eitaa logo
برنامه های مسجدجامع امام علی (علیه السلام)پرند
608 دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
11.1هزار ویدیو
220 فایل
اطلاعات مربوط به برگزاری مراسم و کلاس ها و اردوهای پایگاه خواهران حضرت فاطمه (س) از طریق این کانال به اطلاع شما خواهد رسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ |‌ مرثیه‌ای برای خورشید 1️⃣ پای روضه آقا 🥀 روایتی از واقعه ضربت ‌خوردن امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در کلام رهبر انقلاب 🌑 هوا تاریک بود. خیلی‌ها هنوز خواب بودند. امام، آرام وارد مسجد شد. اینجا و آنجا، مردم گوشه‌ گوشه مسجد، در تاریکی سحر، نافله می‌خواندند. بعضی‌ها هم خواب بودند. علی علیه‌السلام در محراب ایستاد. قامت بست به نافله. سوره انبیا را می‌خواند: «واقترب الوعد الحقّ فاذا هی شاخصة ابصار الّذین کفروا». مردم شنیدند امیرالمؤمنین ده ‌آیه از این ‌آیات را خواند. میانشان آیاتی بود منطبق با حال خودش: «انّ الذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون. لایسمعون حسیسها و هم فی مااشتهت انفسهم خالدون». در رکوع یا سجده بود که شمشیر ابن ‌ملجم بر فرق سرش فرود آمد؛ شمشیری که به بهایی گزاف به کشنده‌ترین زهری که پیدا می‌شد، آغشته شده بود. ⚡️ پیشانی‌اش، همان‌که سال‌ها در همین ‌محراب به سجده‌های طولانی، عبادت خدا را کرده بود، شکافت. علی آه و ناله‌ای نکرد. خودش را حفظ كرد. صبر کرد. شدت ضربه زیاد بود. به‌صورت روی زمین افتاد. كسی کنارش نبود. هنوز نماز شروع نشده بود. مسجد همچنان تاریك بود و مردم، متفرّق، مشغول خواندن نافله بودند. همین شد که اولِ كار، كسی نفهمید چه اتفاقی افتاده. 🔸 علی لب باز کرد؛ اولین کلمات بعد از ضربت خوردن: «قائلاً بسم‌اللَّه و باللَّه و علی ملّة رسول اللَّه؛ به نام خدا و برای خدا و بر طریقه رسول خدا، حاصل زندگی را تقدیم این ‌راه كردن». این ‌جمله‌ها، درست همین ‌جمله‌ها، سال‌ها بعد هم شنیده شد؛ وقتی حسین، پسر علی علیه‌السلام، ضربت خورد و با صورت بر زمین افتاد. «فزت و ربّ الكعبه»؛ به خدای كعبه رستگار شدم...
🎉 | سنگ تمام بگذاریم! 😋 چند پیشنهاد بترکان برای جشن و شادی در عید غدیر 🎊 کم‌کم ریسه‌های رنگی و چراغانی‌ها از در و دیوار شهر آویزان می‌شود و چشم و دل آدم را رنگی می‌کند. شهر بوی عید را می‌گیرد و جسمِ بی‌جان شهر سرشار از شور و نشاط می‌شود. اما این‌ها همه‌اش نیست. بالاخره بزرگ‌ترین عید خداست و تک‌تک‌مان باید برایش سنگ تمام بگذاریم. باید صدای غدیر را به همه جهانیان برسانیم. باید که در «فَلْیُبَلِّغِ»، کم‌کاری نکنیم. بسم‌الله بگویید و با یاعلی شروع کنید. ➕ به خانه‌هایتان صفا دهید ➕بهترین لباس‌هایتان را بپوشید ➕عیدی بدهیم، لبخند بکاریم @barnamehaye_farhangi
💠 👈مرد کم شنوا مردي متوجه شد كه گوش همسرش سنگين شده و شنوائيش كم شده است. به نظرش رسيد كه همسرش بايد سمعك بگذارد ولي نميدانست اين موضوع را چگونه با او در ميان بگذارد. بدين خاطر، نزد دكتر خانوادگيشان رفت و مشكل را با او در ميان گذاشت. دكتر گفت: «براي اين كه بتواني دقيقتر به من بگويي كه ميزان ناشنوايي همسرت چقدر است آزمايش ساده اي وجود دارد. ابتدا در فاصله ٤ متري او بايست و با صداي معمولي مطلبي را به او بگو. اگر نشنيد همين كار را در فاصله ٣ متري تكرار كن. بعد در ٢ متري و به همين ترتيب تا بالاخره جواب دهد. اين كار را انجام بده و جوابش را به من بگو.» آن شب، همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهيه شام بود و خود او در اتاق تلويزيون نشسته بود. مرد به خودش گفت الان فاصله ما حدود ٤ متر است. بگذار امتحان كنم. سپس با صداي معمولي از همسرش پرسيد: «عزيزم شام چي داريم؟» جوابي نشنيد. بعد بلند شد و يك متر جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسيد: «عزيزم شام چي داريم؟» باز هم پاسخي نيامد. باز هم جلوتر رفت و از وسط هال كه تقريباً ٢ متر با آشپزخانه و همسرش فاصله داشت گفت: «عزيزم شام چي داريم؟» باز هم جوابي نشنيد . باز هم جلوتر رفت و به در آشپزخانه رسيد. سوالش راتكرار كرد و باز هم جوابي نيامد. اين بار جلوتر رفت و درست از پشت سر همسرش گفت: «عزيزم شام چي داريم؟» زنش گفت: «مگه كري؟ براي پنجمين بار ميگم: خوراك مرغ !!!