این مطلب کوتاه را دیروز برای کلاس درس دکتر کیهان برزگر - از شاخص ترین اساتید سیاست خارجی و روابط بین الملل - و با محور آسیب شناسی خوش بینی ایران به پیروزی بایدن در مقابل ترامپ در انتخابات سوم نوامبر ، نوشته ام . این سیاق هفتگی ما در دوشنبه های بسیار چالشی و جذاب بر سر کلاس ایشان است که علاوه بر نگارش مطالب کوتاه و بلند ، به تحلیل ساختار و متن و محتوای مقالات نیز می پردازیم . در این مقاله سعی کرده ام دلخوشی ایران برای احتمال پیرزی بایدن را مورد واکاوی قرار داده و با عینکی رئالیستی به وضعیت و آینده سیاستگذاری چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی آن در ایران بپردازم .
ایران و بایدن : از آرزو تا واقعیت
آیا با پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا، مشکلات اقتصادی ایران حل خواهد شد ؟
محمد رضوی قره قشلاق
کمتر از سه روز دیگر پنجاه و نهمین انتخابات ریاست جمهوری امریکا با رقابت دونالد ترامپ از حزب جمهوری خواه و جو بایدن از حزب دموکرات ، برگزار خواهد شد.
فارغ از اینکه بخواهیم در مورد پیروزی هر یک از نمایندگان این دو حزب صحبت کنیم ، واقعیت این است که سیاستمداران و حکومت مردان ایران ، به این انتخابات، با حساسیت ویژه ای نگاه میکنند .چرا که در سال های اخیر بیشترین محدودیت های سیاسی و اقتصادی بر علیه ایران در قالب فشار حداکثری از سوی دولت ترامپ و البته با نفوذ مراکز و نهادهای سیاسی یهودی-اسرائیلی، اعمال شده است . فشارهایی که می بایست بنا بر پیشبینیهای سیاستمداران فعلی امریکا ،ایران را به لبه پرتگاه میبرد و برای ایران ، راهی برای رهایی و نجات از سقوط سیاسی و اقتصادی باقی نمی ماند به غیر از سازش و مذاکره مجدد با امریکایی ها و ولی این بار بر سر موضوعاتی همچون توان موشکی و منطقه ای ونیز مذاکره برای تنگ تر کردن دایره محدودیت هایی که در قالب برجام ، بر توان هسته ای ایران اعمال شده بود. چیزی که در ادبیات سیاسی منتقدان دولت آقای روحانی به برجام 2 و3 مشهور شده است.
شاید با این توضیحات به این نتیجه رسیده باشیم که برای دولتمردان ایرانی ، پیروزی بایدن در انتخابات پیشرو بسیار خوشایند تر از ادامه ریاست جمهوری ترامپ در امریکا از سوم نوامبر به بعد باشد. اما یک سوال مهم همچنان در اذهان عمومی به قوت خود باقی خواهد ماند!!
اینکه آیا با پیروزی بایدن در انتخابات امریکا مشکلات اقتصادی ایران حل خواهد شد؟
واقعیت این است که در چند سال اخیر یکی از فاحش ترین اشتباهات برخی از سیاستمداران ایرانی، پیوند زدن مشکلات درونی کشور به مسائل خارجی و در راس آن پیوند این مشکلات به نوع رابطه با امریکا ونیز اسطوره سازی از آن در قالب مفاهیمی مثل کدخدا بوده است و این در حالی است که مرکز ثقل اختلافات این دو کشور در چهار دهه ی گذاشته ، پذیرش و یا عدم پذیرش اصل سلطه گری بوده است. سلطه بر ایران با کدام گروه باشد ؟ ایرانیان و یا آمریکایی ها ؟
واقعیت این است که در امریکا بین هر دو جناح جمهوریخواه و دموکرات نوعی توافق از پیش تعیین شده در مورد جمهوری اسلامی ایران وجود دارد بصورتیکه در استراتژی هر کدام از آنها ، ایران می بایست بصورت مداوم محدود تر و ضعیف تر شود، گاهی با مذاکره و گاهی با تحریم و فشار حداکثری. چیزی که ایرانیان فهم استراتژیک آن را حاصل از باور به اعتقادات دینی خود و و مخصوصا آیات کتاب آسمانی اسلام ، قرآن ، میدانند. ( اشاره به آیه 120 سوره ی بقره )
روی دیگر این سخن این است که ایرانی ها بنا بر سابقه تاریخی و سیاسی خود نباید زیاد به پیروز شدن بایدن در انتخابات سوم نوامبر ، دل خوش کنند .
