eitaa logo
برنامه های مسجدجامع امام علی (علیه السلام)پرند
576 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
172 فایل
اطلاعات مربوط به برگزاری مراسم و کلاس ها و اردوهای پایگاه خواهران حضرت فاطمه (س) از طریق این کانال به اطلاع شما خواهد رسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 اَلسلامُ عَلَیْکَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِه 🏴 ◼️مراسم عزاداری و سوگواری سیدالشهدا اباعبدالله الحسین( علیه السلام) دهه دوم ماه صفر ١۴۴۵ _______________ ▪️از یک شنبه ١۴٠٢/۶/۵ ▪️زمان : ٩:٣٠ الی ١١:٣٠ ▪️ مداح :سرکار خانم حسین زاده ▪️سخنران : سرکار خانم صداقت نژاد ▪️ مکان : پایگاه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ╭═━⊰✿•❀•✿⊱━═╮ @barnamehaye_farhangi  ╰═━⊰✿•❀•✿⊱━═╯
دعای عهد.mp3
21.59M
صوت قرائت قرار صبحگاهی منتظران ظهور سرعت مناسب برای قرائت روزانه ╭═━⊰✿•❀•✿⊱━═╮ @barnamehaye_farhangi  ╰═━⊰✿•❀•✿⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرکت کاروانِ ۱۵ هزار نفری، به سمت کربلا 🔹این کاروانِ پیاده اربعین که هرساله با رسیدن زائران به ناصریه حرکت خود را آغاز می کند، از استان ناصریه در جنوب عراق راهی کربلا شده است. @TasnimNews ┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄ ╭═━⊰✿•❀•✿⊱━═╮ @barnamehaye_farhangi  ╰═━⊰✿•❀•✿⊱━═╯
❤️🍃❤️ ❌علاقه‌هاتان را جار نزنید 👈رابطه‌ای که هر لحظه‌اش، حتی خصوصی‌ترین اتفاق‌‌هایش، قرار است پُستی شود تا لایکی بگیرد و چند نفر «به‌به» و «چه‌چه» کنند ❌پایدار نیست... 👈حتی اگر هزاران نفر کامنت بگذارند: «پایدار» بعضی چیزها را برای خودتان دو نفری نگه دارید... قلبتان برای نگه داری از عشق طرف مقابل، به نسبت جای بهتریست تا صفحه‌ای به نام شما در فلان شبکه‌ی اجتماعی... اگر پا برجا ماندن عشق به این چیزها بود، که پدر و مادرهای ما باید قید زندگیشان را بزنند چون آن زمان که آنها «یا علی» گفتند و عشق را آغاز کردند اصلاً اینستاگرامی نبود.‼️ ولی خوب، آنها به جای اینکه عشقشان را در صفحه‌ی اینستاگرام بگذارند، در کیف پولشان میگذارند... خوشمزه‌تر نیست؟😋 ✅به خُدا که هست 🔻عشق را در گوش این و آن فریاد کردن، عاقبت خوشمزه‌ای ندارد...‼️ 👌من میگویم چشـــــــــــــــــــــم میخورد...‼️ ┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄ ╭═━⊰✿•❀•✿⊱━═╮ @barnamehaye_farhangi  ╰═━⊰✿•❀•✿⊱━═╯
☔️ ❄️با گلایه اطرافیان از همسرمان چگونه برخورد کنیم؟ ❄️گاه اطرافیان و یا خانواده شما از همسرتان بدگویی کرده و یا گلایه‌ای را مطرح می‌کنند. ❄️در این مواقع باید با حفظ ادب و احترام نسبت به فرد گلایه کننده، نیّت خیر همسرتان و یا توجیه‌هایی که باعث کم شدن بدبینی اطرافیان نسبت به همسرتان می‌شود ابراز کرده و حافظ آبرو و اسرار او باشید. ❄️از طرفی تا می‌توانید گلایه‌ خانواده خود را به همسرتان نرسانید چرا که زمینه‌ساز کینه، فتنه، بدبینی و سردی روابط می‌گردد! ❄️ به تدریج باید با رفتار و گفتار خود دلهای دو طرف را به هم نزدیک کنید. 🎄🎄🎄🎄🎄 در مواقعی که گلایه‌ی آنها اساسی و بزرگ است حتما به مشاور خانواده مراجعه نمایید. ‌╭─┅─🍃🌺🌸🌺🍃─┅─╮ 💫مرکز مشاوره وفا💫 کانال مارو به دوستانتون معرفی کنید 👇👇👇 @psychlogistvafa @mohsen_zavareh110 ╰─┅─🍃🌺🌸🌺🍃─┅─╯
اگر من توریست بودم اینکه مفت و مجانی برای خریدم همچین پاکت های خوبی بهم میدادن قطعا متعجبم میکرد. در آلمان جز تعداد محدودی از برندهای لاکچری و گرون برای بقیه فروشگاه ها شما باید غالبا پاکت خرید رو جدا گونه تهییه کنید. حتی در سوپر مارکت ها پلاستیک رایگان نیست و شما هرچقدر هم که مبلغ خریدتون بالا باشه باز هم باید پاکت و پلاستیکی که خریدتون رو داخلش میخواین بگذارین رو هم خودتون بخرید. برای همین اکثر مردم ساک های پلاستیکی تاشو و کم حجم تو کیفشون دارن. البته جنبه مثبت این اتفاق اینه که پلاستیک کمتری مصرف و وارد محیط زیست میشه کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef 💫انتشار مطالب فقط با ذکر منبع البته
