eitaa logo
خیریه برکت
522 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
269 ویدیو
0 فایل
👈 شماره کارت: 6037998128649190 به نام مجید پیله چیان ⁦☘️⁩ توجه: به هر میزان، کم یا زیاد، واریز داشتید، حتما حتما با ارسال فیش واریزی به @barkat313_admin اطلاع بدید. ⁦☘️⁩ کلیه‌ی فعالیت‌های #خیریه_برکت توسط اعضای شبکه‌ی برکت @barkat313 پشتیبانی می‌شه.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از داستانکام
🌸 / پس چرا من سر لختم؟! . خونه پدر خانومم بودیم. من بعد از نهار و بعد از دو سه روز اسباب کشی(خدا نصیب گرگ بیابون نکنه) طبقه‌ی بالا خوابیده بودم. . اومد بالا. . - از پایین گفت: "آقااااااجووووون!" + "بههههه...لههههه". - "مهدی آقا* بالان؟" × : خب آخه اگر مهدی آقا بالا باشن من سر لخت بالام؟!(یعنی حتما نیستن که من سر لخت بالام. پس چرا سوال می‌کنی خُب.) * مهدی آقا دوم منه. خیلیم دوسِش دارم. هر کیم بگه باجناق فامیل نمی‌شه می‌زنمش. . 👈 من سه تا باجناق دارم؛ شما چند تا باجناق دارین؟ https://basalam.com/@barkat/posts/624702?sh=copy-aGG-post-app
هدایت شده از داستانکام
🌸 / دمپایی . داشتم می‌خوندم. چِشَم افتاد به این دمپاییا. در یک هزارم ثانیه به دلم گذشت که "الآن هر کی منو ببینه می‌گه: هِ ... با دمپایی اومده حرم!" . به خودم اومدم. . گفتم: "آ شیخ مجید! مردود شدی." . 👈 شمام تا حالا مردود شدی؟ https://basalam.com/user/aGG/posts/625092?sh=copy-aGG-post-app
🌸 شدیدا به ی عالمه (از یک تا ۳۵۰ میلیون) دو ماهه نیاز دارم. شایدم بتونم زودتر برگردونم. دو ماهه می‌گم که بدقول نشم. 👈 آیا کسی هست منِ را یاری کند؟ 🌐 @barkat313_admin
خیریه برکت
🌸 الآن در جیب بنده چیزی نیست.
خیریه برکت
🌸 آبرو و عزت نفس خیلی مهمه
🌸 ببینیم آیا می‌تونیم‌به کمک هم مشکلات و دغدغه‌های فکری یک رو، که برای فراگیری مکتب اهل بیت(علیهم‌السلام) رنج سفر و تحمل سختی‌های غربت رو به جان خریده و با زن و بچه میهمان کشور عزیزمون شده تا با فراگیری علوم دینی برای نشر حقائق مکتب به کشورش برگرده، رو برطرف کنیم؟ مطمئنا در صورت مشارکت، حتی به کم‌ترین مقدار، در ثواب هدایت افراد بیگانه با مکتب که بعدا در مسیر تبلیغ این فرد قرار می‌گیرند و به هدایت می‌رسند شریک خواهید بود. پس عقب نیفتیم.
هدایت شده از داستانکام
🌸 / نگاه سنگین . داشتِم مِرَفتِم . در بین راه بِرِ نِمازِ مغرب و عشا وایستادِم. بعد از بِرِ شام دو تا نونو، ی کم پِنیرو، ی خربزه خریدُمو، توی چِمِنا یِ پتو پهن کِردِمو، جاتان خالی، نشستِمو خوردِم. . از اولش احساس مِکِردُم یَک نیگاه سِنگینی رومانِه. تا بالاخره فهمیدُم که بَ....له، یِ نِفَری که هفت ساله سایه‌ی سِنگینِش رو کشوره از او بالا دِرِه بدجوری نیگامان مُکُنه. یِ "اِ ... پس هنوز نون و پنیر و خربزه توی سفرتون پیدا می‌شه"ی عجیبی تو چشماش بود که نگو. . . 👈 ی جمله بِرَش نِمِنویسی؟ https://basalam.com/user/aGG/posts/635119?sh=copy-aGG-post-app