اگر مشکل فعلی آمریکا با ایران محدود شدن بیشتر قابلیت های هسته ای و نیز اعمال محدودیت ها بر سر توان موشکی و منطقه ای ایران باشد، بدون شک این مشکلات نه تنها با آمدن بایدن مرتفع نمی شود بلکه به تضعیف هرچه بیشتر ایران در حوزههای قدرت راهبردی آن نیز منجر خواهد شد. چرا که بار روانی اعمال تحریم ها بر علیه اقتصاد داخلی ایران بسیار سنگین تر و مخرب تر از خود تحریم ها بوده و اهمیت آن برای آمریکایی ها دوچندان است و نتیجه گیری این روند توسط آمریکا در تزریق آشوب و التهابات اقتصادی و به تبع آن برانگیختن فشارهای روانی و سیاسی ، باعث بهره گیری آن از ابزارهای فشار بین المللی ( مثل ازدیاد تحریم ها – قطع رابطه ی اقتصادی کشورها با ایران - مخدوش کردن چهره ی بین المللی ایران ) و بیشتر شدن فشارها و تنگ تر کردن فضای زیستی ایران در محیط جهانی خواهد شد
واقعیت این است که تجربه ۴۲ ساله ایران بعد از انقلاب ونیز تجربه حاصل از معاهده برجام به ایران آموخته است که امتیاز دادن به امریکا به امید کوتاه آمدن آن در مقابل ایران نه تنها درست نیست، بلکه یک اشتباه استراتژیک نیز می باشد . ایران در سالیان پس از انقلاب به خوبی یاد گرفته است که مقاومت آن در برابر فشار های متنوع امریکایی ها میبایست فعالانه و در همان سطحی باشد که امریکایی ها به ایران فشار می آورند در واقع توان موشکی و منطقه ایران نیز میتواند به عنوان ابزار متعادل کننده در برابر شدت و کیفیت فشارهای امریکایی ها مورد استفاده قرار بگیرد
فارغ از تمامی این گزاره ها، فشارهای سیاسی و اقتصادی امریکا بر علیه ایران زمانی می تواند به نتیجه برسد که همراه شده و عجین شده با مشکلات داخلی ایران شود : مشکلاتی از قبیل بی ثباتی سیاسی و یا بی ثباتی اقتصادی .
به نظر میرسد وجود طیفی از نخبگان فکری سیاسی و اجرایی کشور که از لزوم برقراری روابط مختلف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی با امریکا صحبت میکنند نیز، به عنوان کاتالیزوری در این مسیر مورد استفاده قرار می گیرد. اینکه رهبر ایران معتقد است که اگر خط تحریف حقایق شکست بخورد بدونشک تحریمها نیز شکست خواهند خورد، ناظر بر همین بعد از تقسیم بندی گرایشات افراد و جناح های فکری در خصوص رابطه با امریکا می باشد .
اما آیا واقعاً با روی کار آمدن بایدن و یا با مذاکره مجدد با ترامپ ،مشکلات ایران حل خواهد شد ؟
عقلانیت حاصل از تجربه های چهل ساله در خصوص ارزیابی نوع برخورد آمریکا با ایران چه در دوران جمهوری خواهان و چه در دوران دموکرات ها ، به ما این اجازه را نمی دهد که به سوال مذکور پاسخی مثبت داده باشیم . اما آیا واقعاً ریشه مشکلات ایران خارجی است: به نظرم خیر!
واقعیت این است که نقظه ی ضعف ایران نه در محیط منطقه ای و یا نه در نوع رابطه با کشورهای در محیط بین المللی است بلکه ساخت درونی قدرت در ایران با مشکلات و محدودیت های عمیقی روبروست که چاره اندیشی یا مرتفع کردن بیش از پیش ضروری بوده و برای تداوم موفقیت ایران در محیط پیرامونی خود نیز اسیار ضروری و اساسی است . مشکلاتی از قبیل ظهور شبکه های متنوع فساد در بدنه نظام اداری و اقتصادی ایران ، تکیه بر اقتصاد رانتیریستی نفتی ، عدم توجه به شایسته سالاری دموکراتیک و عدم توجه به جایگزینی نخبگان کارآمد با مدیران فرسوده از یک سو ونیز وجود نقدینگی و تورم بسیار بالا و عدم توانایی مدیریتی بالا در حل بحران های زودگذر در حیطه ی حکومتداری ، به عنوان بخش مهمی از مشکلات اقتصادی کشور هستند که برطرف کردن آنها از یک طرف ساخت درونی قدرت را محکم تر کرده و از طرفی خواهد توانست به دلیل بالابردن توان داخلی ، کشور را از وابسته بودن به تحولات و اتفاقات بین المللی و خارجی مصون گرداند.
