هدایت شده از داستانکام
🌸 #داستانک / پس چرا من سر لختم؟!
.
خونه پدر خانومم بودیم.
من بعد از نهار و بعد از دو سه روز اسباب کشی(خدا نصیب گرگ بیابون نکنه) طبقهی بالا خوابیده بودم.
.
#انسیه_خانوم اومد بالا.
.
- #فاطمه_خانوم از پایین گفت: "آقااااااجووووون!"
+ "بههههه...لههههه".
- "مهدی آقا* بالان؟"
× #انسیه_خانوم: خب آخه اگر مهدی آقا بالا باشن من سر لخت بالام؟!(یعنی حتما نیستن که من سر لخت بالام. پس چرا سوال میکنی خُب.)
* مهدی آقا #باجناق دوم منه. خیلیم دوسِش دارم. هر کیم بگه باجناق فامیل نمیشه میزنمش.
.
👈 من سه تا باجناق دارم؛ شما چند تا باجناق دارین؟
https://basalam.com/@barkat/posts/624702?sh=copy-aGG-post-app