسم جدا شدم هر جا که چشم می‌بَرَدم رخنه کرده شب درگیر یک مساحت بی‌انتها شدم با من دوباره در دل رویا بیا بخند ای آشنا بدون تو بی‌آشنا شدم تندیس آبم و گلم و روح من کجاست؟ خاکسترم که از دل آتش رها شدم در خلوت غروب غم‌انگیز جمعه‌ها چون اشک سرخ‌رنگ شفق بی‌صدا شدم هر بار هم که از لب خشکم غزل شکفت هم‌صحبتی برای غمِ واژه‌ها شدم دریا بیا دوباره برایم قرار باش من صخره‌ام که زخمی موج خطا شدم دیدم که دست من به تو هرگز نمی‌رسد تسلیم شاخه‌های بلند دعا شدم با من کتاب زندگی‌ام را ورق بزن شاید به دست‌های تو روزی بنا شدم @baresh_haye_ghalamman
15.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غم بود و برای خاطرم می‌کوشید از عمق دلم چه بی صدا می‌جوشید فهمید که خاک دل من مرغوب است در گوشه به گوشه‌ی دلم می‌رویید @baresh_haye_ghalamman
مستانه چشیدم غم دوری ز حرم را ای کاش خریدار شوی چشم ترم را با نام تو ای سرور بی‌سر شه خوبان هر لحظه غمی می‌شکند بال و پرم را این جمله‌ رو همیشه تو جواب دوستانی که میگن کربلا خیلی خوش گذشت جاتون خالی بود میگم: فلانی ممنون ولی حرم امام حسین بهشته و بهشت فقط و فقط جای فرشته‌هاست☺️🌺 @baresh_haye_ghalamman
3.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حس می‌کنم فواره‌ی ناب دعا را افتان و خیزان می‌برد دل‌های ما را آیینه‌ها تکثیر کردند از صداقت اخلاص بی‌اندازه‌ی دست رها را نقاره‌‌ای گلدسته‌ها را پُر نموده من دوست دارم موج گرم این صدا را از صحن تو لطفت چو باران می‌‌نوازد هر التماس خفته در این دست‌ها را لب‌ها شبیه کفتری برده‌ است تا اوج فریاد یا شمس‌الشموس و یا رضا را بر پنجره فولاد تو غم را تکاندم بردم ز باغ لطف تو دستِ شفا را هر گوشه از صحن ضریح تو رضاجان حک کرده بر پای دلم عشقِ بقا را هر کس که رو آورده بر درگاه مهرت از دست تو گیرد برات کربلا را برده است دل از خانه‌ی جسم کسی که یکبار دیده مشهد و صحن و سرا را @baresh_haye_ghalamman
3.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من عاشق تربت غریب طوسم این خاک تبرک شده را می‌بوسم دورم ز تو ای شاه خراسان اما با نام رضا رضای تو مأنوسم شهادت امام رضا علیه‌السلام تسلیت🖤🥀 @baresh_haye_ghalamman
همچون عصای کهنه، دستِ پیرمردی دل شد پریشان از شیارِ کهنه‌دردی در لحظه‌های بی تو آرامش ندارم کز کرده در هر استخوانم نیشِ سردی دل می‌زند ضجه به سوی آسمان‌ها همچون صدای التماس دوره‌گردی آسایش از من روی برگردانده تا هست بین دل و عقلم غریبانه نبردی پاییز هم هرگز ندیده است بر خود افسرده ماندن در هوای خشک و زردی در آسمان من همیشه شب نشسته میلی ندارد رو به سوی لاجوردی هر کار کردم تا تو را خندان ببینم زخم دلم را تو ولی درمان نکردی دیوار شعرم با همین جمله فرو ریخت: هر کار کردم من برایت؛ تو چه کردی؟ @baresh_haye_ghalamman
پیشانی عمرم پر از چین و چروک است این کهنه پیراهن ز بس با غصه تا شد مانند سنگی که به دریا می‌سپارند دست خوشی از دست دنیایم رها شد این زندگی با پیچ و خم‌های فراوان یک امتحانی سخت از چون و چرا شد در من سکوتی محض جا خوش کرده اینجا فریاد موج اشک‌هایم بی صدا شد بیهوده می‌کوشم برای سبز ماندن وقتی که در من ریشه‌ی عشقی جدا شد در من خطوط تیرگی‌ها جان گرفته صافی فقط سهمِ دل آیینه‌ها شد می‌خواندم آیین خوش دلداده‌گی را بی تو نماز عاشقی‌هایم قضا شد @baresh_haye_ghalamman
14.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با من کتاب زندگی‌ام را ورق بزن آن کهنه‌برگی‌ام که ز دوریت تا شدم خسته ز زخم‌های خیانت به نفس خود چندی است از اصالت نفسم جدا شدم هر جا که چشم می‌بَرَدم رخنه کرده شب درگیر یک مساحت بی‌انتها شدم با من دوباره در دل رویا بیا بخند ای آشنا بدون تو بی‌آشنا شدم تندیس آبم و گلم و روح من کجاست؟ خاکسترم که از دل آتش رها شدم در خلوت غروب غم‌انگیز جمعه‌ها چون اشک سرخ‌رنگ شفق بی‌صدا شدم هر بار هم که از لب خشکم غزل شکفت هم‌صحبتی برای غمِ واژه‌ها شدم دریا بیا دوباره برایم قرار باش من صخره‌ام که زخمی موج خطا شدم دیدم که دست من به تو هرگز نمی‌رسد تسلیم شاخه‌های بلند دعا شدم با من کتاب زندگی‌ام را ورق بزن شاید به دست‌های تو روزی بنا شدم @baresh_haye_ghalamman