با احترام فراوان خدمت استاد برزگر عزیز و دوستان گرامی
محمد رضوی قره قشلاق
ایران و هلنیسم
محمد رضوی قره قشلاق
دانشجوی دکترای جامعه شناسی سیاسی
@barsakht
بخش اول
آشنایی با مفهوم و تاریخ هلنیسم
سابقه هلنیسم به قرن پنجم پیش از میلاد و در سرزمین یونان و در قالب سازمان ( Polis) برمیگردد که به شیوه های زندگی متمدن اقوام مختلف در کرانه های ساحلی یونان برمیگردد. یکی از این اقوام قوم آخایی بود که در منطقه هلاس سکونت داشتند و از آن به بعد یونانیها خود را هلاسی نامیدند .
عنصر برجسته و مهم فرهنگ هلنی، بحث سازماندهی منظم و مدون بود که شالوده تعلیم و تربیت یونانی نیز می شد و البته به این بافت از فکر و تمدن و فرهنگ اصیل یونانی ، هلنی محض میگویند که در مقابل آن بحث هلنی مآبی وجود دارد و حاصل پیوند فرهنگ ملل مغلوب یونانیان با تمدن اصیل هلنی یونان پس از فتوحات اسکندر می باشد و موجب شکل گیری تمدن نوینی گردید و عنصر مهم آن، فلسفه طبیعی بود که در تمامی افکار و اندیشههای مردم فرهیخته در کل امپراتوری یونان رایج شد.
فهم بحث هلنیسم به سمیر امین برمیگردد که حاصل آن، بحث در خصوص الگوی توسعه درون زا و نگاه به درون و ... است.
ما باید دو اصطلاح مهم را در این بحث از همدیگر تشخیص دهیم: یکی بحث هلنیک HELLENIC در معنای یونانی و اصیل آن و به این صورت که به یونانی ها در قرون قبل و بعد از میلاد مسیح، هلنی می گویند و دیگری بحث هلنیستیک HELLENISTIC که به معنای یونانی مآبی و هلنی مشربی و هلنی شدگی و هلنی زدگی یا یونانی زدگی می باشد . البته ریشه لغوی ایندو یکی است ولی دو معنای متفاوت دارند .
یک بحث مهم همانHellenization می باشد که به معنای توسعه یونانیت یا فرهنگ یونانی از طریق فتوحات و جنگ هاست و در واقع بسط و گسترش فرهنگ هلنی به سرزمین هایی است که یونان فتح میکرد و به امپراتوری یونان اضافه میشد و البته کاربرد این اصطلاح به توسیدید برمیگردد و نوعی مکانیسم امپراطوری است .
منظور از هلنیسم یا دوران هلنی اشاره به یک فرهنگ است به صورتی که یونانی ها قبل از مرگ اسکندر یک فرهنگ و یک اقتصاد و ادبیات ایزوله داشته و خود را هلنی مینامیدند البته اسم تمدن هلنی را کلاسیک هم میگویند چرا که فقط فرهنگ خود را متاثر از فرهنگ دیگران نمی دانستند اما بحث مهم همان هلنیستیک و یونانی مآبی است و منظور از آن دوره ای است که بعد از فتوحات اسکندر مقدونی شروع می شود و یونانی مآبی رواج می یابد .
البته دو بحث مهم در اینجا قابل اشاره است: یکی این که قلمرو یونانی هلنستیکی HELLENISTIC تا قلب اروپا و آسیا بود و بحث دیگر از نظر فلسفی و مذهبی و سیاسی و نظام های سیاسی است که دامنه هلنیستیک متاثر از فرهنگ یونانی ، بر آنها حاکم بوده و تا زمان امپراتوری روم که بر مستعمرات یونانیان غالب شد، ادامه داردو البته سمیر امین از این استعمار تاریخی به شکل اغراق شده استفاده می کرده و می گوید که فرهنگ غربی ریشه هلنی دارد و تا قبل از میلاد جهان را فتح می کند و هسته سخت آن همان غرب است . در مقابل آن ، نقد پیترز نقد خوبی است و می گوید که یونان را به سختی میتوان به عنوان یک الگو و منشاء غرب قبول کرد . البته یونان در دوره مدرن تاثیر زیادی داشت اما از لحاظ تاریخی، غرب نیست ، بلکه خود یونان بخشی از محاسبات تاریخی در شرق است .
@barsakht
درس های ایران از یک ترور
این نوشته سعی دارد تا به صورت مختصر به برخی از بایسته ها و لازمه های فهم سیاستمداران ایرانی از ترور شهید دکتر فخری زاده اشاره کند .