🔻از جبهه که برگشتیم، یک شب آقای رجایی را به هیئت محلمان دعوت کردیم تا برای بچه های هیئت صحبت کند. 🔸 آن شب جمعیتی منتظر بود؛ هیئتی و غیر هیئتی به هوای ایشان آمده بودند. اما ساعت از ۹ شب گذشت و آقای رجایی نیامد! به نخست وزیری تلفن زدم و پرس وجو کردم؛ گفتند: «آقای رجـایی خیلی وقته که حرکت کرده و تا حالا باید رسیده باشد.» 🔸 در همین حین که حیران آقای رجایی بودم و دنبالش می گشتم، یک نفر آمد و دم گوشم گفت: «آقا سید! یک نفر بغـل دست من نشسته که با آقای رجـایی مو نمیـزنه!» دنبالش رفتم و دیدم، بلـــــه؛ خود آقای رجایی ست. وسط جمعیت نشسته بود و صداش هم در نمی آمد! رفتم جلو و گفتم: «آقـا، سـلام. شمــا اینــجایی!؟ دو ساعته حيــرون شــما هستم؛ تیم حفاظت را چی کار کردید؟!» گفت: «تیــم حفـاظت نمیخـوام! سـوار تاکـسی شـدم آمدم! » 📚 کوچــه نقــاش هــا / راحـله صـبوری خاطرات مرحوم فرمانده گردان میثم لشگر حضرت رسول (ص) | يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم | 💡شبکه نفوذ | سیدفخرالدین موسوی 🆔@nofoz_shenasi👈عضو شوید ♦️آرشیو پرونده ها (اینجا) https://eitaa.com/parvandeha
یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادته! سال گذشته یه قرار مهم و پراسترس با اداره ی مهاجرت داشتم. همش فکر میکردم خدایا با دو تا بچه چجوری برم؟چجوری اونجا کنترلشون کنم؟ هرچند روز قبل زنگ زدم و گفتم با دو تا بچه ی کوچیک میام و اونها هم گفتن مشکلی نیست صبح زود بیدار شدم بچه ها رو آماده کردم وسایل رو برداشتم دو تا صندلی ماشین رو نصب کردم،کالسکه رو گذاشتم توی صندوق عقب و سوار ماشین شدم یکمی از برنامه ی زمانی که داشتم عقب افتادم و این استرسم رو بیشتر میکرد آدرس رو توی گوگل مپ زدم و راه افتادم طبق نقشه رسیدم به محل قرار اولین پارکینگی رو که دیدم پارک کردم بماند که بعد متوجه شدم این پارکینگ مربوط به کارمندان اداره است اما من بیشتر از این حرفا عجله داشتم که بخوام ماشین رو جابجا کنم تو دلم یه آیت الکرسی خوندم و گفتم ان شاءالله که مشکلی پیش نمیاد کلی راه بود پیاده تا دوباره برسم به در ورودی با عجله با یه دست کالسکه ی پسرم رو هل میدادم و با دست دیگه دست دخترم رو گرفته بودم و چشم میچرخوندم تا ورودی ساختمون رو پیدا کنم از دو دو زدن چشمام خانومی که از روبرو میومد فهمید دنبال جایی میگردم همزمان با ببخشین گفتن من، پرسید دنبال جایی هستین گفتم بله اداره ی مهاجرت پرسیدم ورودیش کجاست که بتونم با کالسکه برم اونم چپ و راستش رو نگاه کرد و فکری کرد و با شک گفت خیابون بعدی همینطور که میگفت راه میرفت تا مسیر رو نشونم بده،مسیری خلاف جهت مسیر اولیه ی خودش حدود پنج دقیقه با من و هم سرعت با پای دخترم با صبر و حوصله راه اومد و تا خود دم در منو رسوند این کار تو آلمان خیلیه ها! در این چند دقیقه ای که برای من از شدت استرس نیم ساعت گذشت، با خودم فکر میکردم چه جالبه که این خانم اینهمه وقت برای من گذاشت البته از آلمانی ها این رفتار دور از انتظار نیست تو همون چند دقیقه کلی خاطره همزمان هجوم آورد به ذهنم یادم اومد پنج سال پیش بعد ازین که قرار شد برم سرکار،چند روزی فاصله بود تا شروع کار و در این چند روز همسرم مدام سعی میکردند منو با محیط کاری آلمان آشنا کنند. می‌گفتند سپیده! هرچی نمیدونستی بپرس! اولش همه با حوصله برات توضیح میدن گفتم زبانم خوب نیس! گفتن اون رو همه میدونن و همکاری میکنن. تاکید کردن کاری رو پیش از خود انجام نده! نشه که ازت بپرسن چرا اینکارو کردی و تو بگی فکر کردم اینطوری بهتره! اینجا قرار نیس تو فکر کنی. برای همه