eitaa logo
برپا
481 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4.1هزار ویدیو
104 فایل
جایۍ‌براے آغاز آغاز یک حرکت؛ حرکتے در دلِ اکنون . . .❣🍃 برای آینده . . .🌱 •°|محلــ🗺ــی برای رشد دانش‌آموزانِ‌خوانساری|•° ‌📡اخبار و احوالات دانش آموزان ✎ ⤦آیدی ارتباطات☏: @khansar_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 یادواره لاله های روشن با محوریت شهید شاخص 🌹"سعید رضا علی"🌹 با حضور ریاست محترم اداره آموزش و پرورش جناب آقای دکتر عصاری،مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران شهرستان حجت الاسلام والمسلمین الهی یگانه، مسئول بسیج دانش آموزی شهید فهمیده ،معاونت پرورشی و پرسنلی اداره آموزش و پرورش،نماینده انجمن اولیا و مربیان و حضور ویژه خانواده شهید والامقام رضاعلی. این یادواره با ایراد سخنرانی توسط آقایان دکتر عصاری و الهی یگانه ادامه یافت و دانش آموزان به اجرای برنامه پرداختند. این برنامه در تاریخ ۱۰ آذرماه سال جاری در محل فرهنگسرای خانواده برگزار گردید 🆔@shf_khansar
برپا
#یادواره_لاله_های_روشن 🌷 یادواره لاله های روشن با محوریت شهید شاخص 🌹"سعید رضا علی"🌹 با حضور ریاست
✍🏻 🥀"بسم رب الشهدا و الصدیقین"🥀 به نام خداوند مردان جنگ که کردند عرصه بر دشمنان تنگ پس از حمد وسپاس خداوند منان وتحیت فروان به اطلاع می رساند در سال تحصیلی جاری دانش آموزان مدارس شهرستان خوانسار با درک صحیح از فرهنگ ایثار و شهادت و آگاهی از عظمت شهدا و جایگاه آنان ؛اقدام به انجام برخی فعالیت ها از جمله دیدار خانواده شهدا ،عطرافشانی و زیارت قبور شهدا ،یادداشت برداری از خاطرات مادران شهید وهمچنین تهیه کلیپ و شعر سرایی کردند. حس و حال معنوی اینگونه مراسم باعث شد دانش آموزان با شور و اشتیاق فراوان این مراسم را دنبال کنند. از سویی اهداف شهدا و فلسفه چرایی عمل آنان مفسرا توضیح داده شد. هم چنین با آگاهی دادن به دانش آموزان از آنان خواسته شد که تربت و خون پاک شهدا را از اقدامات ناشایست برخی مسئولان که منافی با اهداف و آرمان شهداست جدا بدانند. امید است با درک صحیح فرهنگ ایثار و شهادت قدردان مملکت اسلامی و شهید پرور باشیم. دانش آموزان محترم اما در انتهای کار علاقه دارم که خاطره ای از مادر بزرگوار شهید سعید رضاعلی را برایتان بازگو کنم. "ایشان صحبت میکردند:(روزی سعید از جبهه برگشته بود،من بیرون از منزل بودم وقتی که برگشتم، دیدم سعید فرش را کنار زده و درحالیکه پوتین به پا داشت بر روی زمین خوابیده بود پس اظهار داشتم چرا سعید جان اینگونه خوابیده ای!؟ سپس درحالیکه کبودی و زخم بر سر رویش نمایان بود،گفت مادر جان ما در جبهه همیشه همین گونه میخوابیم .دیگه عادت کردیم... اشک در چشمانم حلقه زد.) اینجا بود که این بیت شعر را سرودم: •ای که پوتینت به پا خواب آمدی •در دلم هان بی درنگ جا آمدی •رخت خوابت شد زمین در آن کمین •آبرویم پاک برفت از بهر این مستدام باشید و پایدار🌸 ارادتمند عمادی 🌷