هدایت شده از داستانکام
🌸 #داستانک / پس چرا من سر لختم؟!
.
خونه پدر خانومم بودیم.
من بعد از نهار و بعد از دو سه روز اسباب کشی(خدا نصیب گرگ بیابون نکنه) طبقهی بالا خوابیده بودم.
.
#انسیه_خانوم اومد بالا.
.
- #فاطمه_خانوم از پایین گفت: "آقااااااجووووون!"
+ "بههههه...لههههه".
- "مهدی آقا* بالان؟"
× #انسیه_خانوم: خب آخه اگر مهدی آقا بالا باشن من سر لخت بالام؟!(یعنی حتما نیستن که من سر لخت بالام. پس چرا سوال میکنی خُب.)
* مهدی آقا #باجناق دوم منه. خیلیم دوسِش دارم. هر کیم بگه باجناق فامیل نمیشه میزنمش.
.
👈 من سه تا باجناق دارم؛ شما چند تا باجناق دارین؟
https://basalam.com/@barkat/posts/624702?sh=copy-aGG-post-app
هدایت شده از فروشگاه برکت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 هماکنون در حرم مطهر رضوی نائب الزیارهی تمام #برکتیا هستیم.
.
#معصومه_خانوم
#انسیه_خانوم
https://basalam.com/@barkat/posts/625040?sh=copy-aGG-post-app
هدایت شده از داستانکام
🌸 #داستانک / دمپایی
.
داشتم #نماز میخوندم.
چِشَم افتاد به این دمپاییا.
در یک هزارم ثانیه به دلم گذشت که "الآن هر کی منو ببینه میگه: هِ ... با دمپایی اومده حرم!"
.
به خودم اومدم.
.
گفتم: "آ شیخ مجید! مردود شدی."
.
👈 شمام تا حالا مردود شدی؟
https://basalam.com/user/aGG/posts/625092?sh=copy-aGG-post-app
🌸 شدیدا به ی عالمه #وام_قرض_الحسنه (از یک تا ۳۵۰ میلیون) دو ماهه نیاز دارم. شایدم بتونم زودتر برگردونم. دو ماهه میگم که بدقول نشم.
👈 آیا کسی هست منِ #پیله_چیان را یاری کند؟
🌐 @barkat313_admin
خیریه برکت
🌸 آبرو و عزت نفس خیلی مهمه
🌸 ببینیم آیا میتونیمبه کمک هم مشکلات و دغدغههای فکری یک #طلبه_سید_هندی رو، که برای فراگیری مکتب اهل بیت(علیهمالسلام) رنج سفر و تحمل سختیهای غربت رو به جان خریده و با زن و بچه میهمان کشور عزیزمون شده تا با فراگیری علوم دینی برای نشر حقائق مکتب به کشورش برگرده، رو برطرف کنیم؟
مطمئنا در صورت مشارکت، حتی به کمترین مقدار، در ثواب هدایت افراد بیگانه با مکتب که بعدا در مسیر تبلیغ این فرد قرار میگیرند و به هدایت میرسند شریک خواهید بود.
پس عقب نیفتیم.
هدایت شده از داستانکام
🌸 #داستانک / نگاه سنگین
.
داشتِم مِرَفتِم #قم.
در بین راه بِرِ نِمازِ مغرب و عشا #سرخه وایستادِم.
بعد از #نماز بِرِ شام دو تا نونو، ی کم پِنیرو، ی خربزه خریدُمو، توی چِمِنا یِ پتو پهن کِردِمو، جاتان خالی، نشستِمو خوردِم.
.
از اولش احساس مِکِردُم یَک نیگاه سِنگینی رومانِه.
تا بالاخره فهمیدُم که بَ....له، یِ نِفَری که هفت ساله سایهی سِنگینِش رو کشوره از او بالا دِرِه بدجوری نیگامان مُکُنه.
یِ "اِ ... پس هنوز نون و پنیر و خربزه توی سفرتون پیدا میشه"ی عجیبی تو چشماش بود که نگو.
.
#حسن
#شیخ_حسن
#حسن_فریدون
.
👈 ی جمله بِرَش نِمِنویسی؟
https://basalam.com/user/aGG/posts/635119?sh=copy-aGG-post-app