چیز از قبل فکر شده و روند کار مشخصه شاید توی اون چند روز نزدیک صدبار تکرار کردن که توی محیط کار جایی برای فکرکردن آدمها وجود نداره.. همه چیز از قبل فکر شده و روال مشخصی داره یادم اومد پنج سال پیش وقتی نوزادم توی ماشین حبس شده بود خانمی که از کنارم رد شد حاضر نشد موبایلش رو به من بده تا به پلیس زنگ بزنم! گفت برو به نگهبان پارکینگ بگو یادم اومد چند وقت پیش وقتی ماشین رو برای چند لحظه جایی که توقف ممنوع بود نگه داشتم سریع یه ماشین کنارم ایستاد و گفت اینجا توقف مطلقا ممنوعه! حرکت کنین! یادم اومد وقتی نمیدونستم چطور باید خودم رو توی سایت یه فروشگاه ثبت کنم فروشنده بدون توجه به صف عریض و طویلی که پشت سرم ایجاد شده بود در کمال آرامش منو راهنمایی میکرد یادم اومد وقتی دو سال پیش توی فروشگاه ایکیا خارج شهر بدون موبایل مونده بودم اونم شب و درست چند دقیقه قبل تعطیلی فروشگاه و ماشینم روشن نمیشد فروشنده اونجا بهم اجازه نداد موبایلم رو بزنم شارژ تا بتونم زنگ بزنم امداد خودرو میدونین چی ذهنم رو درگیر کرده ؟ میخوام بگم درسته این اتفاق ها رو با آدمهای متفاوتی تجربه کردم اما با شناخت الانم میگم اینا جنبه های مختلف یک آدم آلمانی تیپیکه میدونین ذهنم توی همون دو سه دقیقه ی مسیر تا در ورودی اداره ی مهاجرت با جمع این تجربه ها و بقیه اوقات زندگی چندساله ی من توی آلمان یک واژه ساخت "انسان دست آموز" آدمهایی که از ابتدای کودکی، همون سالهای مهدکودک تا بزرگسالی مدام آموزش میبینن و یاد میگیرن یاد میگیرن توی هر موقعیتی چطور رفتار کنن یاد گرفتن با خارجی ها که زبان قوی ندارن با حوصله باشن یاد گرفتن در پیدا کردن مسیر به دیگران کمک کنن، اما یاد نگرفتن توی موقعیت اورژانسی و از قبل پیش بینی نشده مثل اتفاقی که توی پارکینگ برای من و دخترم افتاد چیکار کنن، پس کمک نمیکنن! میخوام بگم اینجا سرزمینیه که برای همه جیز از قبل فکر شده و روند مشخصی داره . اینجا کمک ها بیشتر از اینکه نتیجه ی حس انسان دوستی باشه نتیجه آموزشه . اینجا آدم ها براساس آموخته هاشون زندگی میکنن نه فرهنگشون و احساسشون و نه حتی عقلشون! قضاوت بد و خوبش با شما اما من معتقدم آدمها با فطرتشون زیباتر از انسانهای دست آموز ساخته ی تمدن لیبرالی هستن! کانال در ایتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef 💫انتشار مطالب فقط با ذکر منبع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه آمده بودند.... برای و تکریم مردی که زندگی خود را وقف مردم کرده بود. خود را ساخته بود و به ساخته شدن دیگران هم همت گمارده بود. از مردان کم نظیر معاصر ما بود، او رتق و فتق علوم صرفا حوزوی و پرداخت به اجتهاد و... را واگذارده بود و به کف جامعه آمده بود و کودکان و نوجوانان و جوانان عصر خویش را سرلوحه برنامه و امور خود قرار داده بود. بابل و مازندرانی‌ها، همگی اویند، چه شاگرد داشته باشند و چه نداشته باشند، امروز در تشییع پیکر او غم بود که از چهره ها می بارید. این نفوذ در دلها و احساس دین و بدهکاری همگان به سالیان او پیدا و هویدا بود. از همه شهرها آمده بودند تا سر تعظیم در برابر مردی فرود آورند که دغدغه و استرس بسیاری از خانواده های نگران به تربیت فرزندانشان را فرونشانده و برطرف کرده بود. نه تنها استرس تربیت فرزندان آنان را زدوده بود بلکه بسیاری را راه و چاه نمایانده بود و به جمعی کشانده بود. علامه ، مرحوم ، مرحوم ، شاگرد برجسته ، همگی به ما که در تعلیق و تردید گرفتن تصمیم بزرگ ورود به عرصه تعلیم و تربیت بودیم، جرأت مندی ورود به این میدان را دادند و چراغ راه همه آینده خواهند بود. همه آمده بودند تا بگویند همیشه تاریخ مردم به خالص و یک رنگ و حقیقی خویش، ارج می نهند و قدردان آنانند، همچون سنگ تمامی که برای سرباز خدوم خود گذاشتند. این ، همچنان می طلبد... بسم الله.