#رمان های جذاب و واقعی📚
شاهزاده ای در خدمت قسمت پنجاه و دوم🎬: آری هر روز که می گذشت ، اعجازها بود که از آسمان می رسید ، تلن
شاهزاده ای در خدمت
قسمت پنجاه و سوم🎬:
مکه بزرگترین پایگاه کفار قریش فتح شده بود و می رفت تا اسلام ،سرتاسر شبه جزیره عربستان و حتی سرزمین های اطراف آن را مطیع خود سازد.
مردم نجران هم که مسیحی بودند و در منطقه مرزی حجاز و یمن زندگی می کردند، ماجرای ظهور پیامبر اسلام را شنیده بودند.
در این هنگام بود که پیامبر نمایندگانی به سمت نجران فرستاد و نامه ای برای اسقف، بزرگ کشیشان مسیحی می نویسد ، در قسمتی از این نامه آمده است که :
...من شما را از بندگی بندگان خدا به بندگی خدا فرا می خوانم و نیز از شما دعوت می کنم که از فرمانبری و ولایت بندگان خدا بدر آمده ، ولایت خدا را پذیرا شوید ، اما اگر اسلام را نپذیرفتید، پس باید که جزیه بپردازید و اگر جزیه ندهید با شما اعلان جنگ میکنم.
بزرگان نجران بعد از خواندن نامه پیامبر به شور و مشورت نشستند و مصلحت در آن دیدند که ابتدا با حضرت رسول وارد مذاکره شوند، شاید که با این روش بر او فائق آیند.
از این رو به مدینه آمدند و با آن حضرت دربارهٔ درستی ادعای پیامبریش به بحث و مناظره پرداختند.
ولی از آنجا که محمد صلی الله علیه واله دینش، سخنش ، کلامش دلیلش همه و همه حق است و نشأت گرفته از علم الهی خداوند است پس مذاکرات مسیحیان با پیامبر به شکست انجامید و در پایان ، پیامبر به دستور خداوند، برای آنکه راه هرگونه فرار از حق و راستی را بر آنان ببندد، آنان را به یک نبرد جدید فراخواند.
نبردی که به پیشنهاد باریتعالی بود ، او که آفریدگار علی ست و عاشق این ولیّ آخرین پیامبرش...
گویی خداوند در این سالها که بسیار هم حساس بود ، در هر موضوعی می خواست عشقش را به علی اعلی به رخ تمام جهانیان بکشاند. تا همگان راه از چاه بازشناسند...تا همگان در حصار امن دین قرار گیرند ، تا پس از پیامبرش ولی بلافصل او رهبری کند این عالم خلقت را ...تا شورایی تشکیل نشود ....تا سقیفه ای شکل نگیرد...تا پهلویی نشکند ، محسنی سقط نشود ، فرقی از هم نشکافد..جگری پاره پاره نگردد... و سری بالای نی نرود...ولی داد از دست ابلیسان انسان نما که پا جای پای شیطان می گذارند و...
ادامه دارد...
🖍به قلم :ط_حسینی
@bartaren
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
نسیم کرامت به هر کجا می وزد و آوای روح بخشی از فراز غار حرا بلند است:
بخوان محمد....
بخوان به نام پروردگارت...
بخوان به عشق خدایت..
بخوان که خدا خواسته تو بخوانی...
بخوان که این علم خداست در وجود تو به تاب و تب افتاده...
بخوان که سخنان پروردگار است که باید بخوانی...
بخوان تا غزل های عاشقانه بر سر مردم دنیا باریدن بگیرد...
بخوان که کتاب غزلیات خداوند باز شده..
بخوان که خداوند می خواهد عشقش را به فرزندان عالم به رخ تمام مخلوقاتش بکشد...
بخوان که ملائک صف به صف منتظر شنیدن هستند...
بخوان که شیاطین جانشان به لرزه افتاده از این خواندن...
بخوان که زیباترین و کامل ترین دین خدا می خواهد پا به عرصهٔ ظهور بگذارد...
بخوان که رحمت خداوند بی امان می بارد...
بخوان که آخرالزمان رسیده...
بخوان که عشق می جوشد...
بخوان که خداوند تو را برگزیده
و محمد خواند...
بدون معلم خواند و همانا معلمی چون ذات اقدس حق داشت...
محمد خواند و ملائک کل کشان این عید را به نظاره نشستند...
حال به یمن این عید...
عاشقان محمد...شما هم بخوانید...
خدا را به حق آخرین رسول بخوانید..
بخوانید که در این شب و روز ، دعا به اجابت نزدیک است...
بخوانید که فرشتگان آسمان منتظرند تا تو بخواهی و از کرم خداوند عطایتان کنند...
بخوانید...شما را به محمد صلی الله علیه واله...نواده محمد صلی الله علیه واله را از خدا بخواهید ...
......ط_حسینی
@bartaren
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
همه جا نور است و نور است و نور ...
گویی دنیا شده نورٌ علی نور.....
و این نور به یمن بعثت برگزیده ترین بشر روی زمین است ، همان که محمد صلی الله علیه واله می خوانندش...همان که امین است ...همان که مصطفی ست ، همو که خود و اهل بیتش مدار آرامش این ارض خاکی اند...
دلم در این شب عید سخت گرفته و چشمم در انتظار ظهور مبعثی دیگر است..
کاش به یمن این روز مقدس ، آن پور محمد صلی الله علیه واله که سالهاست بیابان گرد دوران شده از راه برسد...
کاش به حرمت رسولش ،مبعثی دیگر بر پا شود و اینبار نه ندای جبرئیل امین و اقرا بسم ربک از فراز غار حرا ، به گوش برسد...
بلکه صدای روح بخش «انا المهدی قائم» از فراز کعبه ،گوش و جان عشاق را بنوازد...