واقعیت این است که ترور دانشمند هسته ای کشورمان نشان داد که در واقع ، جامعه ی بین الملل دارای نظمی شبه آنارشیک(1) بوده و ماهیت حقوقی آن به شدت هابزی(2) است و توالی عدم پاسخ شایسته و بموقع به اقدامات تروریستی دشمن از جمله در مباحثی مثل ترور دانشمندان هستهای کشورمان ، به طور قطع آینده را هر روز برای ایران ملتهب تر و البته دشمن را نیز جری ترخواهد کرد و از این رو لازم است تا جمهوری اسلامی ایران با درک ساختار واقعی محیط بین الملل و نظم حاکم بر آن ، هر روز قدرتمندتر از دیروز شده و رئالیست تر از هر زمان دیگری به واقعیت های جهانی نگاه کند .
درواقع لازم است که ایران با دیدگاهی واقع بینانه ، افزایش قدرت خود را در نمایش قدرت انتقام گیری خود به دیگران نشان دهد. هرچند در برهه های مختلف زمانی این اقدام به کمک توان موشکی کشور انجام پذیرفته اما لازم است تا توان بازدارندگی ایران ماهیتی همه بعدی یافته و در سطوح مختلف در معرض آگاهی همگان قرار گیرد .
البته عقلانیت حاصل از تحلیل وقایع متعدد و مختلف در محیط سیاسی و امنیتی ایران چه در داخل و چه در منطقه و نیز در محیط بین الملل ، بخشی از بایسته ها و لوازم ضروری در شرایط فعلی را به ایران نشان میدهد که توجه به آنها بسیار لازم و ضروری است .
از جمله اینکه :
@BARSAKHT
1 – ایران اسلامی امروزه و در شرایط فعلی بیش از هر زمان دیگری نیازمند همبستگی داخلی و اتحاد ملی است . این نکته با توجه به برخی از اقدامات شکل گرفته در روزهای اخیر نیز بسیار مهم به نظر می رسد . ما نباید ترور شهید فخری زاده – به عنوان یک دانشمند هسته ای ایران - را دستمایه ی رقابتهای درونی در ایران قرار داده و از آن به عنوان اهرمی برای اختلافات حزبی و جناحی استفاده کنیم . امروزه لازم است تا صدایی واحد از ایران اسلامی و انقلابی در خصوص لزوم مقابله با اقدامات تروریستی دشمن شنیده شود . هرچند وقوع چنین ترورهایی ونیز انجام یافتن برخی از خرابکاری ها در تاسیسات هستهای کشور ، نیازمندتوجه به لزوم بازنگری در ساختار اطلاعاتی و امنیتی کشور و بروزرسانی آن است.
2- نباید با معرفی کردن ابتدایی اسرائیل به عنوان مقصر این ترور ، عرصه را برای عمل آزادانه آن کشور و اقدامات تبلیغاتی آنها و بهره گیری از پروپاگاندای رسانه ای و پرنفوذ این کشور مهیا کنیم . البته با توجه به صحبتهای اخیر نتانیاهو که چند روز قبل از انجام این اقدامات تروریستی ، مخاطبان را به شنیدن خبری جدید در روزهای آینده تهییج کرده بود و نیز با توجه به جنگ سایبری موجود در ماه های اخیر بر علیه تاسیسات هستهای و موشکی کشور و همچنین سابقه ی تقلای اسرائیل برای ترور دانشمندان هستهای کشورمان ، نقش اسرائیل در این ترورها و از جمله ترور دکتر فخری زاده مشهود است اما با این حال می بایست منتظر مستندات و دلایل قابل قبول و محکمه پسند باشیم.
@barsakht
3- در روزهای اخیر ثابت گردید و اتحادیه اروپا نیز در عمل نشان داد که در بحث ایجاد صلح و سازش و جلوگیری از تنش در محیط بین الملل بسیار ناتوان بوده و در مباحث اجرایی مرتبط با این ترور نیز نمی تواند اقدام تاثیرگذاری انجام دهد و اراده آن معطوف به خواست تعداد معدودی از کشورها می باشد وعدم محکومیت این اقدام شنیع توسط کشورهایی مثل انگلستان و آلمان ، بیانگر ماهیت ذاتی عناصر قدرتمند در این اتحادیه و بازی دوگانه غرب و این اتحادیه با مفهوم تروریسم در خصوص ایران است.
4- واقعیت این است که این ترور نشان داد که دامنه فعالیت های اطلاعاتی و سایبری موساد و سازمان سیا در ایران گسترده و نفوذ آنها نیز بیشتر شده است و مقابله ایران با این این نوع اقدامات تروریستی نیازمند واقع بینی برخی مسئولین و تقویت و به روز رسانی شبکه اطلاعاتی و امنیتی ایران است.