و چه شود اگر چنین شود ...به خدای محمد صلی الله علیه وآله سوگند...به خدای مهدی زهرا سوگند ، سر از پا نشناخته به سمت بیت الحرام خواهیم رفت و سر تا پایمان را فدایی وجود نازنینش می کنیم...
خدایا ...
پروردگارا...
نگذار این آرزو بر دلمان بماند...
خدایا به رسولت سوگند، عیدی ما را در این شب و روز عزیز ،آمدن آن عزیز دوران قرار بده...
خدایا مپسند در این عید دلتنگ باشیم...
خدایا این دوری را ، این هجران کمر شکن را به مبعثی شادی آفرین پیوند زن بحق محمد و آل محمد علیهم السلام ...
....ط_حسینی
@bartaren
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اين دعاي زيبا به مناسبت عید سعید مبعث تقديم شما همراهان گرامی
#نیایش صبحگاهی با حضـــــرت عشق ❤
🤲 خدايا هر كس مريضه شفا بده
🤲 خدايا هر كس مشكل داره حلش كن
🤲 خدايا براي دوستانم شادي و سلامتي بياور
🤲 خدايا دوستانم را از چشم بد دور بدار
🤲 خدايا هر كس دلش شكسته كمكش كن
🤲 خدايا در ظهور منجی عالم تعجیل بفرما
🤲 خدایا زیارت کربلا را قسمت همه عزیزانم بفرما
🤲 خدايا تو را به بزرگيت قسم دوستان عزيزم را سلامت و محفوظ بدار 🤲
آمیـــن یا رَبَّ 🤲
صبحتون نبوی 💐🌟✨🌟💐
عید سعید مبعث مبارک باد 🎉 🎊 🎉
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
عید است و بدون او غم داریم...
عاشق شده ایم و...
عشق را کم داریم...
گویی که جبرئیل امین می خواند..
کو محمداست ...
که رسولش می نامد...
گل می ریزد از عرش بر فرشیان زمین..
شد اینک ارض خاکی...
بهشتی برین...
کاش بیاید از گرد راه...
آن نگار نازنین..
آن عشق ازلی و ...
مرد عاشق آفرین...
کاش برسد پور محمد مصطفی...
بکشد از نیام ذوالفقار مرتضی....
ندا دهد در فرش و عرش و سما..
منم مضطر ظهور...
مهدی زهرا...
خدایا به حرمت پیامبر زمین و آسمان
خدایا به آن یار غایب از نظر منتظران
خدایا به نهایت طلب عارفان..
برسان مهدی صاحب الزمان...
....ط_حسینی
@bartaren
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
#رمان های جذاب و واقعی📚
شاهزاده ای در خدمت قسمت پنجاه و سوم🎬: مکه بزرگترین پایگاه کفار قریش فتح شده بود و می رفت تا اسلام ،
شاهزاده ای در خدمت
قسمت پنجاه و چهارم🎬:
قاصدان اسقف ، یکی پس از دیگری به محضر پیامبر صلی الله علیه واله میرسیدند ، آنها که اینک در مناظره شکست خورده بودند ، به نوعی دنبال جبران مافات بودند تا آبروی از دست رفته شان را بازپس گیرند ..
اما طرف آنان نه محمدبن عبدالله ، بلکه خداوند و خالق این جهان هستی بود .
در این هنگام ، جبرئیل امین بر پیامبر نازل شد و آیه ای دیگر به ارمغان آورد :«حق همان است که از جانب خدا به تو رسیده است پس مبادا که در آن شک و تردید کنی، پس هرکس با تو در مقام مجادله درآید، بعد از آنکه به وحی خدا آگاهی یافتی، پس به آنان بگو بیایید تا هر کدام، فرزندانمان و زنانمان و جانهایمان را بیاوریم و سپس به مباهله بر خیزیم، تا روز قیامت و نفرین خدا بر دروغگویان فرود آوریم«آل عمران۶۱»»
به موجب این آیه ، خداوند راهی دیگر برای جنگ و نبرد پیش روی پیامبر و مسیحیان قرار داد ، نبردی که هرگز در اسلام سابقه نداشت.
جنگی که تازه بود و برای همگان تازگی داشت ، نبردی که به تعبیر خداوند در این آیه«مباهله» نام گرفت.
خبر نزول این آیه و این نبرد عجیب ، گوش به گوش و دهان به دهان رسید و در اندک زمانی ، تمام اهالی مدینه از آن با خبر شدند.
قاصدان اسقف مسیحی هم این جواب را که خداوند برای آنان تعیین نموده بود ، به سمع اسقف رساندند.
مسیحیان نیز از این نبرد نوظهور متعجب شده بودند و با خود می گفتند باید به این نبرد تن دهیم و ببینیم که پیامبر اسلام چگونه و به همراهی چه کسی در این نبرد به مصاف ما خواهد آمد.
اگر دیدیم که محمد بن عبدالله با اصحاب و سپاهیان خود با شوکت وجلال و جبروت به مباهله آمد ، بی شک با او به جنگی بی سابقه و شدید برخواهیم خواست و تا خونش را نریزیم و اصحابش را تار و مار نکنیم ،از پا نخواهیم نشست.
اما اگر دیدیدم که او با بهترین کسان خود به میدان آمد ، آنوقت باید فکری دیگر کرد.
روز موعود این نبرد را تعیین نمودند ،روز۲۴ذی الحجه سال نهم هجرت...
و همگان در انتظار این بودند که پیامبر چه خواهد کرد و سرانجام این پیکار به کجا خواهد کشید .
وفضه هم بی صبرانه منتظر رسیدن روز موعود بود...
ادامه دارد...
🖍 به قلم :ط_حسینی
@bartaren
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