5- واقعیت بسیار تلخ و عبرت آموز دیگر این است که دیپلماسی هستهای ایران در دولت آقای روحانی و در بستر برجام ، نه تنها به شدت با شکست مواجه شده بلکه دشمن را برای نفوذ در بدنه سیاسی و علمی کشور نیز جری تر کرده است. انجام چنین ترورهایی و آن هم در فضایی که در محافل سیاسی و بین المللی بحث از احتمال احیای مجدد برجام با روی کار آمدن بایدن در آمریکا بسیار داغ و همه گیر شده است، نشان از لزوم واقع بینی و التزام سیاستمداران ایران به رعایت بایسته های عزت و حکمت و مصلحت و اقتدار ملی در مراودات سیاسی بین المللی دارد .
@barsakht
6- جمهوری اسلامی ایران در سالیان اخیر سعی کرده تا با بهرهگیری از الگوی مقاومت فعال در محیط منطقهای ، به کجروی های غرب و مخصوصا آمریکا پاسخ متناسب دهد و البته در شرایط فعلی نیز ترور شهید فخری زاده نشان از تبدیل شدن بحث انتقام گسترده به یک خواسته عمیق ملی دارد. هر چند این اقدام می بایست بسیار هوشمندانه و در عین ارزیابی و محاسبه هزینه و فایده آن در شرایط فعلی صورت گرفته و منجر به تشدید تنازعات در سطح منطقه نشود، اما می بایست افکار عمومی کشور نیز در خصوص کمیت و کیفیت این پاسخ، اقناع شوند. واقعیت این است که در اذهان عمومی ایرانیان، حادثه ی ترور این دانشمند هسته ای به عنوان اقدامی آگاهانه برای مخدوش کردن عزت ملی ایرانیان بوده است که پیگیری بحث در مجامع حقوقی بین المللی و پاسخ قانع کننده به آن – در هر سطحی – لازم و ضروری است .
البته عقلانیت و حسابگری هوشمندانه در روزهای اخیر ، این نکته را ثابت میکند که ما قبل از نیاز به هرگونه اقدام متقابلی ، نیازمند افزایش ضریب بازدارندگی امنیتی در داخل هستیم و امید است که « پاسخ بایسته و شایسته فرزندان ایران زمین در موعد مقرر » بتواند هم در محیط داخلی و هم در محیط منطقه ای جایگاه اطلاعاتی ایران را به خوبی نمایش داده و تثبیت کند . انشاالله .
پی نوشت:
1- آنارشیسم، جنبش و نظریهای سیاسی است که عقیده دارد مرجعیت و قدرت سیاسی در هر شکلی نالازم، ناکارآمد و ناپسند است؛ لذا به معنی سروری ستیزی و حکومت ستیزی بوده و همچنین خواهان برافتادن هرگونه دولت و جایگزینی انجمنهای آزاد و گروههای داوطلب بهجای آن است. منظور از مفهوم « شبه آنارشیک» در این نوشته نیز اشاره به از کارافتادگی و عدم تاثیر قواعد و نهادهای بین المللی در کنترل برخی حرکت ها و اقدامات منفعت طلبانه و خودسرانه و غیر قانونی کشورها در راستای رسیدن به منافع خودی و عدم احترام به قانون و قواعد بین المللی است .
2- هابز معتقد بود که انسانها موجوداتی به شدت ستیزنده بوده و میل آنها برای برتری وکسب بهترین و بیشترین منفعت ، آنها را به رقابت ، ستیزه ، جنگ و تلاش برای ارضای نیازهایی که کمیاب نیز هستند ، وا میدارد. در واقع در همه حال ، « جنگ همه بر علیه همه » برقرار است. برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به : کتاب تاریخ فلسفه سیاسی ،جلد اول، جورج کلوسکو ، ترجمه خشایار دیهیمی،نشر نی: صص ۱۰۴تا 107.
✏️محمد رضوی قره قشلاق
دانشجوی دکترای جامعه شناسی سیاسی
________________________
برای پیوستن به کانال تحلیلی سیاسی #برساخت در تلگرام و ایتا بر @barsakht روی فشار دهید
چرا و چگونه استان آذربایجان غربی تبدیل به سوژه مطالعاتی چندپارگی ها میشود؟
@barsakht
یکی از مباحث مهمی که در مناطق مرزی کشور ما و مخصوصاً در شمالغرب ایران وجود دارد، بررسی بحث رابطه بین چندپارگی های متراکم و توسعه می باشد. منظور این است که اگر در مناطقی مثل شمالغرب کشور و مخصوصاً استان آذربایجان غربی، وجود دو یا تعدادی از چندپارگی ها، میتوانند یکدیگر را تقویت کرده و در کوتاه مدت به یک آسیب مهم و در بلند مدت به بحران تبدیل شوند، پس نحوه مقابله با آن می بایست چگونه باشد ؟ و یا اینکه چگونه چندپارگی های مذکور می توانند در بلند مدت آن منطقه را از توسعه بازدارند؟ به راستی لازمه های سیاستگذاری در آن مناطق کدامند؟
چنانچه گفتیم یکی از مباحث بسیار مهم در بررسی مسائل توسعه سیاسی در ایران بررسی همین نوع تاثیر و تاثر چندپارگی ها در بحث توسعه است.یعنی اگر در استانی مثل آذربایجان غربی، چندپارگی های قومی و زبانی و مذهبی بر هم منطبق شوند و باعث ایجاد یک نوع چندپارگی متراکم گردند، پس در این صورت تکلیف برای سیاست گذاری چیست و مدیریت این مناطق باید چگونه باشد؟
آیا مدیران و کارگزاران و حتی جامعه شناسان بومی آنجا وظیفه ندارند که از از متراکم شدن این نوع چندپارگی ها جلوگیری کنند و یا اینکه آنها را به چندپارگی متقاطع تبدیل کنند؟
بررسی چنین مباحثی در استانهایی مثل آذربایجان غربی که هم از حساسیت جغرافیایی استراتژیک و خاص برخوردار می باشد و هم از بافت جمعیتی متفاوتی برخوردار است بسیار لازم و ضروری به نظر می رسد.
به نظرم شیوه تخصیص منابع ، نوع نگاه برای سیاستگذاری و مهمتر از همه نشان دادن چهره ای از ثبات برای حکومت مردان در این مناطق به عنوان لازمه سرمایه گذاری کلان بسیار مهم است .
یکی از آخرین مباحثی که در کلاس مسائل توسعه سیاسی ایران - دکتر ابطحی - در پرتو بررسی چندپارگی های مختلف موجود در کشور به آن پرداختیم، بررسی چندپارگی های متفاوت موجود تاریخی ، فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و حقوقی در ایران بود که همه آنها به نحوی مانع تحقق توسعه میشدند و نتیجه گرفتیم که لازمه این کار – رسیدن به توسعه - مدیریت صحیح این چندپارگی ها بر مبنای عقلانیت و آینده نگری می باشد.
نکته مهم برای من این بود که چرا نخستین مثالهای دکتر ابطحی برای نشان دادن حساسیت این چندپارگی های متراکم، در خصوص شهرستانهای نقده و مهاباد در استان آذربایجان غربی بود.
@barsakht
سوال من این است که چرا در استانهایی مثل آذربایجان غربی و علی رغم برخورداری آنها از موقعیت جغرافیایی بسیار مهم و ژئوپلیتیک، همواره نگاه امنیتی و آن هم در پرتو وجود تراکمی از چند پارگی ها، حاکم بوده است ؟
اساسا شیوه تغییر این نوع نگاه چیست؟
چه نگاه هایی مانع تبدیل بحث چندپارگی متراکم از تهدید به یک فرصت شدهاند؟
و آیا اساساً میتوان به بحث تراکم سه مقوله قومیت ، زبان و مذهب در یک منطقه ، جنبه ای غیر امنیتی داد؟ راهکارهای آن کدامند؟
کسانی که در استان آذربایجان غربی در مدارج بالای علمی و دانشگاهی و حتی سیاستگذاری و حکومتی هستند، به این سوالات چگونه پاسخ خواهند داد؟
چگونه می توانیم هم جنبه ی مثبت هم زیستی مسالمت آمیز اقوام و حل تعارضات را به دیگران نشان دهیم و همین اینکه به سوژهای مثبت برای بحث در محافل علمی، سیاسی و فرهنگی تبدیل شویم؟
چه کسانی مسئول تغییر نگاه ها هستند؟ اگر بخواهیم نگاه ها را تغییر دهیم آیا نیازمند بازتعریف تاریخ گذشته هستیم؟
به نظرم این بحث میتواند به کارویژه اصلی نخبگان در محافل رسمی و غیر رسمی تبدیل شود.
✏محمد رضوی قره قشلاق
دانشجوی دکترای جامعه شناسی سیاسی
____________________________
برای عضویت در کانال تحلیلی سیاسی #برساخت در تلگرام و ایتا بر روی فشار @barsakht دهید
بایسته های فرهنگی ایران در فضای مجازی و رسانه ای
@barsakht
✏محمد رضوی قره قشلاق
https://rasekhoon.net/news/show/1557718/%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%B6%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%88-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%DB%8C
یلدا با طعم تناقض
@barsakht
نگاه من به نمایش آشکار برخی مراسمات مختلف خانوادگی در شب یلدا در پیام رسان هایی مثل اینستاگرام – حداقل به آنهایی که میشناختم - تا اندازه ای با عینک اجتماعی و سیاسی همراه بود.
آنچه در فرای سفره ها و نمایش های ظاهری و رنگین دیدم ، نه حقیقت بلکه مملو از تناقض بود و به همین خاطر زیاد خوشحالم نکرد.
واقعیت این است که برخی روندهای ناصواب اقتصادی وگسترش طیف بزرگی از دانه درشت ها و بروز شبکه های بزرگ فساد و رانت خوار در سال های اخیر در کشور ، باعث ایجاد فاصله ی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بسیار زیادی بین دو طیف دارا و ندار شده و ممکن است قدرت تحلیل مردم نیز در این وضعیت به شدت به قهر و قهقرا برود .
به نظرم تعمیق فاصله طبقاتی در این دوران، موجب شده تا افراد کم توان عصبانیت خود را در برهه های خاص به شکل گذر از آموزه های مذهبی سیاسی و حتی ایدئولوژیک نشان دهند . یعنی از یک طرف چند پارگی های اجتماعی زیاد تر و از طرفی شدت شکاف نیز عمق شده است . معتقدم اخیرا نمونه های فراوانی از این شکاف طبقاتی و اقتصادی را میتوان در صحنه اجتماعی و بزنگاه های آن مثل شب یلدا و ایام تحویل سال مشاهده کرد . یعنی سفره های پر زرق و برق اینستاگرامی ، جای واقعیت و عینیت را پر کرده اند.
@barsakht
داخل پرانتز بگویم که گرانی و تورم ممکن است در گذر زمان و پس از مدتی به شکل اعتراضات ساختار شکنانه وسیاسی نمایان شوند. البته کار جامعه شناسان سیاسی نیز این است که با مطالعه همین شکاف ها و روندها ، از تبدیل معضلات گوناگون به بحران سیاسی جلوگیری کنند.
واقعیت این است که طبقه ی متوسط در جامعه فعلی ایران به سمت قاعده زیرین مثلث یعنی طبقه ی پایین و کم دارا سرریز شده است . ادامه ی این روند نه تنها خوب نیست، بلکه هم باعث زیرزمینی شدن بسیاری از قواعد و هم باعث پهن تر شدن لایه ی پایین اجتماعی و اقتصادی میشود . نتیجه چنین حالاتی گسترش عامدانه تناقضات رفتاری مختلف در جامعه است. ساده بگویم: قرار عده ای با خودشان این میشود که در حالتی متناقض، زندگی ظاهری خود را بسیار مرفه ، شاد و به دور از بایسته های اخلاقی پیشین و البته در یک چهارچوب سیاسی اجتماعی ساختارشکنانه نشان دهند تا اعتراضی کرده باشند به آشفتگی طبقاتی موجود!
البته هر چند من اینها را بسیار گذرا و حاصل نارضایتی کوتاه مدت اجتماعی و اقتصادی میدانم ، اما ممکن است شرایط موجود باعث تبدیل ضعف اقتصادی به شکاف معرفتی وسیاسی هم شود. در این حالت ، بایسته های فرهنگ سنتی ، حالتی عرفی به خود میگیرند و در نتیجه برخی قواعد خصوصی از یک جمع خانوادگی و خصوصی ، در ملا عام ودر بستر فضای مجازی به اکران عمومی میرسند و فرهنگ ها و قواعد خانوادگی ، حالتی عرفی گرا و عمومی می یابند. پدیده ای که در سالیان اخیر به شدت رو به گسترش است و من دلیل آن را بیشتر سیاسی میدانم .
@barsakht
در واقع ، عرفی گرایان فرهنگی – بیشتر با ادله ای سیاسی - به ناصواب برای خودشان قاعده درست کرده اند که هر قاعده و قانونی را که از تریبون رسمی بشنوند به عنوان حکمی حکومتی و نه اسلامی! جلوه دهند . اینها میگویند اسلام جنبه ای رحمانی دارد که هم نمازمان را میخوانیم و هم در محافل خانوادگی با جنس مخالف و نامحرم، آزادی کامل داریم . مهم خداست که برای او یک قلب صاف بس است! اینکه میگوییم سیاست های نادرست و یا رفتار متناقض سیاستمداران و نخبگان جامعه بر بینش های معرفتی و اجتماعی سیاسی مردم تاثیر میگذارد ، همین است. شاید مقدار اینگونه افراد بسیار زیاد نباشد اما تعداد کم آن هم قابل تامل است.
به نظرم تمامی این جملات نتیجه ی برخی رویه ها و سیاست هایی باشد که از سال 1370 به بعد در مدیریت اجرایی کشور ظاهر شد . با توزیع نابرابرانه ثروت و دادن امتیازاتی مثل واردات اقلام خاص در سال های اخیر ،عده ای شدند لمپن بورژوا و طبقه ی تن آسا و تنبل ولی مرفه و عده ای هم دستشان به جایی نرسید و شدند لمپن پرولتاریا !!نتیجه ی اجتماعی و فرهنگی این کار هم شد نارضایتی . نکته اینجاست که با زیادشدن فاصله طبقاتی و عمیق تر شدن شکاف سیاسی و گسترش این لمپن بازی ها، عرصه جامعه تبدیل میشود به یک میدان برای لجبازی های سیاسی و عقیدتی!! دلیل مخالفت طیف انقلابی با برخی سیاستگذاری ها و رویه های فرهنگی سیاسی نیز همین است و بس.
به نظرم علاج کشور و راهکارهای اساسی را رهبری به خوبی مشخص کرده اند : گسترش عدالت ، مقابله با تبعیض ، توجه به اقتصاد درون زا ، نگاه همه جانبه به پیشرفت با الگویی اسلامی و ایرانی و مهمتر از همه مقابله با رانت و فساد .
اما گوش شنوایم آرزوست!!
✏ محمد رضوی قره قشلاق
دانشجوی دکترای جامعه شناسی سیاسی
____________________________
برای عضویت در کانال تحلیلی سیاسی #برساخت در تلگرام و ایتا بر روی @barsakht فشار دهید.
بازیهای سیاسی و قصه آینده ایران
@barsakht
نارسایی های اقتصادی اخیر باعث شده که طبقه ی متوسط جامعه به مرور زمان آسیب پذیر تر و به شدت کوچک تر شود .
البته تبعات مختلف این امر در دراز مدت به هیچ وجه به صلاح ثبات سیاسی کشور نیست. واقعیت این است که شعارهای سیاسی نیز در حال بیان شدن با یک رنگ و لعاب اقتصادی هستند . هر چند تفکیک کامل بین ایندو کارآسانی نیست اما واقعیت این است که دولتمردان می بایست تلاش کنند تا با تقویت طبقه پایین ، بدنه ی طبقه ی متوسط را نیز از طریق تزریق اقتصادی ، محکم تر و ضخیم تر نمایند. روند فعلی نشان میدهد که سرنوشت مباحث مهم سیاسی و اجتماعی آینده، در یک کلمه خلاصه خواهد شد در موضوع معیشت و نحوه ی گذران زندگی اقتصادی.
طیف انقلابی باید مراقب باشند تا با آمدن بایدن، جامعه در دام گشایش های موقت اقتصادی نیفتد . غایت و مطلوب نظر غرب این است که با اینگونه گشایش ها ، در ایران زمینه را برای روی کار آمدن طیفی بر روی کار فراهم کند که با آنها راحت تر به مصالحه و مبایعه میرسد و گامی را بنا نهد که به برجام 2و 3 و موضوعات منطقه ای و موشکی ختم شود .
البته قصه تنها به خارج از کشور بر نمیگردد. در داخل نیز طیف اصلاح طلب ممکن است اینگونه شعار دهند که ما به راحتی میتوانیم مشکلات اقتصادی را حل وفصل کنیم زیرا زبان صحبت کردن با دنیا را بهتر از تندروها بلد هستیم .
@barsakht
این شعار های گذرا و کوتاه مدت ممکن است در افکار عمومی ، دست برتر را در انتخابات به طیف اصلاح طلب بدهد اما بدون شک، در دراز مدت کشور را درگیر شرایطی خواهد کرد که تنها شمه هایی از آن را در دولت دوم آقای روحانی مشاهده کردیم : تورم بالا ، تحریم روزافزون و در نهایت مذاکراتی بی فرجام .
با توجه به این گفته ها ، به نظر میرسد اولویت امروز کشور ، طرح ریزی مقدماتی برای انتخابات ۱۴۰۰ است که دولت سیزدهم از جنس و جریان انقلابی باشد و اولویت آن تحقق الگویی کاملا اسلامی ایرانی برای پیشرفت و توسعه کشور باشد . این یک اصل است که ثبات ، نفوذ و استحکام حکمرانی در گرو گرایش به توسعه ای درون زا و نیز بهبود شرایط اقتصادی برای مردم وکمک به رشد طبقه ی متوسط جامعه و نگاه به داشته های داخلی برای ترسیم مدلی بومی وملی برای توسعه است. در مدل بومی توسعه ، تمامی نگاه ها معطوف به سیاست داخلی و امکانات و منابع درونی است. ولی بحث مهمتر این است که در راس قوه مجریه ی آینده ، فردی قرار گیرد که که مبنای فکری آن تحکیم قدرت درون زا باشد.
دراینصورت نه تحریم ها تا این اندازه کارساز خواهند بود و نه مجالی برای تحقق برجام های 2 و 3 باقی خواهد ماند .
✒ محمد رضوی قره قشلاق
دانشجوی دکترای جامعه شناسی سیاسی
______{ @barsakht }________